Untitled-1 copy

 از این جهت می‌‌‌توان با کمی اغماض گفت که هیچ کشوری از تبعات بروز جنگ‌‌‌ در امان نخواهد ماند؛ چناچه در دوران پاندمی مشاهده شد، امراض و بیماری‌‌‌ها به‌سرعت از طریق رفت‌‌‌و‌‌‌آمد مردم و تجارت جهانی منتقل می‌‌‌شدند. از منظر علمی، هر پدیده‌ای باید امکان نقد و بررسی داشته باشد. از دید بسیاری از کارشناسان و متخصصان رشته‌‌‌های مختلف، تجارت جهانی با خوانش امروزی، منافع زیادی ایجاد کرده است. اما براساس قوانین اقتصادی، هیچ‌چیز صرفا منافع خالص نخواهد بود. در واقع، با در هم تنیده‌شدن روابط بین‌الملل و تجارت جهانی، این قضیه بدون زیان و خطر نخواهد بود. بنابراین انتقال مشکلات از یک کشور به سایر کشورها، یکی از این دست خطرات دهکده جهانی است.

این در حالی است که در چند هفته‌‌‌ اخیر، تنش‌‌‌ نظامی و سیاسی خاورمیانه بالا گرفته است. اما باید به سمت دیگر ماجرا نیز توجه کرد. این خاصیت تنش‌‌‌ها و جنگ‌‌‌هاست که حواس‌‌‌ها را به چند اتفاق خاص معطوف می‌کند. اما آنچه کمی دور از ذهن است، تقابل یا تعامل اقتصادی میان کشورهاست. همان‌طور که گفته شد، متغیرهای اقتصادی از تحولات خارج از دنیای ‌اقتصاد نیز متاثر می‌‌‌شوند. رابطه دشواری میان اقتصاد و جنگ وجود دارد. از طرفی، برخی از درگیری‌‌‌های اقتصادی منتهی به جنگ شده یا به تشدید تنش‌‌‌ها افزوده‌‌‌اند. از طرف دیگر، جنگ‌‌‌ و تبعات آن موجب ایجاد مشکلات اقتصادی خواهد شد. در همین راستا، بازارهای مالی همواره به‌عنوان یکی از بازارهای حساس جهان، به‌شدت تحت‌تاثیر شرایط بیرونی قرار گرفته‌‌‌اند. این نکته، به‌راحتی قابل مشاهده است. بازار سرمایه در سراسر دنیا، از اخبار مختلف تاثیر می‌‌‌پذیرد. اما شرایط تنش‌‌‌های عمیق سیاسی یا نظامی متفاوت است. بازارهای مالی در طولانی‌مدت در معرض تحولات بیرونی قرار می‌‌‌گیرند. به این جهت، تحولات جدید بر بورس تهران بی‌‌‌تاثیر نبوده است. این مساله تنها با رصد و بررسی آمار و ارقام موجود قابل بیان نخواهد بود؛ چرا که هزینه‌‌‌های پنهان نیز باید در نظر گرفته شوند و این شکل از هزینه‌‌‌ها، به طور پنهان وجود دارند و به‌آسانی قابل محاسبه نیستند.

هزینه فرصت یا فرصت‌‌‌های از دست رفته

طبق تعاریف و قواعد اقتصادی، هزینه فرصت، معادل هزینه از دست دادن گزینه‌‌‌های مطلوب به واسطه انتخاب یک گزینه است. در واقع، از آنجا که محدودیت‌ها همیشه وجود دارند، هزینه فرصت نیز اجتناب‌ناپذیر است. هزینه‌‌‌ها به دو بخش هزینه‌‌‌های آشکار و هزینه‌‌‌های پنهان تقسیم‌‌‌پذیرند. هزینه فرصت، جزئی کلیدی از بخش هزینه‌‌‌های پنهان است. شخص به ازای هر انتخابی که می‌کند، به‌ناچار تعدادی از گزینه‌‌‌های مطلوب را از دست خواهد داد. با این تفاسیر، برای تحلیل اوضاع بورس، تنها بررسی ارقام در دسترس کافی نخواهد بود. اما اطلاعات موجود، جزو مواد اولیه لازم برای تحلیل‌‌‌های بورسی است. با توجه به اتفاقات سیاسی که در طول بازه زمانی دو هفته اخیر رخ داد، بازار سرمایه نیز از این ماجرا متاثر شد. در این راستا، بررسی آمار مربوط به بازار سهام از اهمیت ویژه‌‌‌ای برخوردار است.

