مشکلات پایتخت و راهکار عبور از آن
نزدیک به یک قرن از تاسیس نهاد مدیریت شهری و 47 سال از شروع برنامه‏ریزی شهری در کشور- به صورت قانونی در قانون بلدیه، سپس شهرداری- می‏گذرد. اما هنوز هم با گذشت چهاردهه از عمر تهیه طرح‌های شهرسازی معضلات شهری همچنان باقی است و نظام مدیریت شهری با وابستگی به درآمدهای ناپایدار همچنان در اجرای این طرح‌ها ناتوان است. از این رو این سوال به ذهن خطور می‏کند که اساسا علت اصلی بروز مشکلات در مجموعه شهری تهران طی سال‏های گذشته چه بوده است؟

به گزارش «دنیای اقتصاد» پیروز حناچی دبیر شورای‌عالی شهرسازی و معماری کشور در پاسخ به این سوال گفت: تا پیش از انقلاب طرح جامعی، معروف به طرح جامع «فرمانفرمایان» اجرایی شد که متعلق به دهه 40 بوده و در سال 49 به تصویب رسید و در سال 72 تحت عنوان طرح «ساماندهی تهران» مورد بازنگری و اصلاحات قرار گرفت. به‌طور طبیعی این طرح هر 10 سال یک بار مورد بازبینی قرار می‏گرفت که در دهه 60 به‌دلیل عدم انطباق با سیاست‌های مورد توجه شهردار وقت عملا به بایگانی رفت. سال‌هایی که زنگ خطر فروش تراکم به عنوان یکی از مهمترین گزینه‌های تامین درآمد شهرداری‌ها به صدا درآمد. با این وجود در فاصله سال‏های 1300 تا 1345 جمعیت تهران 13 برابر شد و از 200 هزار نفر در سال مبدا به 7/ 2 میلیون نفر رسید. به‏عنوان مثال کرج در این سال 44 هزار نفر جمعیت داشت.

او ادامه داد: از نیمه دوم دهه 40 به بعد بنا به تاثیر توسعه راه‏ها و امکانات جابه‏جایی و انتقال و استقرار صنایع در خارج از محدوده تهران، پس از تصویب طرح جامع اول تهران و شروع گرانی زمین در داخل این محدوده به‌دلیل افزایش رشد جمعیت و مهاجرت گروه‏های کم‏درآمد، عرصه استقرار جمعیت و فعالیت تا شعاع 40 کیلومتری تهران گسترش یافت و مجموعه شهری تهران شکل گرفت. در ادامه، اما تمرکز فقر در حاشیه پایتخت به‌دلیل کمبود شدید زیرساخت‏ها، خدمات، تاسیسات و تجهیزات شهری منجر به کاهش کارآیی اقتصادی این مجموعه و نزول کیفیت محیط کالبدی و اجتماعی آن شد.

معاون شهرسازی وزیر راه با اشاره به نبود برنامه و طرح در اداره پایتخت اظهار کرد: براساس مطالعات صورت گرفته، علت بروز مشکلات، فقدان برنامه و طرح در اداره این کانون‏های جمعیتی خود رو، نارسایی نظام مدیریتی و اسکان غیررسمی عنوان شده است به‏گونه‏ای که در روند شکل‏گیری مجموعه شهری تهران 40 درصد از 5 میلیون نفر اضافه جمعیت تهران در سال‏های پس از انقلاب به صورت غیررسمی در این نقاط اسکان یافتند که به عوارض سیاسی و اجتماعی و مشکلات کارکردی و زیست‏محیطی که هم‌اکنون در محدوده تهران با آن روبه رو هستیم، منجر شد.
او با بیان اینکه مشکلات شهر تهران با تکیه بر منابع درآمدی ناپایدار به اوج می‌رسد، گفت: تمامی مشکلات ذکر شده در مجموعه شهری تهران زمانی به اوج می‌رسد که در تهران بخش عمده‏ای از منابع حاصل از فروش تراکم صرف بودجه جاری می‏شود و در مقابل بخش عمده‏ای از طرح‌های عمرانی در حال اجرا توجیه اقتصادی ندارد، به گونه‏ای که هرکدام از آنها تا ۲۰ درصد از بودجه شهرداری را می‏بلعد. در چنین وضعیتی است که شهرداری همیشه به بودجه لایزال نیاز دارد و نه تنها فروش تراکم موثر نیست بلکه نابودی باغات هم جوابگو نخواهد بود.

