مولفه‌های «تاب‌آوری» تهران در برابر زلزله بزرگ
در شرایطی که وقوع چند زمین لرزه نسبتا بزرگ در فیروزکوه و چند روز قبل از آن در منطقه جوادآباد شایعه نزدیک بودن زمان وقوع زلزله بزرگ در تهران را بیشتر بر سر زبان‌ها انداخت، بسیاری از زلزله‌شناسان در عین حال که ارتباط قطعی وقوع زمین لرزه احتمالی در پایتخت را پس از وقوع این زلزله‌ها رد کردند، اما تاکید کردند که خطر زلزله برای تهران تهدیدی دائمی است که نمی‌توان به راحتی از کنار آن عبور کرد.


در این میان، موضوع مدیریت بحران به‌عنوان یکی از موضوعات مهم و اساسی در سرفصل اظهارنظرهای این زلزله‌شناسان درخصوص ارتباط زمین‌لرزه‌های اخیر که فاصله چندان زیادی با پایتخت ندارند، با زمین لرزه احتمالی تهران قرار دارد.آن‌طور که مهدی زارع، عضو هیات علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله چندی پیش در گزارش مکتوب خود پس از وقوع زمین لرزه ۸/ ۷ ریشتری در نپال به «دنیای اقتصاد» اعلام کرد، نکته مهمی که باید در تحقیقات زلزله‌شناسان از پیامدهای زلزله احتمالی در تهران به آن توجه کرد در ۶ مولفه اصلی خلاصه می‌شود.

در واقع اگر زلزله بزرگ در تهران حادث شود، شناخت مولفه‌های کلیدی در وقوع این زمین لرزه می‌تواند امکان تخمین تقریبی از میزان خسارت را در اختیار زلزله‌شناسان و کارشناسان مدیریت بحران قرار دهد.بنا بر گزارش وی، حداقل ۶ مولفه اصلی میزان تاب‌آوری تهران و سایر کلان‌شهرهای پرجمعیت را در برابر زلزله احتمالی - که بنا بر شواهد تجربی و مشخصات گسل‌های فعال تهران احتمالا بزرگی بیش از ۷ ریشتر خواهد داشت - تعیین می‌کند.اولین مولفه، «ساعت و روز» زمین لرزه است؛ اینکه زلزله در شب اتفاق بیفتد یا روز، در روزهای کاری حادث شود یا در ایام تعطیل می‌تواند در بروز خسارت‌های مالی و جانی و میزان آنها موثر و تعیین‌کننده باشد.مولفه بعدی «فاصله کانون زلزله با محدوده شهری» است. در زلزله‌هایی که کانون آنها از مراکز شهری دورتر بوده است، خسارت‌ها به اندازه فاصله زلزله با مرکز شهر هم کاهش پیدا کرده است؛ این در حالی است که هرچه فاصله زلزله با مرکز شهر کم شده است، خسارت‌ها و تلفات هم به همان میزان افزایش پیدا کرده است.«نحوه شهرسازی و توسعه یافتگی ظاهری» یا واقعی شهر مولفه سوم و چهارم در تخمین تلفات زلزله احتمالی است.این در حالی است که «چگونگی مدیریت بحران» از سوی سازمان‌های دولتی و عمومی و همچنین «میزان مشارکت امدادی» کشورهای همسایه و خارجی پنجمین و ششمین عامل تاب‌آوری تهران و سایر کلان‌شهرها را در برابر زلزله بزرگ احتمالی تعیین می‌کند.

