به گزارش ایسنا، مهدی جاوید یکی از ستاره های حال حاضر فوتسال ایران که از ارکان اصلی موفقیت تیم ملی در جام جهانی ۲۰۱۶ کلمبیا بود و در آخرین دوره لیگ برتر در سال ۹۵ نیز موفق به کسب عنوان آقای گلی و قهرمانی با گیتی پسند اصفهان شد. جاوید نیز همچون بسیاری از فوتسالی های دیگر از فوتبال وارد فوتسال شده و می‌گوید از این تصمیمش پشیمان نیست. ملی پوش فوتسال که در ابتدای راه سه هدف برای خود انتخاب کرده بود، تنها یک هدف دست نیافته دیگر دارد و آن هم بازی در فینال جام جهانی است.

جاوید هر چند با شکستن چند رکورد، سال رویایی را با گیتی پسند پشت سرگذاشت و به کفش طلای مسابقات رسید اما برخی اتفاقات باعث شده تا در بهترین دوران ورزشی اش بگوید حالش خوب نیست. گفت و گوی کامل ایسنا با مهدی جاوید را در ادامه می خوانیم:

*ابتدا بگو از چه زمانی پا به توپ شدی و از اول فوتسالیست بودی؟

ما در خیابان رسالت مشهد که منطقه ای در جنوب مشهد محسوب می شود، زندگی می کردیم. وضعیت مالی خانواده نیز متوسط بود. پدرم نظامی بود و زندگی متوسطی داشتیم. خدارا شاکرم پدرم هیچ گاه مرا برای درس‌خواندن زور نکرد با این که یک فرد نظامی بود اما اصلاً در زمینه ورزش اجبارمان نمی کرد. با اینکه در محله خودمان خانواده‌های بسیاری به دلیل مشکلات مالی مخالف حضور فرزندانشان در فوتبال بودند. من از ۶ سالگی در زمین های خاکی مشهد بازی می‌کردم و بازی‌ام نیز طوری بود که همه مرا با دست نشان می‌دادند. سپس در سال ۷۹ وارد تیم نوجوانان دهداری شدم و حسین بادامکی یکی از مربیان ما بود. دهداری تیم بازیکن‌سازی است که بازیکنان از آنجا به ابومسلم تزریق می‌شوند. بعد از آن به تیم شهرداری مشهد رفتم و سپس از سال ۸۵ وارد فوتسال شدم.

*چه شد که فوتبال را رها کرده و به فوتسال آمدی؟

زمانی که در رده جوانان شهرداری مشهد توپ می‌زدم، یک روز حمید بی غم که سرمربی تیم امیدهای علم و ادب بود، به من گفت بیا در تمرینات فوتسال جوانان ما شرکت کن. آن موقع آقای حسین شمس سرمربی تیم بزرگسالان بود. در ابتدا خیلی مقاومت کردم چون اصلاً فوتسال را دوست نداشتم؛ در فوتبال شرایط بسیار خوبی داشتم و خودم را در پیراهن تیم ملی می‌دیدم. زمانی که وارد فوتسال شدم، یکی از مربیان فوتبالم گفت در حق خودت ظلم می‌کنی. اما الان که به آن موقع فکر می‌کنم از شرایطم راضی ام.

زمانی که شمس را از نزدیک دیدم، در آن لحظه از فوتسال خوشم آمد، چون او را همیشه در تلویزیون می دیدم و به یاد موفقیت های فوتسال افتادم

*پس با چه انگیزه‌ای وارد فوتسال شدی؟

حمید بی غم خیلی اصرار زیادی کرد و من ابتدا دنبال این بودم تا در یک تیم نظامی فوتبال بازی کنم. بی غم گفت تنها یک جلسه با تیمشان تمرین کنم و اگر دوست نداشتم دیگر نروم. یادم می‌آید زمانی که در اولین جلسه تمرین شرکت کردم، سرپرست تیم جلو آمد و گفت حسین شمس بازی‌ات را پسندیده و از فردا می‌توانی در تامین بزرگسالان شرکت کنی. زمانی که شمس را از نزدیک دیدم، در آن لحظه از فوتسال خوشم آمد چون او را همیشه در تلویزیون می دیدم و به یاد موفقیت های فوتسال افتادم؛ کنجکاو شدم تا چند جلسه در فوتسال زیر نظر شمس کار کنم. ابتدا با بزرگسالان تمرین می کردم و در سوپر لیگ استان به همراه تیم جوانان به میدان می‌رفتم. بعد از دو سه ماه، شمس مرا را بازی داد و با تیم بزرگسالان علم و ادب جلوی استقلال، پگاه و چند تیم دیگر بازی کردم؛ اما در نیم فصل دوم جدا شدم چون باید به خدمت سربازی می‌رفتم. شمس گفت می توانم کاری کنم تا خدمت سربازی ات را به تعویق بیاندازیم اما خودم تصمیم گرفته بودم زودتر به خدمت بروم؛ چون در خودم این را می‌دیدم که اگر بعد از دوسال برگردم، دوباره می‌توانم راهم را ادامه دهم و به هدفم برسم.

