محوری پایین copy

روان شاد مهندس گودرز مرادی در روزهای سخت آتش و خون یعنی اواخر دهه پنجاه و  شصت در جریان حمله ناجوانمردانه عراق به ایران افتخار مجاهدت‌های ارزنده‌ای را برای نجات سرنوشت‌ساز مکرر کشور داشت. فعالیت‌های زنده‌یاد آقای مهندس مرادی و گروه نیرومند فنی و حرفه‌ای او که همه از کارکنان نخبه اجرایی پروژه‌های نفتی کشور بوده و در صنعت نفت به‌خصوص مونتاژ، رگلاژ و بهره‌برداری اولیه پالایشگاه نفت و پروژه‌های مکمل آن متمرکز و فعالیت داشته‌اند. روان شاد مهندس گودرز مرادی بااستعداد درخشان و تخصص قابل‌تحسین و تواضعی مثال‌زدنی موجب شده بود که جمع کثیری از نیروهای پروژه‌های نفتی پیرامون وی  جمع شوند و یادگارهای نیکویی از خود باقی بگذارند، یکی از آن موارد پالایشگاه اصفهان است. پالایشگاه اصفهان نیمه‌تمام بود که انقلاب شد  مجریان این پروژه ایران را ترک کردند. آنها تلاش زیادی کردند که متخصصان ایرانی از جمله مهندس مرادی  با خود ببرند اما زنده‌یاد  گودرز مرادی که بر چندین زبان از جمله انگلیسی مسلط بود و نیرویی ارزشمند برای آمریکایی‌ها به شمار می‌رفت  تطمیع نشد و به‌مثابه یک ایرانی بختیاری میهن‌دوست در اصفهان ماند و با احترام و اعتباری که مسوولان آن زمان اصفهان نسبت به ایشان داشتند به کار شبانه‌روزی و سخت‌کوشی قابل‌احترام ادامه دادند تا پالایشگاه اصفهان در میان ناباوری‌ها به بهره‌برداری رسید و از حاصل  تردد اتومبیل‌ها در کل کشور جان گرفت.

پروژه ناتمام دیگر کارخانه بزرگ روغن‌سازی برای صنایع و اتومبیل در پالایشگاه تهران بود تجهیزات کامل این کارخانه قبل از انقلاب از آمریکا خریداری‌شده بود و در انبار بود که انقلاب شد و طبعاً آمریکایی‌ها نمی‌توانستند به ایران بیایند. کم‌کم روغن‌های وارداتی کشور به پایان رسیده بود و وزارت نفت بسیار کوشید که یک شرکت خارجی را برای مونتاژ ماشین آلات این کارخانه به ایران بفرستد،  رفته‌رفته روغن به مسئله‌ای  استراتژیک تبدیل‌شد، شادروان مهندس مرادی به وزیر نفت وقت قول داد که پروژه را بین دو تا سه ماه به انجام برساند ، او و همکارانش  بلافاصله تجهیز کارگاه  را آغاز  و در کمتر از سه ماه کلیه عملیات اجرایی به پایان رسید و کارخانه راه‌اندازی و تولید روغن صنعتی را شروع کردند. از دیگر رخدادهای ملی میهنی که به اهتمام و تدبیر آقای مهندس مرادی سامان گرفت پس از   بمباران تلمبه‌خانه‌ای در خوزستان توسط عراق بود. تلمبه‌خانه یاد شده نفت خام را به پالایشگاه اصفهان پمپاژ می‌کرد، با بمباران این تلمبه‌خانه توسط عراق انتقال نفت خام به اصفهان متوقف شد در حالی که تولید بنزین هواپیما منحصر به این پالایشگاه تازه راه اندازی شده در اصفهان بود.  در پی تماس  استاندار وقت خوزستان با یکی از دوستان  مهندس مرادی قرار شد گروه فنی به مدیریت ایشان عازم خوزستان شود،   در حالی  که در شهر بنزین بسیار کمیاب بود با مساعدت استاندار اصفهان مینی‌بوس کارکنان استانداری با گروه یادشده عازم خوزستان شدند،  در مواجهه آقای مهندس مرادی با مسوول تلمبه‌خانه او  اظهار می‌دارد تمام لوله‌ها بمباران‌شده و هیچ را نجاتی نیست  اما روان شاد آقای مرادی به بازدید بخش‌هایی از تلمبه‌خانه می‌پردازد و نقشه‌ها را مطالبه می‌کند،  مسئول مربوطه از دادن اطلاعات خودداری می‌کند که بعدها به علت قصور در انجام‌وظیفه دستگیر می‌شود.

اینجا هم مرادی در یک‌لحظه آن‌ها را غافلگیر می‌کند و به اتاقی که درب آن قفل بوده به هر ترتیب وارد می‌شود و نقشه‌های فنی تلمبه‌خانه را پیدا می‌کند و از روی نقشه محلی را پیدا می‌کند که شیر و لوله‌هایی وجود دارد که در موارد خاص و با توقف تلمبه‌خانه می‌تواند انتقال نفت را جاری سازد اما لوله‌ها را استتار کرده بودند. با کمک استاندار وقت،  لودر و کمپرسی به صحنه می‌آید و ظرف یک روز تمام تکاپو و کار، نفت خام به پالایشگاه اصفهان می‌رسد و بیش از هر کس دلاوران نیروی هوایی را خرسند می‌کند.

 از دیگر اقدامات انجام‌شده ایشان تلمبه‌خانه باغ‌ملک و تلمبه‌خانه‌های مسیر بندرعباس، قطب‌آباد و مهر آرایی مسیر نفت رسانی به رفسنجان که بسیار کار سنگینی و مخازن ذخیره نفت بوده از عملیات خاکی تا راه‌اندازی با مدیریت خاص از صفر تا صد انجام پذیرفته و برای اولین بار در ایران ساخت وکیوم تاور و مبدل‌های حرارتی پالایشگاه اراک در کارگاه آذر آب نیز از فعالیت‌های مهم دیگر ایشان است. جا دارد از کارکنان زحمت‌کش شرکت ایشان که در انجام این پروژه‌ها فعالیت داشته‌اند قدردانی گردد خدایش رحمت کند و روحش در آرامش باشد.