مدیریت تغییر یعنی مدیریت خودتان
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
منبع: talentmgt
مردم عموما تغییر را نه در زندگی و نه در کار دوست ندارند. ما عموما بهجای نااطمینانی که تغییر به همراه خواهد داشت، به دنبال امنیت و آرامش در همه امور هستیم. روانشناسان این حالت را «تورش وضع موجود» (status quo bias) مینامند. در این حالت افراد ترجیح میدهند آنچه به آنها داده شده را حفظ کنند. در واقع افراد تصور میکنند که تغییر بهطور بالقوه بیشتر زیان به همراه خواهد داشت؛ تا اینکه بهطور بالقوه چیزی بهدست آورند.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
منبع: talentmgt
مردم عموما تغییر را نه در زندگی و نه در کار دوست ندارند. ما عموما بهجای نااطمینانی که تغییر به همراه خواهد داشت، به دنبال امنیت و آرامش در همه امور هستیم. روانشناسان این حالت را «تورش وضع موجود» (status quo bias) مینامند. در این حالت افراد ترجیح میدهند آنچه به آنها داده شده را حفظ کنند. در واقع افراد تصور میکنند که تغییر بهطور بالقوه بیشتر زیان به همراه خواهد داشت؛ تا اینکه بهطور بالقوه چیزی بهدست آورند. این مساله چندان خوب نیست. تغییر همواره وجود دارد و ما باید بتوانیم خود را با آن تطبیق دهیم.
گرچه همه افراد بیزار از تغییر نیستند. برخی افراد جذب تغییر میشوند و حتی از آن استقبال میکنند. اما چه ویژگیها و رفتارهایی در این گروه از افراد مشترک است؟
طی روزهایی که در شرکت کوکاکولا کار میکردم، در مورد رفتارها نسبت به تغییر نکات بسیاری آموختم. برخی مدیران این شرکت مشتاقانه با ما برخورد میکردند، ما را به مشتریان معرفی میکردند، کارمندانشان را در ردههای مختلف به ما نشان میدادند و با کنجکاوی در مورد چگونگی عملکرد ما اظهار نظر میکردند. آنها حتی اگر از موقعیت شغلی خود نامطمئن بودند، در مورد احتمالات تغییرهای قول داده شده هیجانزده بودند. اما برخی محتاط، منفینگر، بدبین و انعطافناپذیر بودند و تلاش میکردند تا ما را متقاعد کنند که هیچ چیز برای بهتر شدن کسبوکار آنها عملی نخواهد شد.
حدس میزنید بازماندهها چه کسانی بودند؟
استقبال از تغییر برای برخی افراد نسبت به سایرین آسانتر است. کارول وک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد و کارشناس در زمینه رفتار تغییر روی آنچه او آن را «طرز فکر» مینامد مطالعه کرده است. وک میگوید دو نوع طرز فکر وجود دارد: «در طرزفکر ثابت (افراد) معتقدند که توانمندیهای اولیه خود، هوش و استعدادشان ویژگیهای ثابتی هستند و هدف آنها اغلب به نظر هوشمندانه میآید و هرگز گنگ و بیمعنی نیست. در طرزفکر رشدمحور (افراد) میدانند که استعدادها و توانمندیهای آنها میتواند از طریق تلاش، (یادگیری) و پافشاری توسعه یابد.»
به عبارت دیگر، افراد با یک طرز فکر رشدمحور بسیار خوششانس هستند و از نظر روانشناسی برای تغییر و احتمال رشد شخصی که نتیجه این نوع دیدگاه است، آماده هستند. افرادی با یک طرزفکر ثابت به ریسک از دست دادن بیشتر فکر میکنند. اما اگر شما برای یک طرزفکر رشدمحور در دنیایی که مدام در حال تغییر است آماده نباشید چه اتفاقی میافتد؟
هنگامی که در کوکاکولا کار میکردم هرگز در مورد «طرز فکر» نشنیده بودم؛ اما کسانی که از تغییر استقبال میکردند، در مجموعه مشترکی از ویژگیها و رفتارها مشترک بودند. آنها به حرفهای سایرین گوش میدادند، کنجکاو بودند، ایدههای جدید را با روی باز میپذیرفتند و با کارمندانشان و با ما همکاری خوبی داشتند. آنها قابل اعتماد بودند و فیلم بازی نمیکردند یا تظاهر به چیزی که نبودند نمیکردند.