*خدمت سربازی ات در کجا بود؟

خدمتم در بیرجند بود؛ آنجا نیز به ورزش اهمیت زیادی می دادند و تیمشان در لیگ دسته ۳ فوتبال بازی می‌کرد. به همین دلیل دوباره وارد فوتبال شدم و خوشحال بودم. در بازی ارتش‌ها، قهرمان شدیم و برای تیم نیروی زمینی ارتش که در لیگ یک بازی می‌کرد، انتخاب شدم اما فرمانده پادگان اجازه خروج از تیم را به من نداد و گفت باید برای خودمان بازی کنی. از مس سرچشمه و مس رفسنجان هم پیشنهاد داشتم اما زمانی که خدمتم تمام شد، باید به علم و ادب برمی گشتم چون هنوز قراردادم با این تیم تمام نشده بود. بنابراین مجبور شدم دوباره به فوتسال برگردم و هر کاری کردم از علم و ادب رضایتنامه بگیرم و به فوتبال بروم نشد که نشد. به همین دلیل برگشتم و از سال ۸۷ تا الان در فوتسال ماندنی شده ام.

*در تمام مدت خدمت فوتبال بازی کردی و به فوتسال بازگشتی. سخت نبود؟

بله؛ ۱۸ ماه در دوران خدمت سربازی، فوتبال بازی کرده و از فضای فوتسال دور شده بودم اما حمید شاندیزی مرا همه‌جوره حمایت کرد. روزهای سختی داشتم و نزدیک مسابقات وارد تیم شدم. آن موقع علی پازوکی سرمربی علم و ادب بود و در هفته پنجم برکنار شد و مرحوم عدالتخواه هدایت علم و ادب را به عهده گرفت. در ادامه نیز حمید شاندیزی سرمربی شد و تیم را از سقوط نجات داد. من هم با زدن گل‌های حساس، توانستم به تیم کمک کنم. با این حال موفقیت خودم در فوتسال را مدیون شاندیزی هستم چون زمانی که شرایط خوبی نداشتم همیشه به من روحیه می‌داد و می‌گفت توانایی‌اش را داری تا بهترین بازیکن ایران شوی. او ۱۰ سال پیش، امروز مرا می‌دید و من هم همیشه از او مشورت می گیرم چون مدیونش هستم.

*بازیکنان زیادی مثل محمد طاهری، مصطفی طیبی و حسین طیبی از فوتبال وارد فوتسال شدند و بعضی هایشان از این کار پشیمان هستند. تو چطور؟

در جایگاهی که هستم پشیمان نیستم. شاید اگر فوتبالم را ادامه می‌دادم با یک مصدومیت، همه چیز تمام می شد. کسی نمی داند خیر من در چه بوده است؟ من از ۶ سالگی به فکر پیراهن تیم ملی بودم و الان که به آن رسیده ام، خوشحالم.

*عکسی قدیمی وجود دارد که نشان می دهد در کنار بازیکنانی مثل حسین طیبی، مصطفی طیبی، ابراهیم حاجتی و ناصر عجم در ۱۵ سالگی هم بازی بودی. این عکس از این جهت که چند سال بعد، همگی در تیم ملی و تیم های سطح اول لیگ بازی کردید، بسیار عجیب است.

آن تیم برای ماه رمضان بود که دور هم جمع می‌شدیم و همیشه هم در مشهد قهرمانی را به دست می‌آوردیم. به هر حال با این بازیکنان بچه محل بودیم و این اتفاق در همه رشته‌ها وجود دارد. مسیر ما هم یکی بود و اولین نفری که از آن جمع وارد فوتسال شد، مصطفی طیبی بود. همچنین دو ماه بعد از اینکه من به تیم بزرگسالان آمدم، حسین طیبی وارد تیم جوانان شد. علم و ادب باعث شد این اتفاق برای نسل ما بیفتد و این باشگاه بازیکنان خوبی را به فوتسال معرفی کرد. زمانی که علم و ادب محبوب شده بود با فوتبال مشهد برابری می‌کرد. همین الان هم فوتسال طرفداران زیادی در مشهد دارد اما زمان ما همه درگیر فوتبال چمنی بودند.

*مشهدی‌ها از تو به دلیل بازی نکردن برای تیم شهرت (فرش آرای مشهد) انتقاد می‌کنند.

اینطور نیست. من بازی‌های زیادی برای مشهد کرده‌ام و با علم و ادب روزهای خوبی داشتم. حتی سالی که شاندیزی سرمربی علم و ادب بود، یک روز با من و ابراهیم حاجتی جلسه گذاشت و گفت امسال پول نداریم و اگر از تیم جدا شوید، نمی توانیم بازیکن دیگری بگیریم. همان جا با شاندیزی دست دادیم و گفتیم امسال برایتان مجانی بازی می‌کنیم. من، ابراهیم حاجتی و ناصر عجم ماندیم و مجانی برای علم و ادب مشهد بازی کردیم. واقعاً ارزشش را داشت چون چیزهای زیادی از شاندیزی یاد گرفته بودیم و این کمترین کاری بود که می توانستیم برایش انجام دهیم. همچنین آن سال یکی از بهترین رتبه های علم و ادب را به دست آوردیم؛ در حالی که همه بازیکنان، جوان بودند. بنابراین برای فوتسال مشهد کم نگذاشته ام. فرش آرا هم سالی که فولادماهان منحل شده بود، دو سه روز قبل از بازی ها پیشنهاد داد. آن موقع از شهید منصوری هم پیشنهاد داشتم. در مذاکره با فرش آرا به توافق مالی نرسیدم و به منصوری قرچک رفتم. از شرایطم بسیار راضی بودم و آن سال، مصطفی طیبی، محمد طاهری و حمید احمدی هم به منصوری آمدند. سال بعدش دوباره از فرش آرا پیشنهاد شد اما باز هم بر سر مبلغ به توافق نرسیدیم و به گیتی پسند رفتم و چهار سال در گیتی‌پسند ماندم.