مدیریت بحران چقدر موثر است؟
در کنار این موارد برخی دیگر از زلزله‌شناسان معتقدند هم اکنون وضعیت مدیریت بحران در کشور ما به حدی نیست که بتوان با اتکا به آن با خیال راحت در مورد زلزله احتمالی صحبت کرد.به اعتقاد این دسته از زلزله‌شناسان، مشکل اصلی از این اینجا شروع می‌شود که ساکنان اولیه هر شهر، شهرهای بزرگ خود را روی گسل‌ها احداث کرده‌اند؛ به این خاطر که مناطق واقع در روی گسل‌ها به خاطر پر آب بودن مورد استقبال قرار گرفته است؛ به این خاطر که معمولا آب‌ها، رودها و دریاچه‌ها از گسل‌ها بیرون می‌آیند. گسل‌ها از تمام کشورها و شهرهای بزرگ عبور می‌کنند بنابراین این انتخاب از همان اول انتخاب درستی نبوده است اما ظاهرا چاره دیگری هم وجود نداشته است. بنابراین ساخت‌وسازها در کنار گسل‌ها شروع شده است و طوری هم گسترش پیدا کرده است که این گسل‌ها وارد بافت شهری شده‌اند، الان هم در حاشیه‌ها به بدترین شیوه‌های ممکن ساخت‌وساز در آنها ادامه دارد و خانه‌ها در شیب‌های تند دامنه کوه ساخته می‌شوند، آن هم نه‌تنها در تهران بلکه در تمام شهرهای بزرگ و زلزله‌خیز ایران. به اعتقاد این زلزله‌شناسان این حالت، حالتی بحرانی است و تنها کاری که در این زمینه انجام شده است ایجاد تیم‌های مدیریت بحران است؛ اما بحران را تا چه‌اندازه می‌توان مدیریت کرد، زمانی که پس از زلزله تمام شهر و زیرساخت‌های آن در لحظه‌ای تخریب می‌شوند و همزمان تمام فجایع دست به دست هم می‌دهند کدام قدرتی می‌تواند این مدیریت را انجام دهد؟ نمونه‌هایی وجود دارد که پس از وقوع زمین‌لرزه بزرگ فرمانده یا مدیر مدیریت بحران جزو زیر آوارمانده‌ها بودند.

مدیریت بحران قبل از بحران!
محمدرضا قیطانچی، رئیس بخش زلزله‌شناسی موسسه ژئوفیزیک در این‌باره معتقد است: باید سعی کنیم بحران را از بین ببریم که دیگر نیازی به مدیریت بحران نباشد؛ این بحران که یک‌شبه یا یک‌ساله به‌وجود نیامده، ده‌ها سال هر بساز و بفروشی با سلیقه خودش ساختمان ساخته و به مردم فروخته است و خیلی هم برایش مهم نبوده که چقدر این ساختمان در برابر زلزله ایمن باشد؛ به‌خصوص اینکه نظارتی هم در این زمینه وجود ندارد، الان ساختمان‌ها اگر خراب شوند کسی به سازنده ساختمان به‌عنوان مجرم کاری ندارد؛ از طرف دیگر بخش قابل‌توجهی از ساختمان‌های ما فرسوده هستند و به یک برنامه جدی با روش‌های تشویقی برای نوسازی نیاز دارند. وی می‌گوید: باید به فکر مقاوم‌سازی باشیم که ممکن است حتی به بازسازی یا نوسازی هم بینجامد. این باید دغدغه فکری همه اعم از مردم و مسوولان باشد. ما و دیگران به این نتیجه رسیده‌ایم که ساخت‌وساز باید اصولی باشد وگرنه حتی اگر زلزله را هم دقیقا پیش‌بینی کنیم نمی‌توان کاری انجام داد، در نهایت می‌توانیم جان مردم را نجات بدهیم؛ وقتی دار و ندار مردم در اثر زلزله از بین برود چه وضعیتی برای مردم ایجاد می‌شود؟ حتی اگر در اثر زلزله هم جان سالم به در ببرند بر اثر قحطی و مشکلات بعدی از بین می‌روند، ضمن اینکه خیلی از مردم ترجیح می‌دهند با دارو ندارشان از بین بروند.به اعتقاد وی، راهکار اساسی این است که ساخت‌وسازها اصولی و متناسب با مدل‌های ویژه برای هر ناحیه یا منطقه متفاوت شود؛ باید دقت کرد که جنس زمین در جنوب تهران نامناسب‌تر از جاهای دیگر است. اینجا باید ساخت‌وسازها از شرایط خاص خود تبعیت کند که اکثرا این‌گونه نیست. بنابراین، عاقلانه‌ترین نسخه برای زلزله این است که ساختمان‌هایی را که می‌دانیم با زلزله‌های متوسط هم از هم می‌پاشد قبل از وقوع حادثه نوسازی کنیم؛ لااقل در خرید و فروش‌ها یکی از معیارهای اصلی، مقاوم بودن ساختمان‌ها باشد و نه زیبایی ظاهری.