حالا کجا پارک کنیم؟!
هادی نظری گزارشگر قصه از کجا شروع شد؟ قصه از آنجا شروع شد که میل به داشتن ماشین شخصی زیاد شد، تولید و واردات خودرو بدون درنظر گرفتن ظرفیت خیابان‌های شهر، ما را به کوچه‌های باریکی رساند که ساختمان‌های سربه فلک کشیده‌اش صاحبانی داشت که هرکدام بیش از یک ماشین داشتند، از آنجا به مراکز خرید، سینماها و مکان‌هایی از این دست رفتیم که در خیابان‌هایی پرتردد برای رفاه حال من و شما در چندین طبقه و با موارد کاربری متنوع ساخته شده بود، اما برای رفاه حال وسایل نقلیه‌مان یک طبقه پارکینگ هم نداشت! مراکزی که تعداد طبقات‌شان باعث افتخارشان بود اما نداشتن پارکینگ برای مراجعه‌کنندگانش باعث سرشکستگی‌شان نبود، آمدیم از آنجا بگذریم، دیدیم اگر روزی به نیت تسلی خاطر عزیز سفر کرده‌ای به مجلس ترحیمی برویم، غصه پیدا کردن جای پارک بر غم فقدان متوفی چیره می‌شود، یا عروسی برایمان زهر مار می‌شود وقتی ماشینمان را جرثقیل بردارد و ببرد. از همه اینها که بگذریم می‌رسیم به افرادی که خیابان را ارث پدری خود می‌دانند و فرهنگ وگذشت واژه‌های گم‌شده دایره لغاتشان است. قصه پر غصه‌ای شد. اینکه تمام این مسائل و مواردی مشابه آن همه و همه دست به هم داده‌اند که تهران و دیگر کلان شهرها را به پارکینگ‌های بزرگی تبدیل کنند که البته جای پارک ندارند و گاهی مجبور می‌شوی دقایق طولانی را در خیابان‌ها و کوچه‌ها صرف کنی تا شاید دستت به این کیمیا برسد. همین کمبود جای پارک گاهی باعث می‌شود که بعضی‌ها قید نظم و قانون‌مداری و مبالات را بزنند و ماشینشان را روی پل یا در پارکینگ دیگران پارک کنند و طرف دیگر کسی است که جلوی درب پارکینگش ماشینی پارک شده است. حالا بگذریم از اینکه در این میان بعضی‌ها با بهانه‌های مختلف خیابان را ملک شخصی خود می‌دانند و با نصب علائم و موانع مختلف مانع پارک کردن خودرو در آن مکان خاص می‌شوند. ما اینجا با دو دسته مشکل کلی روبه‌رو هستیم. دسته اول، کسانی جلوی در پارکینگ شما پارک می‌کنند. دسته دوم، کسانی که ماشینی را به خاطر پارک جلوی در خانه‌شان پنچر می‌کنند! دسته اول: از نامه‌نگاری تا برخورد فیزیکی نامه‌نگاری هنوز هم جواب می‌دهد: محمد حصنی می‌گوید وقتی کسی جلو در پارکینگ خانه‌اش پارک کند، به شدت عصبانی می‌شود، زنگ همسایه‌ها را می‌زند، سعی می‌کند صدای دزدگیر ماشین را دربیاورد تا شاید صاحب ماشین را متوجه کند، اما هرگز آسیبی به ماشین وارد نمی‌کند. محمد درباره تماس با پلیس برای رفع مشکلش می‌گوید ممکن است به پلیس زنگ بزند، اما چون یقین دارد که پلیس اقدام نمی‌کند یا آنقدر دیر اقدام می‌کند که بیشتر اعصابش به‌هم می‌ریزد، هرگز در اولویتش نیست که با پلیس تماس بگیرد. می‌گوید اگر از صاحب خودرو خبری نشد نامه‌ای می‌نویسد و با بعضی از الفاظ از خجالت صاحب ماشین درمی‌آید! وقتی بوق‌ها به صدا درمی‌آیند: واکنش خانم فیروزی در مواجه با پارک ماشین مقابل پارکینگ خانه‌شان بسیار جالب است، فقط آنقدر بوق می‌زند تا صاحب خودرو برای بردن آن بیاید. حداکثر هم از افراد حاضر در خیابان می‌پرسد که صاحب ماشین چی کسی است و وقتی هم مالک خودرو بیاید، برخورد تندی ندارد.