آمارم در گیتی پسند فوق العاده بود. هر سال بهتر از سال قبل بودم و در چهار سالی که برای گیتی پسند بازی کردم، در پایان هر سال ۵۰ درصد از گل ها و پاس گل‌ها متعلق به من بود.

*در طی این چهار سال، کدام فصل را بهترین فصل به لحاظ عملکرد خودت می دانی؟

نمی‌توانم بگویم کدام سال بهترین سالم بود چون هر سال تلخی و شیرینی‌های خودش داشته است. اهل تعریف از خود نیستم اما در مجموع آمار فوق‌العاده‌ای در گیتی پسند از خودم به جای گذاشتم. هر سال بهتر از سال قبل بودم و در چهار سالی که برای گیتی پسند بازی کردم، در پایان هر سال ۵۰ درصد از گل‌ها و پاس گل‌ها متعلق به من بود. سال اول که رکورد را زدم، با خودم گفتم مگر می‌توانی سال آینده هم این عملکرد را داشته باشی؟ اما خدا را شکر، چهار سال است که این کار را می‌کنم. هرچند ثبت این رکورد بسیار سخت بود اما تکرارش سخت‌تر است. همیشه اولین منتقد خودم هستم و این موضوع در کارم کمک بسیاری می کند. به همین دلیل است که طی چهارسالی که در گیتی پسند بازی کردم، بالای ۲۰۰ گل زده‌ام و پاس گل داده‌ام.

*بازی‌های خوبت از فولاد ماهان آغاز شد اما چرا نام مهدی جاوید به تازگی بیشتر شنیده می شود؟

بله از سالی که فولاد ماهان بودم روند رو به رشدی را آغاز کردم اما چون فوتسال پخش نمی‌شود، کارم دیده نشد. بازیکنان مطرح که در جام جهانی ۲۰۰۸ بازی کرده بودند، بیشتر دیده شدند اما دیده شدن خود من از جام ملت‌های ۲۰۱۶ شروع شد. در جام ملت‌های ۲۰۱۲ در کنار بزرگانی مثل وحید شمسایی و مصطفی نظری بودم و زمان زیادی هم نتوانستم به میدان بروم. بعد از آن نمی‌دانم چرا به جام جهانی ۲۰۱۲ دعوت نشدم. این یکی از بزرگترین‌ سوال‌های زندگی‌ام است. یادم نمی‌رود در فرودگاه که بودم و یک روز به اعزام تیم مانده بود، تماس گرفتند و گفتند در لیست نهایی جایی ندارم. یک باره فشارم افتاد و در فرودگاه از حال رفتم. باورم نمی‌شد چون سه سال در اردو بودم و با علی صانعی سرمربی تیم ملی هم رابطه خوبی داشتم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که خط خوردم. فکر می‌کردم همه چیز برایم تمام شده و می‌خواستم فوتسال را کنار بگذارم. با خودم می‌گفتم کجای کار کم گذاشتم که خط خوردم اما خدا را شکر با کمک هم‌تیمی‌هایم و تماشاگران پرشور منصوری قرچک، با قدرت برگشتم و تا پایان فصل هم شرایط خوبی داشتم. بعد از آن ۴ سال در گیتی‌پسند برای من رویایی گذشت.

* سال آخر هم رویایی گذشت؟ در چهار هفته پایانی لیگ غایب بودی و به نظر می رسد چندان هم در گیتی پسند راحت نبودی.

من کار خودم را کرده بودم و می‌دانستم نبودنم تاثیری ندارد. ممکن بود به خاطر غیبتم اختلاف امتیاز گیتی‌پسند با رقبا کم شود اما باز هم قهرمان می‌شد. روزی که گفتم نمی‌آیم از تصمیم خودم مطمئن بودم و می‌دانستم عملکرد قابل قبولی داشته‌ام. بازیکنی بودم که در تمام بازی‌های امسال به جز بازی با فرش‌آرا گل زدم. گلزنی در ۱۹ بازی آمار عجیب و غریبی نیست؟ تنها در یک بازی گل نزدم که قبل از آن گفته بودم من در این بازی گل نخواهم زد چون روحم به خاطر برخی اتفاقات آزرده شده بود.

یکی از مسئولان باشگاه گیتی پسند گفته بود جاوید، آدم مغروری است. اما همین آقا قبلا می‌گفت، غرورت را دوست دارم چون من را یاد اریک کانتونا می‌اندازی.

* تاکنون تنها یک جام فردی به دست آورده‌ای و آن هم آقای گلی لیگ ۹۵ است. دلیلش چیست؟

فلسفه بازی کردن من این است و دوست دارم روزی که خوشحالم دوستانم از من خوشحال‌تر باشند به همین دلیل کارهای تیمی را به کار فردی ترجیح می‌دهم. چون زمانی که تنها خوشحال باشم اما اطرافیانم ناراحت باشند آن خوشحالی زهرمارم می‌شود. آمار من نشان می‌دهد همیشه به دنبال منافع تیمی بوده‌ام و به همین خاطر تاکنون جام‌های فردی به جز آقای گلی لیگ ۹۵ کسب نکرده‌ام. یکی از مسئولان باشگاه گیتی پسند که رابطه خوبی هم باهم داشتیم گفته بود جاوید، آدم مغروری است. اما همین آقا قبلا می‌گفت، غرورت را دوست دارم چون من را یاد اریک کانتونا می‌اندازد. بازیکنی که غرور داشته باشد، حتی نمی‌تواند یک بغل پای ساده به توپ بزند. من در جام جهانی روی ۱۳ گل تیم ملی تاثیر گذاشتم و بهترین عملکرد آماری را به خودم اختصاص دادم.

