ضرورت استقلال علمی و مدیریتی دانشگاه‌ها
آرمان محمودیان محمدرضا ضیایی بیگدلی نامی شناخته شده در عرصه حقوق بین‌الملل است و همه کسانی که سروکاری هر چند مختصر در این رشته داشته‌اند، کتاب «حقوق بین‌الملل عمومى» را خوانده‌اند؛ کتابی که با وجود تخصصی بودن تاکنون بیش از 100 هزار نسخه از آن به فروش رفته است.
ضیایی بیگدلی مدرک دکترای حقوق خود را از دانشگاه مونت‌پولیه فرانسه گرفت؛ کشوری که دارای سابقه طولانی در این رشته است. او در سال 1349 برای تدریس در این رشته به کشور بازگشت. ضیایی بیگدلی درباره دلایل این امر می‌گوید: «من اعتقادم بر این است که هر چقدر هم انسان در مملکت خودش نارضایتى داشته باشد باز ترجیح دارد بر رفتن به کشورهاى دیگر. من همیشه توصیه کرده ام که این مملکت، خانه آدم است. اگر کسانى ازنظر مالى و علمى توانایى آن را دارند درخارج اقامت بگزینند بچه هاى ایرانى چکار کنند». با این استدلال بود که او پس از بازگشت از سال 1349 به تدریس در رشته حقوق در ایران مشغول شد. با تاسیس دانشگاه علامه، ضیایی بیگدلی به عنوان یکی از اولین استادان این دانشکده، تدریس دروس حقوق بین‌الملل، حقوق اساسى، اسلام و حقوق بین‌الملل و سازمان‌هاى بین‌المللى را به عهده گرفت و مدت مدیدی نیز به عنوان مدیرگروه در این دانشکده مشغول به کار بود. تعیین سرپرست جدید دانشگاه علامه موجب شد گفت‌وگویی با او درباره دلایل این تغییر و مهم‌تر از این سیستم انتخاب روسای دانشگاه‌ها در ایران داشته باشیم. آنچه می‌خوانید تقریر این گفت‌وگو است.
شما چه نظری درباره انتخاب سرپرست جدید برای دانشگاه علامه طباطبایی دارید؟ در واقع شما این انتصاب را حرکتی دال بر گردش نخبگان می‌دانید یا آن را یک جابه جایی ساده تفسیر می‌کنید؟
انتصاب جناب دکتر سلیمی ‌بر اساس یک انتخاب نسبی بوده است. در واقع جمعی از استادان باسابقه دانشگاه گرد هم آمدند و سه نفر را با منطق و معیارهای علمی‌و مدیریتی و هم بر اساس معیارهایی که در برنامه‌های مختلف نظام وجود دارد، انتخاب کردند و نهایتا دکتر سلیمی ‌به عنوان رییس این دانشگاه انتخاب شد.
بنابراین بحث صرف جابه‌جایی نبوده و باید در نظر داشته باشیم که ضرورت جابه جایی ریاست این دانشگاه حتی در دولت قبلی هم مطرح شد، ولی به نتیجه نرسید.
اما با مشخص شدن نتیجه انتخابات این ضرورت بیشتر احساس ‌شد. بالاخص که نگاه شخص دکتر روحانی در تبلیغات انتخاباتی حاکی از حاکم شدن نگاه جدیدی بر حوزه دانشگاه بود.
بنابراین مجموع این مسائل باعث شد گروهی از کارشناسان لیست سه‌گانه‌ای را معرفی کنند تا آقای توفیقی، سرپرست جدید وزارت علوم از این لیست رییس دانشگاه را انتخاب کند. بنابراین ضمن اینکه اصل جابه‌جایی به عنوان یک ضرورت رخ داد، آقای سلیمی‌ نیز به عنوان یک فرد باصلاحیت و پس از آن نیز به عنوان رییس دانشگاه معرفی شد.
جناب آقای دکتر بیگدلی کارنامه مدیریت هشت ساله دانشگاه علامه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
شاید من نتوانم داور خوبی برای ریاست سابق باشم، زیرا من نیز قربانی این نحوه مدیریت بودم و از همین رو ممکن است حمل بر این شود که من جانبدارانه قضاوت می‌کنم و این بر خلاف اصل داوری بی‌طرفانه است.
اما برای اینکه سوال شما هم بی‌جواب نماند، می‌توانم دوره مدیریت هشت ساله را به دو بخش چهار سال اول و دوم تقسیم کنم، چهار سال اول مدیریت آقای شریعتی چه در بحث انتخاب‌های داخلی و چه در باب اقدامات عمرانی اگر ایده‌آل نبود، اما قابل قبول بود ولی متاسفانه به تدریج این رویه تغییر پیدا کرد؛ به گونه‌ای که دیگر اسم مدیریت را نمی‌شد بر آن گذاشت و حالت فرماندهی پیدا کرد، همانطور که عده زیادی نیز تا کنون گفته‌اند وضعیت دانشگاه یک حالت پادگانی به خود گرفته است.
