تهرانی‏‏‌ها در قحطی تفریح

در این گزارش به افزایش ۱۰درصدی هزینه مسکن و خوراک از سبد خانوارهای تهرانی اشاره شده که در نتیجه آن سهم بهداشت، تفریح، آموزش و پوشاک نیز بین سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ به همین میزان کاهش پیدا کرده است. بر اساس یافته‌‌‌های این گزارش بیش از ۲۸.۲‌درصد خانوارهای شهری و۳۲.۵درصد خانوارهای روستایی در تامین هزینه‌‌‌های زندگی‌‌‌شان با مشکل مواجهند و پس‌‌‌انداز بسیاری از خانوارها منفی و برای کل خانوارها نیز بسیار ناچیز است. آمارهای ارائه شده نشان می‌‌‌دهد میانگین درآمد سالانه خانوارها در تهران ۲۳۰ میلیون تومان است و در مقابل میانگین هزینه‌‌‌ها به عدد ۱۹۶میلیون تومان می‌‌‌رسد، در خانوارهای روستایی تهران این رقم ۱۴۷میلیون درآمد و ۱۱۳ میلیون هزینه‌‌‌کرد برآورد شده است.

این گزارش توضیحی درباره تفکیک موارد محل خرج این ۱۹۶ میلیون تومان آورده است که۳۷.۸۸درصد برای مسکن،‌‌‌ سوخت و روشنایی،۳۲.۴۶‌درصد برای هزینه‌‌‌های خوراکی و دخانی، ۹.۷۶درصد هزینه‌‌‌های متفرقه، ۸.۳۹درصد حمل‌ونقل و ارتباطات، ۳.۹۶درصد بهداشت و درمان،۱.۸۴‌درصد پوشاک و کفش، ۲.۴۶درصد لوازم خانگی و هزینه‌های نگهداری آن، ‌‌‌ ۱.۷درصد غذاهای آماده‌‌‌، رستوران و هتل، ۰.۵۴ درصد مربوط به تحصیل و آموزش،۰.۷۲‌درصد و۰.۳۰‌درصد مربوط به فروش کالاهای بادوام و سایر هزینه‌‌‌هاست. در این شرایط طبیعی است که گردشگری هم به محاق رود و سهم بسیار ناچیزی را به خود اختصاص دهد. به عنوان مثال اگر سهم۰.۷۲ درصدی تفریحات و سرگرمی را محاسبه کنیم به عدد یک میلیون و ۶۵۰‌هزار تومان می‌‌‌رسیم.

چنانچه به این مبلغ هزینه‌‌‌کرد غذاهای آماده‌‌‌، رستوران و هتل با سهم۱.۷ درصدی را که معادل سه میلیون و ۹۱۰‌هزار تومان می‌شود بیفزاییم، به عددی در حدود پنج و نیم میلیون تومان می‌‌‌رسیم. این در حالی است که هزینه یک تور یک‌روزه اطراف تهران برای خانوار تهرانی کمتر از ۲ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ نبود و باز کمتر از سه میلیون تومان در سال ۱۴۰۲ نیست. اگر بخواهیم یک سفر اقتصادی دو روزه را لحاظ کنیم با انتخاب اقتصادی‌‌‌ترین تور این عدد در سال گذشته ۴میلیون تومان می‌‌‌شد و در سال‌جاری نیز این مبلغ از سقف کل هزینه‌‌‌های تفریح و سرگرمی و رستوران و هتل فراتر می‌‌‌رود، مگر اینکه خانواده بخواهد پس‌‌‌انداز سالانه خود  را برای سفر هزینه کند.

سهم سفر سالانه در حد تور یک‌روزه

چنانچه نیم‌نگاهی به هزینه تورهای گردشگری که در حال حاضر آژانس‌‌‌های گردشگری به مناسبت شب یلدا تدارک دیده‌‌‌اند بیندازیم، ‌‌‌ می‌‌‌بینیم این هزینه‌‌‌ها برای یک خانواده سه نفره با متوسط درآمد ۲۳۰ میلیون تومان در سال یعنی حدود ۲۰ میلیون تومان در ماه و ۶۰ میلیون تومان در یک فصل چقدر می‌شود، ‌‌‌ در حالی که باید ۷۰‌درصد آن را هم صرف هزینه خوراک و مسکن کند.

تور سه و نیم روزه «آبادان تا تشکوه» یکی از تورهای تعریف شده در استان خوزستان است که هزینه آن برای هر گردشگر ۷ میلیون و ۸۵۰‌هزار است که برای یک خانوار سه نفره ۲۳ میلیون و ۵۵۰‌هزار تومان هزینه برمی‌دارد یا تور «کرمان و کلوت» که هزینه آن برای هر گردشگر به ۶میلیون و ۳۵۰‌هزار تومان می‌رسد و یک خانواده سه نفره باید ۱۹میلیون و ۵۰‌هزار تومان بپردازد تا در این تور شرکت کند. البته مجموع پرداختی خانواده برای شرکت در این تورها تنها به این مبالغ محدود نمی‌شود، بخشی از هزینه‌‌‌های غذا در آنها گنجانده نشده، ضمن آنکه در سفر خرید سوغات و ‌‌‌ صنایع دستی را هم داریم که باز هزینه‌‌‌‌‌‌های آن را افزایش می‌‌‌دهد. اگر میانگین این تورها را ۲۰ میلیون تومان به حداقلی‌‌‌ترین شکل هم در نظر بگیریم باز می‌‌‌بینیم برای خانواده‌‌‌ای که کل درآمد سه ماهش ۶۰ میلیون در فصل است و باید ۷۰درصد یعنی ۴۲ میلیون آن را برای هزینه مسکن و خوراک بپردازد، ‌‌‌ شرکت در چنین برنامه‌‌‌هایی عملا غیرممکن است.

مگر اینکه این خانواده حاضر باشد کل پس‌انداز یک سال را تنها برای یک تور هزینه کند و خود را در مقابل موارد پیش‌بینی نشده مثل بیماری، ‌‌‌ تعمیرات و... آسیب‌‌‌پذیر سازد. در این شرایط منطقی است که بخشی از مخاطبان تورها ریزش داشته باشند و به سفرهای شخصی روی آورند و باز خانواده برای کاهش هزینه به سمت چادرخوابی گرایش پیدا کند. همین موضوع ایجاب می‌‌‌کند متولی گردشگری در عین پرداختن به مقوله سرویس‌‌‌های بهداشتی که به تازگی آن را در مرکز توجه قرار داده‌‌‌، سراغ اولویت اصلی خود یعنی سفر ارزان برود که یکی از راهکارهای آن همان دو روزه بودن تعطیلات آخر هفته است و دنیای اقتصاد در بیش از یک دهه گذشته بارها ابعاد گوناگون آن را در گفت‌‌‌وگو با کارشناسان و مسوولان بررسی کرده است.