* از اینکه با وجود بهترین عملکرد آماری، به عنوان بهترین بازیکن انتخاب نشدی، ناراحت نشدی؟

نه، چرا باید ناراحت شوم؟ البته باید بگویم همه دوست دارند بهترین شوند اما من در کنار بازیکنان دیگر تاثیرگذار بودم و فیفا در آماری که منتشر کرد، اعلام کرد جزو ۶ بازیکن برتر جام جهانی بودم. به هر حال در جام جهانی سبک بازی من طوری بود که در خدمت سرمربی تیم ملی و جام فردی را به کسی می‌دهند که گل‌های فردی و حرکات فردی داشته باشد.

*علاقه‌ای به لژیونر شدن نداری یا تا الآن پیشنهادی نداشته‌ای؟

چند پیشنهاد داشتم اما به خاطر خانواده‌ام در گیتی پسند ماندم. دوست دارم هرجا بازی می‌کنم، وقتی از تمرین به خانه برمی‌گردم در کنار خانواده ام باشم و همین حالم را خوب می کند. الآن که به تهران آمده‌ام، حال خانواده ام خوب است و خوشحالم. مطمئنا لژیونر شدن در زمان مجردی، راحت‌تر بود اما همان موقع هم ترجیح دادم در لیگ ایران بازی کنم. همان سال که چند بازیکن به لیگ روسیه رفتند، من هم پیشنهاد داشتم اما در گیتی پسند ماندم چون لیگ ایران همه چیز دارد. تکنیک، خلاقیت، سرعت، قدرت و بازیکنان حرفه ای. حتی به لحاظ مالی هم اگر بخواهیم مقایسه کنیم، لیگ ایران هم سطح با بسیاری از لیگ های خارجی است. شاید کشورهای عربی در فوتبال، پول خوبی بدهند اما بازیکن فوتسال در کشورهایی مثل اسپانیا، ایتالیا روسیه، همان پولی را می گیرد که ملی پوشان در ایران دریافت می کنند؛ با این حال خودم، تمام چیزهایی که در فوتبال جستجو می کنم، در ایران به آن می رسم و نیازی به لژیونر شدن نمی بینم.

* در گیتی‌پسند می‌مانی؟

مسئولان باشگاه طی فصل دو بار پیشنهاد تمدید قرارداد دادند اما می‌دانستند دیگر در اصفهان نمی‌مانم. امسال هم فقط منتظر بودم فصل تمام شود. از ۴ سال حضورم در اصفهان حتی یک دست لباس هم با خودم نیاوردم و همه را به خیریه بخشیدم. در مورد گیتی‌پسند صحبت زیاد است و پیش از نوروز در مصاحبه‌ام برخی حرف‌ها را مطرح کردم و دوستان هم جواب دادند. دیگر علاقه‌ای به ادامه دادن این بحث ندارم اما ممکن است روزی مسائل زیادی را بازگو کنم. امسال بازی در تیم ستارگان جهان را به خاطر گیتی پسند از دست دادم اما هیچ گاه آن را رسانه‌ای نکردم.

می‌توانستم در بازی ستارگان در کنار بزرگانی مثل شمسایی، فالکائو، گیگز و مالدینی بازی کنم اما ترجیح دادم به قراردادم با گیتی‌پسند پایبند باشم.

* چرا بازی در تیم ستارگان را رد کردی؟

از لبنان با من تماس گرفته و دعوتم کردند؛ آنها گفتند باید برای آمدن قول قطعی بدهی اما من بدون اینکه مشورتی با باشگاه کنم، حضورم را کنسل کردم و حتی موضوع را به رسانه‌ها هم نکشاندم اما برخی دوستان نمک‌نشناس هستند و قدر این چیزها را نمی‌دانند. هزار و یک حرف پشت سر من می‌زنند. روبه‌روی من می‌گویند مغرور دوست داشتنی اما پشت سرم می‌گویند مغرور مخرب! برخی حرف‌ها را نگه داشته‌ام تا در آینده مطرح کنم. یک سری اتفاقات افتاده که رسانه‌ای نکردم. می‌توانستم در بازی ستارگان در کنار بزرگانی مثل شمسایی، فالکائو، گیگز و مالدینی بازی کنم اما ترجیح دادم به قراردادم با گیتی‌پسند پایبند باشم.

*اما وحید شمسایی هم وسط لیگ به لبنان رفت و در تیم ستارگان بازی کرد.

وحید شمسایی را نمی‌توان با کسی قیاس کرد. او بازیکن، مدیر و سرپرست تیم است. آنقدر شخصیت بزرگی دارد که می‌تواند همه این کارها را همزمان انجام دهد. خیلی از ما فقط می‌توانیم وظیفه خودمان را انجام دهیم اما شمسایی از بالا تا پایین تیم را مدیریت می‌کند. با این حال تصمیم هایی که می گیرم، تصمیماتی است که به تنهایی آن‌ها را اتخاذ کردم.

* همان سالی که به گیتی پسند رفتی از دبیری هم پیشنهاد داشتی و می‌توانستی قهرمانی را با وحید شمسایی تجربه کنی. از رفتن به گیتی‌پسند پشیمان نیستی؟

هیچ گاه از تصمیم‌هایم پشیمان نمی‌شوم و اگر به عقب برگردم همین راه را ادامه می‌دهم چون همه چیز را در قهرمانی نمی‌بینم و یک بازیکن را بعدها به تعداد قهرمانی‌اش نمی‌شناسند بلکه او را با کیفیت فنی‌اش به یاد می‌آورند. بازیکنی هست که هیچ قهرمانی در لیگ به دست نیاورده اما بیش از ۱۰۰ بازی ملی دارد. بازیکنی هم هست که هیچ گاه پیراهن تیم ملی را به تن نکرده و قهرمانی‌های زیادی در لیگ به دست آورده است.