از این مثالها چه درسهایی میتوانیم بیاموزیم و زمانی که با تغییر در زندگی یا سر کار مواجه میشویم، چه کاری میتوانید بکنیم؟
1. طرز فکر خود را ارزیابی کنید.
طبق پژوهش مورد استفاده توسط وک و دیگر محققان در این حوزه، اگر با این جمله موافق هستید که «یک فرد با سطح معینی از هوش به دنیا میآید و نمیتواند کار زیادی برای تغییر آن انجام دهد». یا «استعداد شما در یک حوزه چیزی در مورد شماست که شما نمیتوانید خیلی آن را تغییر دهید» شما دارای یک طرزفکر ثابت هستید.اگر مخالف این دو جمله هستید شما دارای طرزفکر رشدمحور هستید و تغییر بهطور طبیعی برای شما جذابتر است. اما حتی افرادی در دسته طرزفکر ثابت میتوانند مهارتهایی را بیاموزند که برای مدیریت تغییر به آنها کمک میکند که چندین مورد در زیر فهرست شدهاند.
2. نقاط قوت خود را نمایش دهید.
مطمئنا زمانی که ما از نقاط قوت خود استفاده میکنیم و تلاشی برای مخفی کردن نقاط ضعفمان نمیکنیم، در بهترین وضعیت خود و قابلاعتمادترین حالت هستیم. زمان روبهرو شدن با تغییر، تلاش نکنید تا خودتان را تغییر دهید؛ بر نقاط قوت و توانمندیهای اصلی خود تمرکز و روی آنها حساب کنید تا مسیر خود را به درستی تشخیص دهید. اگر شما دارای یک احساس شوخطبعی هستید، از آن در موقعیتهای تغییر استفاده کنید تا تنشها را خنثی کنید. خودتان باشید؛ نقشی را که برای آن ساخته نشدهاید بازی نکنید.
3. نسبت به سایرین متفکر باشید.
همانطور که الاد لوینسون، مشاور مشهور سیلیکون ولی و استاد مهارتهای تغییر به مشتریانش خاطر نشان میکند:
الف) تغییر همیشگی است. ب) هنگام تغییر هیچکس به تنهایی نمیتواند موفق شود.زمان مواجهه با تغییر به سایرین تکیه کنید؛ روابط خودتان را بسازید؛ وقتی یک تیم مدیریت جدید از راه میرسد، دوستان قدیم و همپیمانان خود را کنار نگذارید؛ سختتر از همیشه کار کنید تا پیوندهای میانفردی خود را قوی کنید.
4. با تمرکز گوش کنید.
پذیرندگان تغییر، شنوندگان خوبی هستند تقریبا بر کلمات سایرین بسیار تعمق میکنند. زمانی که دیگران در تلاش برای ارتباط هستند، آنها ذهن خود را آرام میکنند و تلاش نمیکنند تا ذهن طرف مقابل را بخوانند یا بر مبنای شنیدههای ناقص نتیجهگیری کنند. تلاش نکنید تا جملات سایرین را تمام کنید، بدون قضاوت به حرفهایشان گوش کنید. شنیدن متمرکز و خیرخواهانه ابزار قدرتمندی برای افزایش تاثیر و عملکرد ما بهخصوص در محیطهای تغییرپذیر است. گوش دادن عمیق نیاز به عمل و نظم دارد؛ اما بازدهی آن بسیار بالا است.
با این توصیفها آیا تغییر آسان است؟ با وجود ترکیب روانشناختی شما(اینکه طرز فکر ثابتی دارید یا رشدمحور) باید بگوییم که آسان نیست. تغییر بخش غیرقابل اجتنابی از زندگی در دنیای امروز است. باید به این نکته توجه داشت که مدیریت خودتان با تمرکز بر نقاط قوت و مهارتهای بین فردی میتواند هدایت تغییر را به مراتب آسانتر کند و این اطمینان را ایجاد کند که تغییر ایجادکننده فرصت است نه ضرر و زیان.
ارسال نظر