مترجم: مهدی نیکوئی* شاخص‌های تقاضای گردشگری آن دسته از معیارها هستند که در هر جامعه‌ای قابل استفاده بوده و منجر به مشخص کردن میزان جمعیت متقاضی برای سفر و تعطیلات می‌شوند. این شاخص‌ها توضیح می‌دهند که چگونه ساکنان دیگر از کشورها تمایل بیشتری به مشارکت در فعالیت‌های گردشگری دارند، در حالی که این میزان در بین ساکنان دیگر کشورها کمتر است. این شاخص‌ها را باید از انگیزه‌ها و رفتارهای خریداران تفکیک کرد. انگیزه را می‌توان از جمله شاخص‌های فردی دانست که نشان‌دهنده نیازها، خواسته‌ها و تمایلات افراد است و روی انتخاب‌های گردشگری آنان تاثیر می‌گذارد. مدیران بازاریابی باید بدانند که مصرف‌کنندگان چگونه برای تعطیلات خود تصمیم‌گیری می‌کنند، اما همچنین نیاز است که در مورد فرآیندهای روانشناسی که باعث می‌شود افراد در انتخاب بین چند مقصد یا انواع محصولات تصمیم‌گیری کنند نیز اطلاع داشته باشند. این جنبه‌ها را در بازاریابی به عنوان رفتار خریدار می‌شناسند که خارج از موضوع مورد بحث ما است.به طور کلی می‌توان شاخص‌های تقاضای گردشگری را در 9 دسته جای داد: معیارهای اقتصادی، قیمت‌های مقایسه‌ای، معیارهای جمعیت‌ شناختی، معیارهای جغرافیایی، گرایش‌های اجتماعی-فرهنگی به گردشگری، پویایی، دولت یا قانون‌گذاری، ارتباطات رسانه‌ای و فناوری اطلاعات و ارتباطات. در ضمن تقاضا کاملا‌ از عرضه مستقل نیست و گاهی اوقات مشاهده می‌شود که تقاضا نسبت به تغییرات در عرضه و ظرفیت عرضه نیز واکنش نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال، توسعه قطارهای پرسرعت درجه یک در لیون فرانسه، این شهر را به یک مقصد برای تعطیلات کوتاه‌مدت شهروندان بلژیکی تبدیل کرد. معیارهای اقتصادی: درآمد، زمان و قیمت احتمالا در بین دسته‌بندی شاخص‌های تقاضا که در بالا ذکر شد، معیارهای اقتصادی و به طور ویژه درآمد (یا درآمد قابل تصرف) مردم در بازارهای هدف گردشگری، مهم‌ترین گروه است. در این بخش فقط به نقش درآمد در تقاضا می‌پردازیم. طبق آمار در دهه 1990 میلادی، بیش از 90 درصد از مخارج سفرهای بین‌المللی در جهان مربوط به حدود 30 کشور دنیا بوده است. تمرکز تقاضا زمانی چشمگیرتر خواهد شد، که به این نکته توجه کنیم که ده کشور اول به تنهایی حدود دو سوم از مخارج گردشگری بین‌المللی را به خود اختصاص می‌دهند. با توجه به این شرایط، این موضوع که اکثر مقاصد گردشگری از یک برکه مشابه ماهیگیری می‌کنند، نسبتا‌ منطقی به نظر می‌رسد. 10 اقتصاد برتر جهان از لحاظ GDP در سال 2010 ۱۰ کشور اول جهان براساس میزان مخارج گردشگری در سال ۲۰۱۲ همان‌طور که در نمودارها نیز مشاهده می‌شود، 9 کشور از ده کشور برتر جهان در سال 2010 (از لحاظ GDP) در لیست پرمخارج‌ترین کشورهای جهان در سال 2012 نیز در رتبه‌های اول تا دهم قرار دارند. برای محاسبه درآمد راه‌های مختلفی وجود دارد؛ به عنوان مثال، محاسبه GDP، درآمدهای شخصی یا درآمد قابل تصرف. درآمد قابل تصرف را می‌توان برای این منظور یکی از رضایت‌بخش‌ترین متغیرهای مستقل دانست. درآمد اختیاری (یا درآمدی که پس از تمامی هزینه‌های ضروری باقی می‌ماند) حتی می‌تواند متغیر بهتری باشد. نظریه‌ای که مستقیما از رابطه بین تقاضای گردشگری و درآمد نشأت می‌گیرد، کشش درآمدی است؛ که توضیح می‌دهد تغییرات مشابهی در تقاضای گردشگری با توجه به تغییرات در درآمد به وقوع می‌پیوندد. همان‌طور که در نوشته‌های پیشین نیز ذکر شد، گردشگری خروجی نرخ بالایی از کشش درآمدی را نشان می‌دهد؛ به این معنا که اگر درآمد یک درصد افزایش پیدا کند، تقاضای گردشگری بیش از یک درصد افزایش پیدا خواهد کرد. پیرامون معیار درآمدی، باید به دو نکته مهم توجه کرد: اول، درآمد قابل تصرف سرانه یک میانگین که مانند سایر شاخص‌های سرانه، توزیع درآمد شخصی را در داخل کشور نادیده می‌گیرد. این موضوع را به خصوص در بین کشورهای خاورمیانه می‌توان به وضوح مشاهده کرد؛ جایی که درآمدهای بالاتر در دست تعداد کمی از افراد متمرکز شده است. مورد دوم، تاخیر زمانی موجود بین مخارج توریسم و کسب درآمد است. مصرف‌کنندگان غالبا‌ می‌توانند میزان درآمدهای آتی را پیش‌بینی کرده و بر مبنای آن تصمیم‌گیری کنند. آنها می‌توانند خوش‌بین یا بدبین باشند و گاهی اوقات این مساله باعث ایجاد تاثیرات مثبت یا منفی روی یک اقدام می‌شود. *nikoueimahdi@gmail.com