مترجم: مریم رضایی

این روزها هر کسب‌وکاری به نوآوری نیاز دارد. بسیاری از شرکت‌ها در گذشته تصور می‌کردند می‌توانند کسب‌وکار قدیمی خود را به همان شیوه‌های قدیمی که از گذشته داشتند، اداره کنند. اما واقعیت این است که ۸۷ درصد شرکت‌هایی که در سال ۱۹۵۵ در لیست فورچون ۵۰۰ قرار داشتند، امروز دیگر وجود ندارند.

واضح است که شرکت‌های امروزی نمی‌توانند بدون دنبال کردن انواع استراتژی‌های نوآوری دوام بیاورند. برخی از آنها عمیقا روی تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند و برخی دیگر از تکنولوژی‌های پیشرفته برای توسعه محصولات فعلی استفاده می‌کنند و بقیه نیز مشارکت‌های نوآوری باز ایجاد می‌کنند تا مشکلات سخت و پیچیده را حل کنند. با این حال، حتی اگر کسب‌وکاری سخت تلاش کند این اقدامات را پیگیری کند، هنوز در برابر نوآوری‌های ویرانگر آسیب‌پذیر است. این نوآوری‌ها به‌ویژه به این دلیل که نیازمند تغییر در مدل کسب‌وکار هستند و نمی‌توانند برای تازه‌واردهایی که آنها را دنبال می‌کنند سودآور باشند، چالش ایجاد می‌کنند. به هر حال، رقابت با یک رقیبی که نوآوری ویرانگر دارد سخت، اما ممکن است. جامی ولش، در مجله فوربس می‌نویسد: «من عاشق خواندن مطالب هنرمندانی هستم که از هنرمندان دیگری که بر آنها تاثیرگذار بوده‌اند می‌نویسند.

این یادآوری‌ها می‌گوید هیچ اتفاق بزرگی در کسب‌وکار یا فرهنگ در خلأ رخ نداده است. وقتی به تابوشکنان بزرگ صنعت‌مان نزدیک می‌شویم، اغلب در سایه‌های آنها به خود می‌لرزیم و مطمئن نیستیم که بتوانیم بینش منحصربه‌فرد، غیرقابل تکرار و مجزای آنها را دنبال کنیم. این افراد با ایجاد یک چیز جدید و با ایجاد تغییر در روش زندگی ما به چنین جایگاهی رسیده‌اند.» ترس ما این است که خودمان بارقه نبوغ، ابتکار و نیروی خلاق ماورایی که به این پیشگامان امکان داده جهان را متحول کنند، نداریم. چنین بارقه‌ای باعث شده آنها تابو‌شکن شوند و همه چیز را تغییر دهند؛ درست است؟ اصلا همین ویژگی است که باعث می‌شود بخواهیم مثل آنها باشیم. با اینکه هیچ‌وقت آرام و قرار ما برای تقلید از شخصیت‌هایی که آنها را می‌ستاییم متوقف نمی‌شود، در اینجا چند راه که می‌تواند این اضطراب را فرونشاند و مسیر نوآورانه خودتان را بسازد، پیشنهاد می‌شود.

افرادی که پیش از شما بودند را به یاد آورید

آن‌طور که معلوم است، سلاطین صنعت، افراد بانفوذ و الهام‌بخش، همگی همان تشویشی را داشته‌اند که ما داریم. سی.‌کی ویلیامز، شاعر معروف و برنده جایزه ادبی پولیتزر می‌نویسد که اغلب مجبور بوده از خواندن مطالب والت ویتمن دست بکشد «تا مضمحل و معدوم نشوم، چون به محدودیت‌های خودم در مقایسه با ویتمن پی می‌برم.» وودی آلن، فیلمسازی که ژانری بی‌مانند و مختص خودش را در ساخت فیلم ایجاد کرد، سال‌ها تلاش کرده بود فیلمی به خوبی قهرمان زندگی‌اش اینگمار برگمن بسازد. یا در مورد باب دیلن چطور؟ نمونه‌ای کلاسیک از یک شخصیت خارق‌العاده که مسیر موسیقی آمریکایی را عوض کرد. او هیچ‌گاه از اینکه اعتراف کند روی شانه‌های وودی گوتری ایستاده بود، خجالت‌ نکشید. به علاوه، او کل سخنرانی‌اش در کمیته نوبل را در مورد موسیقی و ادبیاتی که از آن تاثیر پذیرفته بود، صحبت کرد. بنابراین، هیچ‌گاه از اینکه از پیشگامان خود الهام بگیرید نترسید. شما روی شانه غول‌های بزرگ عرصه خودتان می‌ایستید.