جناب آقای دکتر همانطور که مطلع هستید در کشور ما به لحاظ مسائل قانونی و... رییس و سرپرست دانشگاه در خارج از دانشگاه و توسط وزارت علوم مشخص می‌شوند، به نظر شما باید این نحوه تعیین سرپرست و روسای دانشگاه توسط وزارت علوم استمرار یابد یا در داخل خود دانشگاه به دنبال اجماع استادان و تشکل‌های علمی‌صورت بگیرد؟
مسلم است که انتخاب روسا و سرپرست‌ها در داخل دانشگاه گزینه ایده‌آلی است؛ اما لازمه این مساله بحث استقلال دانشگاه است. خوشبختانه ما تاکنون استقلال مالی دانشگاه را با خارج شدن آن از نظارت ذی‌حسابی وزارت اقتصاد و امور دارایی تامین پذیرفته‌ایم. اما بخش اصلی استقلال دانشگاه، استقلال علمی‌و مدیریتی آن است.
اگر بخواهیم به این وجه از استقلال نیز دست یابیم، مسلما از لوازم آن پذیرش انتخابی بودن رییس دانشگاه است. رویه‌ای که در زمان وزارت دکتر معین بر وزارت علوم در مورد دانشگاه تهران در حال شکل‌گیری بود. البته باید بپذیریم در این راه مشکلاتی وجود داشته و خواهد داشت؛ از آنجا که سال‌های متمادی روسای دانشگاه‌ها همچون سایر سازمان‌های دولتی توسط مراجع بالادستی و دولتی انتخاب می‌شدند، بنابراین تغییر این وضعیت به انتخاب روسای دانشگاه توسط دانشگاهیان زمانبر و دشوار است.
اما فرض مسلم این است که این تغییر موجب ریاست فرد اصلح بر دانشگاه‌ها خواهد شد. البته باید متذکر شوم در دوره دکتر معین شرایط به اینگونه بود که دانشگاهیان دو تا سه نفر را معرفی می‌کردند و پس از بررسی و مصاحبه‌های گوناگون یک نفر از بین آنان برای ریاست دانشگاه انتخاب می‌شد که خود این مساله اتفاق قابل تقدیر بود.
در نهایت باید بگویم در بسیار از کشورها شاهد هستیم که روسای دانشگاه‌ها کاملا به صورت انتخابی به این مسند می‌رسند و نتیجه آن نیز می‌تواند در بهبود و رشد جوامع دانشگاهی این کشورها موثر باشد.
بومی‌سازی یکی از موضوعات مورد توجه در علوم انسانی است، چرا این بحث اهمیت دارد و چگونه می‌توان به آن رسید؟
مساله علوم انسانی با سایر علوم تفاوت بنیادین دارد و آن بحث توجه به مسائل بومی ‌و بومی‌شدن علوم انسانی است، اگر در علوم ریاضی باید از تجربیات دیگران استفاده کرد و آن را بدون دخل و تصرف در جامعه به کار گرفت؛ اما در بحث علوم انسانی به نظر من در مرحله نخست بحث بومی‌سازی در قالب الگوی ایرانی - اسلامی‌این علوم مطرح است. اما این بومی‌سازی نباید به این معنی باشد که ما دروازه‌های دانشگاه‌های خود را به رویدادهایی که در کشورهای دیگر اندوخته شده است ببندیم؛ بلکه ما باید آنها را مطالعه کرده و سپس براساس نیازهایمان به بومی‌سازی آنان بپردازیم.
در واقع در بحث علوم انسانی می‌توان اینطور برداشت کرد که یک سری اصول وجود دارد که من تصور نمی‌کنم مساله بومی‌و غیربومی‌در آن مطرح باشد و در واقع در همه جای دنیا بر روی آن نوعی اجماع جهانی وجود دارد. در کنار این اصول، بخش‌های دیگری نیز وجود دارند که نیاز به بومی‌سازی دارند و متاسفانه امروز پس از گذشت ۳۳سال از وقوع انقلاب اسلامی و در ادامه آن انقلاب فرهنگی شاهدیم که علوم انسانی نتوانسته است این مهم را به انجام برساند و همچنان در حال در جا زدن است. در این شرایط این علوم به صورت الگوبرداری صرف وارد مجامع دانشگاهی شده‌اند و در بیشتر مواقع به صورت ترجمه از داده‌های خارجی هستند. بنابراین علوم انسانی در ایران نیازمند یک برنامه بومی‌سازی بسیار دقیق با لحاظ عدم انحراف از اصول کلی جهانی است.