شاید اگر در چهار هفته پایانی، بازی می‌کردم، رکورد لیگ را می شکستم اما اگر از ابتدای فصل امروز رامی دیدم، اصلاً آرزو می‌کردم، آقای گل نشوم.

*تا هفته های پایانی رکورد عجیبی از گلزنی در لیگ به جای گذاشتی. به این فکر نمی کردی که رکورد تعداد گل‌های وحید شمسایی در ادوار لیگ را بشکنی؟

اصلاً اگر به این چیزها فکر کنی به آن نمی‌رسی. شاید چهارسال پیش دوست داشتم آقای گل شوم وچند هفته از لیگ مانده بود و اگر هفت گل می‌زدم، آقای گل می شدم اما نشدم. این را باید بگویم که امسال هم تیمی هایم خیلی خوب مرا حمایت کردند. اصغر حسن زاده پاس های گل زیادی به من داد. شاید اگر در چهار هفته پایانی، بازی می‌کردم، رکورد لیگ را می شکستم اما اگر از ابتدای فصل امروز رامی دیدم، اصلاً آرزو می‌کردم، آقای گل نشوم.

*در جشن قهرمانی غایب بودی. از جانب باشگاه گیتی پسند برای شرکت در جشن دعوتی به عمل نیامد؟

اصلا دوست نداشتم به جشن بروم چون بازیکنی نبودم که دنبال عکس گرفتن با جام باشم. زمانی که از این تیم خداحافظی کردم، حس اینکه دوباره پیراهن این تیم را بپوشم، اذیتم می‌کرد. من حرفایم را درمورد گیتی پسند زده ام و اهالی فوتسال خودشان می توانند قضاوت کنند. افراد زیادی با جام، عکس دارند اما هیچکس در آینده به عکس نگاه نمی‌کند، بلکه رزومه و عملکرد افراد مهم است.

* برای سال بعد چه برنامه‌ای داری؟

فعلا استراحت می‌کنم چون فوتسال اردیبهشت تازه از خواب بیدار می‌شود. البته یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز از چین داشتم و می‌توانستم برای سه ماه پول خوبی بگیرم. مبلغ قراردادم در چین بیشتر از یک فصل بازی در لیگ ایران بود. اگر به چین می‌رفتم لیگ را هم از دست نمی‌دادم. اما زندگی در این کشور بسیار سخت است. بنابراین برای سال آینده اولویت اولم ماندن در ایران و بازی در تهران است.

* برویم سراغ تیم ملی. فکر می‌کردی روی سکوی سوم جام جهانی بایستی؟

با شرایط خوبی به جام جهانی نرفتیم. روزهای اول درگیر حواشی مثل کمبود امکانات و لباس بودیم. مقابل اسپانیا نیز باخت سنگینی را متحمل شدیم اما در ادامه مراکش را بردیم و بعد از تساوی مقابل آذربایجان و خوردن به برزیل، همه چیز را تمام شده می‌دیدیم. جو اردو بسیار سنگین شده بود اما نمی‌دانم چطور شد که وقتی به شهر دیگری برای بازی با برزیل رفتیم همه چیز عوض شد.

* مگر تغییر شهر چه تاثیری روی بازیکنان گذاشت؟

نمی‌دانم ولی از کادر فنی گرفته تا بازیکنان همه متحول شده بودند. یک روز قبل از بازی با ناظم‌الشریعه صحبت می‌کردم پیش خودم می‌گفتم او حتما تحت فشار زیادی است و اگر مقابل برزیل شکست بخوریم، مورد انتقاد سنگینی قرار خواهد گرفت. به او گفتم آقا ناظم، به برزیل خوردیم. او با یک حال خوب و لبخندی گفت دلم روشن است. وقتی این جمله را گفت، ناخودآگاه من هم حالم خوب شد و خدا را شکر اتفاق تاریخی در آن بازی افتاد و وقتی برزیل را بردیم ادامه مسابقه‌ها را با آرامش خاصی دنبال کردیم.

* اوضاع تیم ملی بعد از جام جهانی بهتر شد؟

در کل حال خوبی در فوتسال ندارم. با اینکه امسال آقای گل شدم اما یک سری چیزها حالم را بد کرد. دوست دارم در فضایی کار کنم که به لحاظ اخلاقی همه چیز سر جایش باشد و تمام مسائل را فدای قهرمانی نکنند. ارزش بازیکن باید دیده شود. اگر تیم زحمت کشیده و چهارم شده، از طرف مدیریت برایش ارزش قائل شوند امسال وقتی می‌بینم جواد اصغری مقدم دبیری را دوم کرده و چند هزار تماشاگر برای تقدیر از آن‌ها به مراسم جشنش می‌روند خوشحال می‌شوم چون این‌ها گمشده‌های ورزش ماست. چقدر لذت‌بخش است وقتی می‌بینیم کار اصغری مقدم و بازیکنانش دیده شده است. مدیریت باشگاه دبیری نشان داد این دومی چقدر برایشان باارزش است. قطعا بازیکنانی که سال آینده برای دبیری بازی می‌کنند با دل و جان به میدان خواهند رفت و قطعا عملکرد بهتری خواهند داشت. این اتفاق باید در فوتسال ما بیفتد. یک سری باشگاه‌ها حق و حقوق عوامل تیم را به موقع نمی‌دهند. البته امسال گیتی‌پسند هم خوب بود و حق و حقوق ما را بعد از چند سال بدقولی انصافا به موقع پرداخت کرد اما حرفم این است همه چیز نباید فدای قهرمانی شود. اینکه اگر قهرمان شویم سزاوار تشویقیم و اگر نشویم جواب تلفنت را هم ندهند، پسندیده‌ نیست. امیدوارم کار باشگاه دبیری برای بقیه باشگاه‌ها الگو شود. من سه سال در گیتی‌پسند عنوان قهرمانی را کسب نکردم و تلفن همراه مسئولان تا سه ماه بعد از لیگ خاموش بود. روزی که با گیتی پسند نایب قهرمان آسیا شدیم یک نفر در رختکن به ما خسته نباشید نگفت.