فراموش نکنید: نوآوری قطره‌ قطره جمع می‌شود، سرریز نمی‌شود

اثر نوآوری تدریجی است؛ چه در عرصه مد و هنر باشد و چه در عرصه کسب‌وکار. قبل از آنکه ایده‌ای به یک فرهنگ‌ گسترده‌تر سرایت کند، به عنوان چیزی افراطی و پیش‌بینی نشده ظاهر می‌شود. نوآوری به این صورت سراغ ما می‌آید و پذیرش آن به چند سال زمان نیاز دارد. ممکن است در مورد اینکه چگونه و چرا ایده نوآورانه می‌تواند بر شما اثر بگذارد کنترل کافی نداشته باشید، اما می‌توانید روی خودتان کار کنید تا هر زمان نوآوری از راه رسید، آن را دریافت کنید.

الهام‌بخشی را همه جا بیابید

اگر بپذیریم که ایده‌های واقعا نوآورانه صرفا از آسمان نمی‌افتند، پس منبع آنها کجاست؟ آیا تعریف نوآوری چیزی کاملا جدید، ایده‌ای عالی که هیچ‌کس قبلا به آن فکر نکرده نیست؟ مطمئنا همین است. اما من معتقدم نوآوری یعنی تغییر چشم‌انداز. فکر کنید در دوره رنسانس، هنر و علم چگونه با هم توانستند مرزهای هر حوزه را جابه‌جا کنند. داوینچی هم یک هنرمند بود و هم دانشمند. پیشرفت در یک حوزه باعث رشد در حوزه‌ای دیگر شد و بالعکس. نمونه جدیدتر «کوکو شنل» سردمدار عرصه مد است که در مورد منبع الهام طراحی‌هایش گفته: «مد یعنی معماری و تناسب.» بزرگ‌ترین درسی که در اینجا می‌گیریم این است که نوآوری اغلب خارج از تمرکز محدود حوزه کاری شما رخ می‌دهد. وقتی از یک منبع ناشناخته و غیرمحتمل الهام می‌گیرید و دو ایده، اصول یا مباحث هنری غیرمرتبط را با هم درمی‌آمیزید، به چیزی کاملا جدید می‌رسید.

تملک شرکت نوآور همیشه چاره کار نیست

نوآوری‌های ویرانگر از روز اول به پولسازی منجر نمی‌شوند و بر بازارهای جدید متمرکز هستند و به مدل کسب‌وکار جدیدی نیاز دارند. این موضوع عرق‌ریزی و اشک‌ریزی فراوان و بیش از همه به زمان نیاز دارد. بنابراین، فرصت‌هایی وجود دارد که کسب‌وکارهای تازه‌وارد بتوانند در همان مراحل اولیه به آنها برسند. با این حال، تملک‌ها دوای همه دردها نیستند. مساله مهمی که در مورد نوآوری ویرانگر باید به یاد داشت این است که این تکنولوژی نیست که نوآوری را ویرانگر می‌کند، بلکه مدل کسب‌وکار است. بنابراین، تملک یک استارت‌آپ ویرانگر و سپس سوق دادن آن به سوی استفاده از مدل کسب‌وکار شما فقط باعث شکست هدف می‌شود. این یک مشکل همیشگی در صنعت ارتباطات بازاریابی است. شرکت‌های تبلیغاتی بزرگ به صورت روتین آژانس‌های تبلیغاتی جدید و چابک را خریداری می‌کنند، اما به محض خرید، آنها را به سوی سودآوری سوق می‌دهند، تعجبی ندارد که این بنگاه‌های تازه‌کار خیلی زود همان شیوه بنگاه قبلی را در پیش می‌گیرند.