به گفته حناچی، این در حالی است که باغ‏ها، فضای سبز و آسمان شهرها، جزو دارایی‏های عمومی یک شهر محسوب می‏شود و مدیریت شهری نیز به مثابه مدیر مجموعه شهری، وظیفه دارد از دارایی‏های متعلق به شهروندان که سهامداران شهر به حساب می‏آیند، محافظت و مراقبت کند. اتفاقی که در سه دهه اخیر شاهد آن نبوده‌ایم و در مقابل مدیران به‏خاطر منافع عده‏ای خاص، حقوق عمومی شهر را نادیده می‌گیرند. درحالی‌که باید به این موضوع توجه داشت که مدیریت در شهرها عرصه تجربه نیستند و کسانی باید مدیریت شهری را در دست بگیرند که بالاترین تجارب مدیریتی مختلف را داشته‌اند. او با بیان اینکه شهری که با فروش تراکم اداره شود، عارضه‏های بسیاری با خود به دنبال دارد از جمله اتلاف منابع، جلوگیری از کسب‌وکار و عدم رقابت‌پذیری که همه اینها زمینه‌ساز ایجاد یک شهرداری رانتی خواهد بود، عنوان کرد: سلب آسایش، تحمیل هزینه‏ها در میان‌مدت و آشفتگی نما و سیمای شهری از تبعات فروش تراکم است که اگر برای رفع و رجوع این مشکل و اقدامی نکنیم؛ عوارض متعددی شکل خواهد گرفت که اکنون در کلان‏شهرهایی ازجمله تهران با آنها رو به رو هستیم.

دبیر شورای‌عالی شهرسازی و معماری تاکید کرد: از این رو به نظر می‌رسد افزایش درآمدهای پایدار شهری از مسیرهای تجربه‌شده در سایر کلان‌شهرهای دنیا گزینه مناسبی برای جلوگیری از شیوع آسیب‌های وارد بر شهر از سوی درآمدهای ناپایدار شهری باشد. در سایر کشورهای دنیا اخذ عوارض و مالیات‌های محلی یکی از روش‌های پایدار تامین درآمدهای کلان‌شهرها محسوب می‌شود. این مالیات بر مواردی که استفاده‌کننده فراوان داشته باشد همچون خیابان، بنزین، اتومبیل، خرید و فروش روزمره و... قرار می‌گیرد و بخشی از آنها به حساب شهرداری‌ها واریز می‌شود. چون شهر نیز همچون مجتمع مسکونی است که شهروندان برای سکونت در آن حاضر هستند شارژ ماهانه پرداخت کنند.

او ادامه داد: بخش دیگر عوارض مربوط به دارایی‌ها، املاک و مستغلات است. این نوع عوارض اگرچه در کشور ما نیز دریافت می‌شود اما هنوز نرخ واقعی پیدا نکرده است. ضمن آنکه مالکان املاک و مستغلات تا زمان فروش دارایی خود را ملزم به پرداخت عوارض نمی‌دانند. البته می‌توان از طریق ایجاد ساز و کار مناسب ضمانت اجرایی شدن آن را نیز فراهم کرد.
او به تصمیم سال گذشته شورای‌عالی شهرسازی و معماری کشور اشاره کرد و گفت: اعضای شورای‌عالی شهرسازی با این تشخیص که طرح تفصیلی تهران مغایرت اساسی با سند فرادست خود یعنی طرح جامع تهران دارد و «نرخ جمعیت‏پذیری شهر» را به عنوان مهم‏ترین اصل تعریف‏شده در طرح جامع رعایت نکرده است، به حذف نرخ جمعیتی قیدشده در طرح تفصیلی رای دادند. با این مصوبه، سقف جمعیت‏پذیری شهر تهران از 12 میلیون و 900 هزار نفر به عنوان نرخی که هم‏اکنون در طرح تفصیلی لحاظ شده است به 10 میلیون و 500 هزار نفر کاهش پیدا کرد تا جمعیت تهران در سال 1404 از همان سقفی که در طرح جامع آمده است، تجاوز نکند. چرا که معتقد هستیم مبنای کنترل جمعیت یک شهر، کنترل ساخت‏وساز در آن است به طوری که هرچقدر ظرفیت ساخت‏وساز افزایش پیدا کند، نرخ جمعیت‏پذیری در آن شهر نیز افزایش می‏یابد و در نتیجه، جمعیت ساکن در شهر بیشتر می‏شود.

همین‏طور در این شورا تصمیم بر آن شد که در مناطقی از تهران که بافت سنتی و تاریخی وجود دارد باید روند تازه‏ای را حاکم کنیم تا سرمایه‏گذاران علاقه‏مند به سرمایه‏گذاری در آنجا شوند و اجازه مرمت و نوسازی در چارچوب ضوابط مشخص را بدهیم؛ اما الان چون کفه ترازو به ضرر سرمایه‏گذاری در این مناطق است و رغبتی برای سرمایه‏گذاری وجود ندارد و در مقابل، در مناطق شمالی شهر تهران تراکم بالا برای ساخت‏وساز داده می‏شود، این توازن برقرار نیست. بنابراین در جریان بازنگری طرح تفصیلی، بنا داریم نوعی تعادل در سرمایه‏گذاری مناطق مختلف تهران ایجاد کنیم.