مسافرت منظم از کدام مسیر؟

ازدیاد بیش از حد جمعیت و کمبود لنج‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و ظرفیت محدود جزایر عملا موجب طولانی شدن صف‌‌‌های گردشگران برای سفرهای دریایی و ترافیک و شلوغی ناشی از استفاده اضافه ظرفیت از بنادر در این حوزه شده که نهایتا به «تولید زباله بیش از اندازه» و «کمبود خوراکی‌‌‌ها و آشامیدنی‌‌‌ها» در مقاصد گردشگری منجر شد. البته در استانی مانند بوشهر که نسبت به استان هرمزگان از مراکز اقامتی کمتری نیز برخوردار است، این محدودیت در شلوغی جمعیت، به صورت دوچندان نمود پیدا کرد. در شرایطی که امکان اسکان گردشگران وجود نداشته باشد دو اتفاق امکان وقوع دارد؛ اول خانوارها در محیط‌‌‌ها، بلوارها و بوستان‌‌‌های تفریحی اقامت می‌کنند که عدم‌استفاده از امکانات بهداشتی مشکلاتی را برای آنها و جامعه محلی ایجاد می‌کند یا گردشگران به دلیل نبود اقامتگاه مناسب و... از سفر خود منصرف می‌‌‌شوند و به شهرها و روستاهای خود بازمی‌گردند.

در نوروز امسال، گردشگری و سفر با استفاده از خودروی شخصی ۲۶‌درصد رشد داشت اما حمل‌ونقل عمومی جاده‌‌‌ای و ریلی به ترتیب با ۲۵‌درصد و ۱۲‌درصد کاهش مواجه بودند. بخشی از این کاهش، ناشی از ایجاد سبک زندگی پس از دوران کروناست و بخش دیگر به کم شدن وسایل حمل‌ونقل عمومی با توجه به فرسوده بودن ناوگان، کمبود سرمایه‌گذاری در این حوزه و دستوری بودن قیمت‌ها اشاره دارد. به طور کلی، حمل‌ونقل بخش گردشگری دچار مضیقه‌‌‌هایی از قبیل سقوط سرمایه‌گذاری دهه ۹۰ در بخش حمل‌ونقل گردشگری، کاهش کیفیت خودروهای داخلی، محدود بودن قدرت خرید خانوارها در نگهداشت خودرو و...، صعود استهلاک سرمایه به‌خصوص جاده‌‌‌ها و...، ‌‌‌پنج سال عدم‌واردات خودرو، ‌‌‌فرسودگی خودروهای سبک و سنگین و...، ‌‌‌گران شدن بیش از حد هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و کمبود ناوگان و قدیمی بودن ناوگان حمل‌‌‌ونقل عمومی نسبت به استانداردهای ملی و بین‌المللی است.

اقامت در تعطیلات سال نو

بر اساس صحبت‌‌‌های روسای جوامع هتلداری و بوم‌‌گردی‌‌‌ها و طبق داده‌‌‌های ورودی گردشگر، اقامت در بوم‌گردی‌‌‌ها و هتل‌‌‌ها کاهش داشته که بخشی از آن به دلیل کاهش قدرت خرید خانوارها طی ۷ سال گذشته بوده است. در این شرایط خانوارها از گزینه‌‌‌های جایگزین استفاده می‌کنند؛ مثلا از اقامتگاه‌‌‌های شرکتی- سازمانی (با هزینه کم) یا مسکن اقوام و دوستان استفاده می‌کنند. در نهایت، کاهش قدرت خرید و نبود توانایی برای بهره‌‌‌مندی از امکاناتی مانند هتل‌‌‌ها و بوم‌گردی‌‌‌ها و اقامتگاه‌‌‌های دستگاه‌های اجرایی و مسکن اقوام و...، پدیده چادرخوابی را طی دهه گذشته دوچندان کرده است؛ پدیده‌‌‌ای که هم از نظر بهداشتی- درمانی و سایر تسهیلات و امکانات برای گردشگران مشکل‌‌‌زا خواهد بود و هم از نظر اقتصادی- اجتماعی برای جامعه میزبان نه‌تنها منفعتی ایجاد نمی‌‌‌کند، بلکه مشکلاتی نیز به همراه دارد. روند سفرهای دهه ۱۳۹۰ تاکنون نشان می‌دهد که خانوارهای ایرانی به دلیل کاهش قدرت خرید، چادر سفر را به عنوان گردشگری فقیرانه انتخاب کرده‌‌‌اند. در کنار آن به سفرهای کوتاه‌‌‌مدت یک تا سه‌روزه روی می‌‌‌آورند یا از تورهای کمپینگ استفاده می‌کنند تا هزینه اقامت پرداخت نکنند و هزینه سفر کاهش یابد.

تمام موارد فوق را به این گزینه اضافه کنید که بر اساس داده‌‌‌های مرکز آمار ایران نزدیک به ۶۰‌درصد سفرهای ثبت‌شده بدون اقامت شبانه در مقاصد گردشگری بوده‌‌‌اند.  این مورد برخلاف استراتژی‌‌‌های کشورهای گردشگرپذیر است که به دنبال افزایش مدت ماندگاری گردشگران سایر کشورها هستند؛ در گردشگری داخلی ایران با توجه به افزایش هزینه‌‌‌ها و تورم کشور، زمان سفر کوتاه‌‌‌مدت‌‌‌تر شده است و از یک هفته و بالاتر به حداکثر پنج روز کاهش داشته است. این موضوع برای اقامت در خانه اقوام و آشنایان (به دلیل معذوریت مهمان بودن و هزینه زیاد برای میزبان)، اقامت در هتل‌‌‌ها، بوم‌گردی‌‌‌ها و... (به دلیل افزایش هزینه اسکان در برابر کاهش قدرت خرید)، اقامت در اقامتگاه‌‌‌های شرکتی- سازمانی به دلیل متقاضی بالا و لزوم تقسیم کردن زمان تعطیلات بین متقاضیان و...، اقامت در چادر به دلیل نبود آسایش و آرامش، تسهیلات بهداشتی و... رخ می‌دهد.