در تیم ملی هم بعد از جام جهانی برخورد چندان خوبی با شما نشد و گویا هنوز پاداش ها پرداخت نشده است.

از جام جهانی که برگشتیم مردم راضی بودند و همین برایمان کافی است. پاداش تیم ملی اگر پرداخت هم شود اتفاق عجیبی در زندگی‌مان نمی‌افتد چون مبلغی نیست. نمی‌خواهم شعار دهم اما وقتی می‌بینیم مردم کارمان را دیده‌اند برایمان کافی است. اگربعد از جام جهانی مسابقه‌های لیگ پخش زنده می‌شد، فوتسال هم مثل والیبال پیشرفت می‌کرد. والیبالی‌ها با یک موفقیت در بازی‌های جهانی دیده شدند و موفقیت‌شان ادامه‌دار شد. الان در شبکه ورزش ویژه برنامه برای لیگ والیبال تدارک دیده‌اند و این مسابقه‌ها به صورت شکیل پخش می‌شود. فوتسال هم بین مردم محبوب است اما متاسفانه مظلوم واقع شده است.

در کل حال خوبی در فوتسال ندارم. با اینکه امسال آقای گل شدم اما یک سری چیزها حالم را بد کرد. دوست دارم در فضایی کار کنم که به لحاظ اخلاقی همه چیز سر جایش باشد و تمام مسائل را فدای قهرمانی نکنند.

*سوژه خاصی در اردوهای تیم ملی وجود دارد که باعث خنده و شوخی بازیکنان شود؟

بله تا دلتان بخواهد...فرهاد توکلی یکی از بازیکنانی است که همیشه جو خوبی در تیم ایجاد می کند چون همیشه آمار اشتباه از تیم‌های رئال مادرید و بارسلونا می دهد. او همیشه سال ها و بازیکنان شاغل در دو تیم را جابجا می‌گوید. حمید احمدی هم بازیکن بامزه‌ایست و محمد طاهری هم به عنوان یک با تجربه، جو تیم ملی را با نشاط می کند. در کل در سال های اخیر، اردوهای تیم ملی فوتسال از جو بسیار دوستانه و شادابی برخوردار بوده است.

*به نظرت با توجه به اختلافاتی که در گیتی پسند بین ملی پوشان به وجود آمد و اینکه نصف تیم ملی از بازیکنان گیتی پسند تشکیل شده است، احتمال از بین رفتن این جو صمیمی در تیم ملی زیاد نیست؟

فکر نمی کنم چنین اتفاقی بیفتد. من که با کسی مشکل ندارم چون با تمام این بازیکنان توانستم سوم جهان شوم و با آنها قهرمانی آسیا را کسب کرده و چند سال هم در گیتی‌پسند همبازی بوده‌ایم. هیچ مشکلی با کسی ندارم اما متاسفانه برخی دوستان صحبت‌های دو پهلو مطرح کردند. شاید اگر آنها ناراحتی‌ای از من دارند به خاطر این بود که در لحظه عصبانی می‌شدم اما اینکه بخواهم برای کسی نقشه بکشم یا پشت کسی حرف بزنم، هیچگاه اتفاق نیفتاده است.

* نظرت درباره خسوس کاندلاس چیست؟ او توانست تحولی در فوتسال ایران ایجاد کند؟

خسوس دو کار مهم برای فوتسال ایران انجام داد. اولین کار این بود که به بازیکنان فهماند همان قدر که کار هجومی ارزش دارد، کار دفاعی هم از اهمیت برخوردار است. دومین کار مهم خسوس این بود که به بازیکنان جوان بها داد و در زمان سرمربیگری او بازیکنانی مثل سنگ سفیدی، وفایی و عروجی به تیم ملی معرفی شدند. اما از سوی دیگر به لحاظ نتیجه‌گیری و یک سری ایرادها، فوتسال ایران پسرفت کرد. اینکه بگوییم ایرانی‌ها از فوتسال فقط تکنیک بلدند به ما لطمه زد. ما بازیکنان باهوشی داریم که بسیار تاکتیک‌پذیرند. در حال حاضر حسین طیبی در یکی از بهترین تیم‌های دنیا بازی می‌کند و این نشان می دهد ایرانی ها بازیکنان تاکتیک پذیری هستند. بازیکنان دیگری هم می‌توانند لژیونر شوند اما خسوس تقریبا تاکتیک را از تیم ملی حذف کرد و ما جلوی حریفان‌مان تنها دریبل می‌زدیم. جلوی تیم‌های ضعیف با این روش نتیجه بسیار خوبی می‌گرفتیم اما مقابل تیم‌های قوی همیشه به مشکل می‌خوردیم. به اعتقادم با تاکتیک می‌توان تکنیک را شکست داد و از تاکتیک می‌توان یک فصل استفاده کرد. خسوس بازیکنان فردگرا را دوست داشت اما وقتی به نتایجش نگاه می‌کنیم متوجه می شویم عملکرد قابل قبولی نداشته است.

