فرهاد رحیمی copy

این کورسوی امید را بهتر است درجایی روبروی پل خواجو جستجو کرد، همان‌جا که پارلمان بخش خصوصی خوانده می شود، اتاق اصفهان قرار است تا هجده روز آینده میزبان مهمانانی شود که بسیاری‌شان خسته از فضای عدم تعین اقتصادی، به دنبال انتخاب یارانی تازه‌نفس برای هدایت یکی از باسابقه‌ترین اتاق‌های بازرگانی کشور هستند.

اما آیا فقط یک انتخابات می‌تواند به فضای عدم تعین اقتصادی یا چالش‌های پس‌وپیش روی کارآفرینان پایان دهد؟ تمام آنچه در این سال‌ها در عنوان‌های پرطمطراق از سوی تصمیم سازان بخش خصوصی شنیده شد تا حالا نتوانسته جز نمک بر این زخم ناسور، حاصلی نصیب زیست‌بوم اصفهان کند، در حالی عالم به‌واسطه تکیه‌بر فناوری از همه دیوارهای اقتصاد سنتی و حجره‌های نمور پشت بازارچه‌ها عبور کرده و صنایع قرن نوزدهم و بیستم را به خاطره‌ها سپرده، هنوز شاهد آن هستیم که گروهی بدون توجه به تحولات جهانی و مهم‌تر از آن نسل جوان کارآفرین ایرانی، می‌خواهند آبی را به جوی بازگردانند که اگر آبی از آن گرم می‌شد، امروز بنا به گزارش شامخ مدیران، پای اقتصاد در گل رکود گیر نکرده بود.

امروز  وقتی صحبت از فناوری‌های روز می شود، ممکن است کسانی باشند که تصوری واژگونه از این امکان و تجربه بشری داشته باشند، همان‌هایی که چمباتمه زدن حجره‌های بازار سنتی را به آموختن راه و روش‌های نوین در کسب‌وکار ترجیح می‌دهند و یا با بدبینی و خودکم‌بینی برای نسل جوان دست پایین را گرفته‌اند و می‌گویند تا رسیدن به آنچه دیگران رسیده‌اند، ره صدساله در پیش است.

بااین‌حال کم نیستند از میان جوانان و گاه پا به سن گذاشته‌های اقتصاد این شهر که  خواهان باورمندی نخبگان به توانایی نسل جدید برای حضور در بازارهای نوظهور جهانی هستند. همان‌ها که در چند روز آینده احتمالا نامشان را در میان نامزدهای انتخابات اتاق خواهیم دید و می‌توانند نویددهندگان برآمدن صبحی نو از پس دیوارهای بلند ساختمان فلکه فیض باشند.

ولی چه چیزی باعث شده تا ما به ازای تلاش‌های صاحبان این کسب‌وکارها و باورمندان به آن‌ها در اقتصاد شهر محسوس نباشد، چگونه است که بسیاری از صاحبان سرمایه‌های سرگردان هنوز بازارهای مکاره‌ای چون ارز، طلا یا املاک را به سرمایه‌گذاری در بازارهای نوین و مبتنی بر فناوری ترجیح می‌دهند و چرا نمی‌توان به آن‌ها این اطمینان را داد که در فضای نامتعین فعلی، راهی جز افزایش ریسک‌پذیری در اشکال مختلف تامین سرمایه وجود ندارد.

برای پاسخ به این پرسش‌ها، نمی‌توان به نتیجه‌گیری‌های یک‌طرفه و یا نسخه‌های تک‌بعدی‌ای دل بست که با بزرگنمایی یک نقطه، به دنبال ارایه راه‌حل‌هایی سلبی هستند، کم نیستند کسانی که در مواجهه با آنچه بی‌قاعدگی و ول‌شدگی فضای سایبر می‌خوانند، جز به فیلترینگ حداکثری، راه‌کاری را برنمی‌تابند، آن‌ها در سوار بر اسب‌های چوبی به جنگ آسیاب‌هایی می‌روند که در نظرشان نه سازه‌هایی برای تسهیل کسب‌وکار شهروندان که اژدهاهایی هفت‌سر برای بلعیدن مردمان هستند.

در کنار این دسته، ریسک ناپذیران و روزمره نگران نیز هستند که اگرچه در مقام نظر، تحولات روز دنیا در عرصه فناوری‌های نوین و تاثیرات شبکه‌های مبتنی بر آن را برای گسترش حوزه خدمات‌دهی و خلق بازارهای جدید را پذیرفته‌اند اما در عمل آن را مرغی می‌دانند که باید در خانه همسایه پرورش داد و برای رسیدن به منافع زودگذر یا فرار از مشقات اولیه کنار آمدن با تغییر، از ورود به عرصه سرمایه‌گذاری و حمایت از کسب‌وکارهای نوپا و استفاده از خدمات آن‌ها سرباز می‌زنند.

به این دودسته باید سرمایه‌گذاران شکاک و دل‌نازک یا صاحبان ایده‌ای  را هم اضافه کرد که نه از سر جزم‌اندیشی و دگماتیسم که به خاطر احساس ناامنی ناشی از تصمیمات خلق‌الساعه مدیران و تنفس نکردن بوی بهبود در فضای کسب‌وکار، خود را از ورود به عرصه‌های نوین تولید و خدمات محروم می‌کنند.

درحالی‌که در تمامی اقتصادهای نوظهور و رو به گسترش قرن بیست و یکم، توجه به نوآوری و جستجوی افق‌های نو برای خلق بازارهای جدید به‌مثابه پارادایم حاکم بر اکوسیستم اقتصادی آن‌ها درآمده و ترفندهای گریز از پذیرش واقعیت‌ها برایشان نخ‌نما شده است، اینجا در ایران، هنوز عده‌ای پیدا می‌شوند که نانشان را در آجر کردن سهم نسل‌های آینده و جوان از سفره‌ای جستجو می‌کنند که می‌تواند با دگرگون کردن عرصه‌های مختلف اقتصادی راه را برای ورود فعال ایران به صحنه اقتصاد جهانی و گریز از اقتصاد تک‌محصولی بگشاید.

برای استفاده از این فرصت تا به امروز شاید به جرات بتوان تنها بخشی از مدیران و تصمیم سازان را  مدافع و تسهیل گر حرکت به سمت پارادایم‌های نوین کسب‌وکار و بهبود فضای جدید روابط اقتصادی دانست، اما این فرصت که بنا به فرمایش مولایمان همچون ابر درگذراست، برای همیشه باقی نمی‌ماند  و برای استفاده از پارلمان بخش خصوصی نیازمند نمایندگانی خوش‌فکر و بی حاشیه است، کسانی بتوانند قاطبه مدیران را به‌سوی پارادایم‌های نوین کسب‌وکار فرابخوانند.

اینجاست که باید در مقام یک فعال حوزه کارآفرینی از دوستان، همکاران و دیگر هم‌دلان فعال در حوزه‌های اقتصادی بخواهم همچون گذشته  فضای فردا را بشناسند و به دنبال کسانی باشند که در عمل تا امروز تعهد خود را به آینده نشان داده‌اند و خواستار فعال شدن ظرفیت‌های بخش خصوصی برای اعتلای اقتصاد، تقلیل مرارت و تقریر معرفت آینده‌نگرانه هستند.