از سال ۹۶ تاکنون، «سهم سفر در سبد هزینه خانوارها» به نصف سقوط کرده است؛ به طور کلی دلیل اصلی برای کاهش کیفیت گردشگری در نوروز ۱۴۰۳ را می‌توان کاهش رشد اقتصادی، افزایش تورم به‌خصوص تورم بخشی ناشی از تحریم‌‌‌های اقتصادی که به دنبال خود سطح معیشت زندگی را کاهش می‌دهد، ‌‌‌ دانست. افرایش تورم باعث شده فشار تجمعی ۷ ساله به قدرت خرید خانوار وارد شود و در نتیجه خانوارها بین نیازهای خود اولویت‌‌‌بندی می‌کنند و به ترتیب دسته‌‌‌های خوراکی‌‌‌ها، نوشیدنی‌‌‌ها، مسکن، انرژی و آموزش و سلامت در رتبه‌‌‌های برتر اولویتی خانوار قرار می‌گیرد و پس از آن در صورت وجود منابع به تفریحات و گردشگری می‌‌‌پردازند.

گردشگری فصلی، ‌‌‌وجه غالب سفر ایرانی‌‌‌ها

در دوران پساکرونا به‌خصوص در کشورهایی مانند ایران که گردشگری ورودی در آن نقش قابل‌توجهی ندارد، با ایجاد بحران‌هایی مانند کرونا، زلزله و...، هم تاسیسات گردشگری و هم شاغلان حوزه گردشگری از صنعت گردشگری خارج می‌‌‌شوند که این خود باعث گردشگری دوره‌‌‌ای (بازه زمانی که به دلیل تعطیلات، گردشگری فعال است) می‌شود؛ این موضوع با افزایش تورم در ۷ سال گذشته و کاهش قدرت خرید خانوار باعث شده که بخش‌‌‌ گردشگری به صورت فصلی (زمانی) به ارائه خدمات گردشگری بپردازند؛ برای مثال تاسیسات اقامتی در شهرهای شمالی یا بعضا جنوبی کشور در دوران پیک تعطیلات فعال و در فصول غیرپیک تعطیلی خدمات تفریحی گردشگری مانند تفریحات آبی و... را به همراه دارد.

با ورود کرونا به دنیای گردشگری، سفر کردن به مکان‌‌‌هایی که گردشگران به صورت عمومی حضور نداشته باشند باعث شد، سبد مقاصد گردشگری داخلی ایران متنوع شود و در دوران پساکرونا علاوه بر مثلث طلایی کشور (استان‌‌‌های فارس، اصفهان و یزد) و شمال کشور، مقاصد جنوبی و گرمسیر و کویر و مناطق غربی کشور نیز از نقاط پربازدید شده‌‌‌اند. از طرفی نبود تعطیلات کافی در طول سال باعث شده عملا فشار مسافرت در عید نوروز تجمیع شود و به تبع آن «سفرهای تهاجمی» به همراه «کمبود امکانات و خدمات با کیفیت پایین در مقاصد گردشگری» ایجاد شود که خروجی آن کاهش کیفیت سفر برای گردشگران از یک طرف و کاهش کیفیت زندگی جامعه میزبان از طرق مختلف از جمله نبود یا کمبود اقلام خوراکی است که باعث رشد تورم در این مناطق می‌شود.

همان طور که در نوشته‌‌‌ای با عنوان «دماسنجی سفرهای نوروزی ۱۴۰۳» در تاریخ ۱۴۰۲.۱۱.۷ در روزنامه «دنیای‌اقتصاد» منتشر شد و پیش‌بینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیر کردن شرایط و موقعیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها با توجه به محدودیت‌ها و استفاده بهینه از منابع گردشگری را پیشنهاد داده است؛ مشخص کردن مسیرهای گردشگری جدید (با توجه به گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی) و همچنین تبیین جاذبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و منابع گردشگری می‌تواند باعث «نظم در سفر و تجربه لذت (حال خوب) گردشگری» شود. این در حالی است که یکی از خروجی‌‌‌های عدم‌برنامه‌‌‌ریزی و مشخص نشدن مسیرهای گردشگری آن است که منافع گردشگری به صورت ناعادلانه بین مناطق مختلف کشور تقسیم شده است. مثلا طبق گفته رئیس جامعه اقامتگاه‌‌‌های بوم‌‌‌گردی، ضریب اشغال بوم‌گردی‌‌‌ها تا نیمه تعطیلات نوروز ۴۷‌درصد بوده است که استان‌‌‌های بوشهر، گیلان و فارس، ضریب اشغال بالاتری داشته‌‌‌اند و چهارمحال و بختیاری و همدان ضریب اشغال پایین‌‌‌تری داشته‌‌‌اند.

ازدحام در استان‌‌‌های جنوبی نیز نشان داد که برنامه‌‌‌ریزی برای توازن سفر در مناطق و زمان‌‌‌های مختلف جزو اولویت‌‌‌هایی است که مسوولیت آن بر عهده سیاستگذار گردشگری است که باید مورد توجه بیش از پیش قرار گیرد. در این راستا معرفی مقاصد جدید از طریق طراحی اپلیکیشن‌‌‌ها و تبلیغات شهری و جاده‌‌‌ای و مسیرهای گردشگری امکان تمرکززدایی مکانی و زمانی و توزیع سفر بین مقاصد در زمان‌‌‌های مختلف را فراهم می‌کند.