*در تبانی سال ۹۱ بین گیتی پسند و پرسپولیس، در فولاد ماهان بازی می کردی. بسیاری معتقد بودند بازی ماهان و منصوری هم بوی تبانی می‌داد؟

روز قبل از بازی با منصوری، دیدم دوتا از بازیکنان اصلی تیم تمرین نمی‌کنند. زمانی که پرسیدم، گفتند قرار نیست این دو بازی کنند. من هم به حالت قهر به رختکن رفتم چون دوست نداشتم در فضایی بازی کنم که حق تیمی پایمال شود. به هر حال دو تیم گیتی پسند و منصوری قرچک زحمت کشیده بودند و در هفته آخر مدعی قهرمانی بودند. چقدر خوب بود که بازی ها سالم برگزار می شد تا تا تیمی که قهرمانی را به دست می آورد، قهرمانی به آن تیم می چسبید و همیشه سرش بالا بود.

*پس روز قبل از بازی تمرین نکردی؟

زمانی که به رختکن رفتم، محمود خان خوراکچی و حسین سلطانی از تمرین فیروزصفه مانده بودند و با آنها صحبت کردم. گفتم دوست ندارم فردا به من انگ خاصی بچسبد و بگویند در یک اتفاق ناجوانمردانه دخیل بوده ام. به هر حال، یک هفته قبل از بازی، حرف و حدیث هایی وجود داشت و می گفتند قرار است اتفاقاتی بیفتد. خوراکچی به من گفت برو و هر چه در توان داری در زمین بگذار. من هم تنها می خواستم ناراحتی خودم را نشان دهم و قرار نبود کم کاری کنم؛ این طور هم نبود که بی انگیزه باشم. حسین سلطانی هم همین حرف را زد و من به حرف این بزرگان گوش داده و آن روز تمرین کردم. در بازی مقابل منصوری نیز به میدان رفتم و یکی از بهترین بازی‌های عمرم را ارائه کردم. آن روز هم گل زدم و هم تماشاگران از من راضی بودند. در کل اتفاقات عجیب در هفته آخر لیگ روی داد و یکسری اتفاقات بود که زمان خودش به آن پرداخته نشد و بیشتر به بازی گیتی پسند و پرسپولیس پرداختند.

*فیلمی از بازی شما و منصوری قرچک هم بیرون نیامد.

این هم از اتفاقات عجیب آن بازی بود. حال اگر بعد از چند سال بخواهیم درباره اش صحبت کنیم، اهمیتی ندارد. اما روز سیاهی برای فوتسال ما بود و ای کاش آن اتفاقات هرگز نمی افتاد، چون تبعاتش چند سال گریبان فوتسال کشورمان را گرفت و هنوز هم بر سر قهرمانان فصل ۹۱ بحث وجود دارد. معتقدم اگر بازی ها پاک برگزار می شد، شانس گیتی پسند روی کاغذ بیشتر بود چون با پرسپولیس بازی داشت اما در طرف دیگر منصوری قرچک باید در اصفهان با فولاد ماهان بازی می‌کرد.

*این نظر را قبول داری که این اتفاقات هر سال در لیگ وجود دارد اما علنی نمی شود؟

ببینید در ایتالیا برای اثبات تبانی یوونتوس حتی فیلم بازی را هم ملاک قرار دادند. اما در ایران اگر بخواهیم مطلبی را که به چشم خود دیده ایم، اثبات کنیم باید مدرک، کاغذ یا امضایی داشته باشیم. اثبات کردن هر چیزی در مملکت ما بسیار سخت است. شاید من چیزهای زیادی دیده باشم اما اگر کسی بگوید بیا ثابت کن، چطور می توانم ثابتش کنم. به عنوان مثال بازیکنی در یکی از بازی‌ها پاسی داده که صد نفر می گویند عمدی بوده است؛ آیا می توانم ثابت کنم پشت آن پاس، چه چیزی بوده است؟

هنر دیگری ندارم اما عاشق کتاب خواندن هستم. دوست داشتم جایی بودم با هزاران کتاب و روزی یک کتاب می‌خواندم.

* اگر فوتسالیست نمی‌شدی، به دنبال چه حرفه‌ای می‌رفتی؟

هنر دیگری ندارم اما عاشق کتاب خواندن هستم. دوست داشتم جایی بودم با هزاران کتاب و روزی یک کتاب می‌خواندم. زمانی که فرصتم بیشتر بود، صبح‌ها به کتابخانه می‌رفتم و شب بیرون می‌آمدم. کتاب‌های سیاسی، تاریخی و رمان‌های خارجی را زیاد می‌خواندم. البته کتاب هنوز هم در اردوها همراهم است. به هر حال از بچگی دنبال توپ بودیم و حرفه دیگری بلد نیستیم.