در بورس چه گذشت؟

در هفته معاملاتی گذشته، شاخص کل بورس به اندازه‌‌ مثبت 0.18درصد دچار تغییر شد. به‌رغم مثبت بودن تغییرات شاخص کل، بازدهی هفتگی برای 35صنعت از 52صنعت موجود، منفی بوده است. به عبارت دیگر، بیش از نصف بازدهی صنایع موجود، منفی بوده است. در هفته معاملاتی گذشته صنعت «حمل‌ونقل بار زمینی» با اختلاف نسبی، نسبت به سایر صنایع در رتبه اول سودآوری قرار گرفت. در این بازه زمانی، صنایع «خرده‌‌‌فروشی، به‌استثنای وسایل نقلیه موتوری» و «محصولات فلزی» هم به ترتیب رتبه‌‌‌های دوم و سوم بازدهی بالا را به خود اختصاص دادند. دو صنعت یادشده به ترتیب 3.83‌درصد و 3.17‌درصد بازدهی داشته‌‌‌اند. با این حال سه صنعت دیگر اختلاف چندان زیادی با پربازده‌‌‌ترین صنایع نداشتند؛ «انبوه‌‌‌سازی، املاک و مستغلات»، «فرآورده‌‌‌های نفتی» و «بنادر و کشتیرانی» به ترتیب بازدهی 30.1درصدی، 2.67‌درصدی و 2.16‌درصدی را ثبت کردند. غیر از «محصولات فلزی» و «فرآورده‌‌‌های نفتی» که جزو صنایع تولیدی محسوب می‌‌‌شوند، از 6صنعت پربازده در هفته یادشده، 4 صنعت به بخش خدمات مربوط می‌شوند.  یکی از معیارهای مهم برای مقایسه صنایع تولیدی با صنایع خدماتی، شرایط تامین مواد اولیه و منابع لازم است. به‌طور واضح بین شرایط تامین منابع صنایع تولیدی و خدماتی تفاوت‌‌‌های فاحشی وجود دارد. از این‌رو شرایط متشنج و بحرانی اثرات مختلفی بر این دو نوع صنعت خواهد داشت و از میزان تاب‌‌‌آوری و انعطاف‌‌‌پذیری گرفته تا نحوه مدیریت کارآمد آنها با یکدیگر یکسان نخواهد بود. تلاطم‌‌‌های جهان بیرون بر هر یک از صنعت‌‌‌های فعال در اقتصاد، اثر متفاوتی خواهد گذاشت.

عملکرد منفی بازدهی صنایع بورسی

همان‌طور که گفته شد تغییر عوامل اقتصادی همچون نرخ ارز، نرخ تورم و نرخ دستمزد تاثیر یکسانی بر صنایع ندارد. صنعت «نوشیدنی» در بازه بررسی‌شده بیشترین بازدهی منفی را داشت؛ به‌طوری که بازدهی منفی 9.40‌درصد را ثبت کرد. در هفته چهارم مهر، صنعت «هتل و رستوران» با اختلاف 75درصدی نسبت به بازدهی صنعت «نوشیدنی»، با منفی 8.65‌درصد در رتبه دوم کمترین بازدهی قرار گرفت. بعد از این دو صنعت یادشده، «سایر مواد معدنی» با میزان بازدهی منفی 7.10‌درصد رتبه سوم کمترین بازدهی را ثبت کرد. البته آن دسته از صنایعی که بازدهی منفی داشته‌‌‌‌‌‌اند، در قیاس با بازدهی‌‌‌های مثبت هفته، علاوه بر تعداد، شدت بازدهی بیشتری را هم دارا بوده‌‌‌اند. از این رو برای صنایع «پیمانکاران صنعتی»، «چاپ و نشر» و «شیرینی‌جات» بازدهی‌‌‌های منفی 5.63درصد، منفی 5.43‌درصد و منفی 5.43‌درصد گزارش شد.

با مشاهده ارقام مذکور و مقایسه آنها با ارقام مربوط به بیشترین بازدهی‌‌‌های مثبت هفته، می‌توان به بالا بودن شدت منفی صنایع پی‌ ‌‌برد. بر پایه داده‌‌‌های موجود، شاخص کل بورس در هفته چهارم مهر 1402 مثبت بود. این اتفاق، به آن جهت رخ داده است که وزن هر یک از صنعت‌‌‌های فعال در بازار سرمایه، با یکدیگر متفاوت است.

بررسی اوضاع جدید حاکم بر بازار سهام، به ایده‌‌‌های جدیدی نیاز دارد؛ چرا که تحولات بیرون از بازار سرمایه روند متفاوتی به خود گرفته است. از این منظر، دور از انتظار نیست که متغیرهای مختلف اثرگذار بر روند شاخص‌‌‌های بورس تغییر کرده باشند. همان‌طور که اشاره شد، هزینه‌‌‌های پنهان را باید در اقتصاد در نظر گرفت. درست است که با وجود التهابات در جهان خارج، کماکان شاخص کل بورس در هفته آخر مهر 1402 مثبت شد، اما این ماجرا را می‌‌‌توان به نحوی دیگر نیز تفسیر کرد. از دید و منظری دیگر، جا دارد امکان و فرصت بورس را در نظر داشت. اینکه شاخص‌‌‌های مربوط به بازدهی هفتگی بورس می‌‌‌توانستند رشد بالاتری داشته باشند. تنش‌‌‌های سیاسی و نظامی در منطقه و التهابات اخیر نتوانستند موجب سقوط بیش از حد شاخص‌‌‌های موجود در بازار سرمایه شوند. می‌‌‌توان به این جهت گفت که شاید امکان و فرصت خوبی برای صعود بازار وجود داشته که با اتفاقات اخیر سرکوب شده است. از زاویه‎ای دیگر، محتمل است که حرکت اوضاع بازار سرمایه به موقعیت خطیر خود نزدیک شده باشد؛ چرا که هنگام بروز اتفاقات بزرگ ممکن است، هیجانات، بازار را به برهه‌‌‌ای متفاوت هدایت کرده باشد.