خب؛ بعضی‌ها هم اینطور برخورد می‌کنند! مشت اول 1000 تومان: مهدی براتی بارها با این موضوع برخورد داشته، می‌گوید چندین بار تا برخورد فیزیکی هم پیش رفته، اما واکنش جالب ترش وقتی است که بعد از مدت زمان طولانی معطلی از صاحب ماشین خبری نمی‌شود، می‌گوید یک جفت از لاستیک‌های ماشین را پنچر می‌کند و تحت هیچ شرایطی با پلیس تماس نمی‌گیرد چون رفتار پلیس در اینگونه موارد کاملا از سر باز کننده است. دسته دوم: حق می‌دهم پنچر کند؛ به پلیس زنگ نمی‌زنم یک بار برای همیشه: آقای علی‌آبادی یک بار مجبور به پارک کردن مقابل در پارکینگی شده است. همان یک تجربه برایش کافی بوده تا هرگز این کار را تکرار نکند، تعریف می‌کند، روزی مجبور به این کار می‌شود تا برای انجام سریع کاری به بانک برود، اما کار بانکی طول می‌کشد و وقت برگشت با 4 چرخ پنچر روبه‌رو می‌شود. او درباره تماس با پلیس می‌گوید: «من اشتباه کرده بودم و صاحبخانه حق داشت.» او در پاسخ به این سوال که آیا این کار صاحب پارکینگ غیرقانونی بوده یا خیر، می‌گوید: «نه، احساس می‌کردم صاحبخانه حق انجام چنین کاری را دارد.» لطفا یادادشت کنید...09: خانم معینی می‌گوید، برایش پیش آمده که مجبور به پارک روی پل خانه‌ای بشود، اما شماره خود را پشت شیشه گذاشته است تا در صورت نیاز سریعا با او تماس بگیرند. اما اگر با اینکه شماره خود را گذاشته بود، به ماشین او آسیب زده می‌شد چه کار می‌کرد، او درباره واکنشش می‌گوید: «هیچ کار؛ چون نمی‌دانم با چه کسی برخورد کنم.» درباره تماس با پلیس هم می‌گوید: «برای چنین کاری به پلیس زنگ نمی‌زنم، چون می‌دانم اقدام عاجلی نمی‌کنند.» یقینا اینکه برای دقایق طولانی در جست‌وجوی مکان مناسب برای پارک خودرویتان باشید صبر و تحمل زیادی می‌طلبد، اما اگر لحظاتی به عواقب تجاوز به حقوق دیگران فکر کنیم و خودخواهی را کنار بگذاریم، شاید این صبر راحت‌تر نصیبمان شود. کافی است سری به شوراهای حل اختلاف و دادسراها بزنیم و شاهد این باشیم که بسیاری از منازعات که گاهی خسارات جبران‌ناپذیری را به بار آورده‌اند نشات گرفته از عدم صبوری و عدم‌رعایت حقوق دیگران در چنین موقعیت‌هایی بوده است. مطمئنا نمی‌توان نقش عدم توجه به نوع ساخت وسازها و نبودن پارکینگ‌های عمومی کافی در مناطق اداری و پرتردد و حمل‌ونقل عمومی کارآمد را نادیده گرفت، اما با این حال هیچ‌کدام از این موارد نباید مجوزی برای تجاوز به حقوق دیگر شهروندان باشد.