* به مربی‌گری علاقه داری؟

خیلی دوست دارم و عاشق این هستم تا داشته‌هایم را منتقل کنم. می‌خواهم اگر مربی‌گری می‌کنم، به بازیکن‌سازی بپردازم و بازیکنی که از زیر دستم به تیم دیگری می‌رود، بگوید ۴ تا نکته از مربی‌ام یاد گرفتم. اصلا دوست ندارم یک تیم بزرگ دستم باشد و آن را قهرمان کنم. دوست دارم بازیکنی را از ۲۰ به ۵۰ برسانم نه اینکه بازیکن ۸۰ درصد را به من بدهند؛ اگر قهرمانی هم به دست بیاید می‌گویند با بازیکنان ستاره قهرمان شده‌ای. نتیجه برایم مهم نیست و دوست دارم چیزی به بازیکنان کم‌تجربه اضافه کنم.

*حداکثر قرارداد فوتسالیست ها چقدر است و بهترین قرارداد خودت مربوط به کدام تیم می شود؟

بهترین قراردادی که به لحاظ زمان و مبلغ بسته ام، متعلق به بانک بیروت لبنان بود و برای دوماه بازی در این تیم، مبلغ خوبی گرفتم. اما میانگین قرارداد ملی‌پوشان فوتسال در ایران بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان است. متاسفانه بازیکنانی هم داریم که بسیار مبلغ کمتری می گیرد و باعث تاسف ماست.

*صمیمی ترین رفیق فوتسالی مهدی جاوید کیست؟

دوستان زیادی در فوتسال دارم اما با طه مرتضوی خاطرات زیادی داشته ام و به جرات می توانم از او به عنوان بهترین دوستم یاد کنم. همچنین فرهاد توکلی، بازیکنی است که از بازی او بسیار لذت می برم. دوست دارم از یک بازیکن دیگر هم نام ببرم و آن حمید احمدی است. او یک ویژگی فنی بارزی دارد که هیچ کس در دنیا از آن برخوردار نیست؛ احمدی در هیچ جنگ تن به تنی شکست نمی‌خورد و واقعاً فوق العاده است. در این ده سالی که در لیگ بازی کرده ام، سخت‌ترین مدافع مقابلم حمید احمدی بوده و حتی در بازی های بین المللی هم مدافعی مثل او ندیدم. متاسفانه مصدومیت احمدی در جام جهانی باعث شد ما در لحظات حساس نتوانیم از حضورش بهره مند شویم.

*الگوی فوتبالی و فوتسالی ات چه کسی بوده؟

زمانی که فوتبال بازی می کردم، عاشق دلپیرو بودم اما زمانی که وارد فوتسال شدم، بتائو راس برزیلی را خیلی دوست داشتم. در ایران هم از نوجوانی، جواد نکونام رو الگوی خودم انتخاب کردم. به یاد دارم زمانی که در تیم دهداری بازی می کردم، مربی از ما خواست الگوی خودمان را روی کاغذی بنویسیم و من اسم جواد نکونام را نوشتم. در حالی که بسیاری از هم تیمی هایم اسم خداداد عزیزی، کریم باقری، علی دایی، علی کریمی یا احمدرضا عابدزاده را می نوشتند و برخی هم اصلا نکونام را نمی شناختند اما به خاطر علاقه شدیدی که به پاس تهران داشتم، نکونام را به عنوان الگو انتخاب کردم. چند سال بعد، مربی سابقم در دهداری مرا دید و گفت آن برگه را هنوز یادگاری نگه داشته است.

پس مثل بقیه هواداران فوتبال، پرسپولیس و استقلال را انتخاب نکردی.

نه از همان ابتدا عاشق پاس بودم؛ با اینکه این تیم هم رده استقلال و پرسپولیس بود اما هواداری نداشت. در خانواده ما، همه یا طرفدار استقلال بودند یا پرسپولیس. زمانی که پاس می برد، نمی دانستم باید با چه کسی خوشحالی ام را تقسیم کنم و زمانی هم که می باخت نمی دانستم دردم را به چه کسی بگویم. واقعا از باخت هایش اشکم در می آمد. همه مرا مسخره می کردند و می گفتند هیچ کس طرفدار پاس نیست. زمانی که این تیم به همدان رفت، مهرش هم از دل من رفت.

*سقف آروزهای مهدی جاوید چیست؟

هیچ گاه برای خودم سقفی تعیین نمی کنم و می خواهم هر روز موفق‌تر از دیروز باشم اما روزی که تصمیم گرفتم از فوتبال به فوتسال بیایم، برای خودم سه هدف انتخاب کردم. یکی اینکه با رضا حیدریان و وحید شمسایی همبازی شوم؛ چون بازی این دو عزیز را در تلویزیون می دیدم و عاشق آنها بودم. به آرزوی اولم رسیدم و در علم و ادب در کنار آقا رضای حیدریان بودم. در تیم ملی هم این افتخار نصیبم شد تا با وحید شمسایی هم بازی شوم. اولین اردویی که دعوت شدم، با اسلوونی بازی داشتیم و من اولین گل ملی خودم را با پاس وحید شمسایی زدم. آرزوی دومم داشتن پیراهن وحید شمسایی و بتائو بود تا در اتاقم آویزان کنم. پیراهن آقای شمسایی را در گرند پری ۲۰۱۱ و برای بتائو را در گرند پری ۲۰۱۵ گرفتم. سومین آرزویم نیز تجربه فینال جام جهانی بود. در کلمبیا که بودیم، با خودم می گفتم آرزوی سومم هم در حال محقق شدن است اما متاسفانه به روسیه باختیم و به فینال نرسیدیم.

*و صحبت پایانی؟

از شما ممنونم که به فوتسال اهمیت می دهید. مطمئنا پیشرفت های فوتسال مدیون توجه شما رسانه هاست و من به خاطر تمام زحماتی که می کشید از شما تشکر می کنم.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.