رهبر کره شمالی کوتوله و مشتاق کفش‌های پاشنه بلند بود

ترجمه: محمدحسین باقی

پایتخت کره‌شمالی یکی از ناشناخته‌ترین مکان‌ها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کره‌شمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارش‌ها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کره‌شمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر می‌شود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس می‌سازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان داده‌می‌شود (یا اصلا نشان داده نمی‌شود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانه‌های دولتی به‌عنوان پایتخت انقلاب نشان داده می‌شود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمه‌ای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کره‌شمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمده‌باشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصل‌هایی از کتاب مذکور است می‌تواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کره‌شمالی می‌گذرد به خواننده ارائه دهد.

داستان‌هایی وجود دارد که می‌گوید او به زنان اسکاندیناوی و ژاپنی علاقه‌مند بود؛ زنانی که بارها به پیونگ یانگ پرواز کرده و او را سرگرم می‌کردند. گفته می‌شد که ویولن و پیانو می‌نواخت و یک شکم گنده تمام‌عیار و به‌شدت عاشق شراب بود. «چو میونگ چول»، یک فراری که کیم را از کودکی می‌شناخت، او را پیانیستی خوب، یک تنیس باز حرفه‌ای و فردی که مشتاق شنا در اوقات فراغت است توصیف می‌کند. جزئیات مختلف دیگری هم آشکار شد، هر چند تایید آنها دشوار است. «کنجی فوجیموتو» که در دهه ۸۰ به‌عنوان آشپز شخصی و «سوشی پَز» کیم جونگ ایل در پیونگ یانگ خدمت کرده و غذاهای مورد علاقه او یعنی سوپ باله کوسه، ماهی تن با روغن فراوان و خاویار را تهیه می‌کرد (هرچند به‌طور رسمی کیم غذاهای ساده کره‌ای را ترجیح می‌داد) مدعی است که در سال ۱۹۸۸ او به اسب سواری رفت (ظاهرا کیم «اورلُوز » را ترجیح می‌داد که نژادی روسی داشت) و همراه با کیم به تیراندازی و اسکی روی آب می‌پرداخت. همچنین فوجیموتو ادعا می‌کرد که کیم در سال ۱۹۹۲ به‌شدت از روی اسب به زمین خورد که نتیجه این سوارکاری شکستگی ترقوه و صدمه به سرش بود.

همچنین به گفته فوجیموتو، کیم یک «بخش نشاط آفرین » از زنان زیبا و جوانی که می‌رقصیدند، آواز می‌خواندند و او را استحمام می‌کردند دایر کرده بود. نزدیک‌ترین همدم مونث او «کوه یونگ- ه » نام داشت که سابقا رقصنده بود و از والدینی کره‌ای در ژاپن متولد شده بود. او در یک تصادف در سال ۲۰۰۳ به‌شدت زخمی شد و در سال ۲۰۰۴ در سن ۵۱ سالگی در پاریس درگذشت. گفته می‌شود کیم دوم نسبت به کسانی که به آنها علاقه داشت سخاوتمند بود و به آنها هدایایی مانند خودرو و کالاهای قیمتی می‌داد. «لی یونگ-کوک »، محافظ سابق که به سئول پناهنده شد، ادعا کرده که کیم صد اتومبیل لوکس غربی داشت که آنها را در یک ساختمان پنج طبقه نگه می‌داشت. او می‌گوید یکی از اعضای حلقه امنیتی کیم پس از آنکه یکی از سیگارهای مخصوص «رهبر» را در یکی از ۱۴ ویلای لوکس او به دهان گرفت به کار در یک معدن زغال سنگ محکوم و تبعید شد. ظاهرا این مرد از سوی همکاران معدنچی خود سنگسار شد و وقتی کیم ماجرا را فهمید آن معدنچیان هم کشته شدند. «آیدان فوستر کارتر»، یکی از ناظران کره‌شمالی که سالهاست این کشور را مورد مطالعه قرار می‌دهد، می‌نویسد وقتی پدرش درگذشت، کیم جوان پریشان شده و با یک هفت تیر پُر در اتاق خود مدتی به سر برد.

تصور می‌شود در مورد «قد» خود (۱ متر و ۵۷ سانت) کمرو بود و کفش‌های پاشنه بلند می‌پوشید. او شخصا عاشق تئاتر و سینما بود و شخصا تلاش داشت تا کره‌شمالی را به «پادشاه هنر» تبدیل کند. کیم در دانشگاه، کارگردانی چند نمایشنامه مانند «سرنوشت یک عضو نیروهای دفاع از خود » و «دختر واقعی حزب » را انجام داد. گویا کیم بازیگر برجسته کره جنوبی به نام «چوی اون هی» را در سال ۱۹۷۸ ربوده و وی را همراه با همسر کارگردانش به مدت ۸ سال در حبس خانگی نگه داشت و برای کیم فیلم می‌ساخت که بودجه آن از درآمد و امتیازات حاصل از معدن طلایی حاصل می‌شد که در دستان کیم بود. در سال‌های آخر عمرش، تصویری محبوب از کیم - لااقل خارج از کره‌شمالی- وجود داشت؛ تصویر یک اغواگر پیر که اگرچه به‌شدت می‌نوشید و در میان متحدان سیاسی قمار می‌کرد، اما دقیقا در ژاپن یا کره جنوبی بی‌سابقه است. ظاهرا رسانه‌ها برای او جذاب بودند و کیم بیننده دائم بی‌بی‌سی، سی.ان.ان، NHK ژاپن، CCTV چین و شبکه‌های خبری خاورمیانه بود. تصور می‌شد که او اینترنت باز و کامپیتر باز قهاری است. سبک رهبری کیم در سطوح بالای رژیم از سوی مربی سابق او «هوانگ جانگ یوپ» چنین توصیف شده است «وقتی که پای مجازات کسی که سیاست‌های او را زیر سوال می‌برد به میان می‌آید، او، قوی اراده، تندخو و بی‌رحم می‌شود.»

با این حال، دیپلمات‌هایی که کیم را ملاقات کرده‌اند گزارش دادند او می‌تواند فردی جذاب باشد- و به رغم نقض حقوق انسان‌ها در رژیمش- هرگز شخصا سلاحی دست نگرفته است. گفته شده که وقتی کیم دیدارهای سرزده انجام می‌داد «فردی مردمی» نبود، آنگونه که پدرش بود. کیم ایل سونگ در میان بسیاری از مردم حضور می‌یافت، اما کیم جونگ ایل اجتماعات کوچک‌تر و ارتباط کمتر با کارگران معمولی را ترجیح می‌دهد. این مساله همچنین در نوع پوشش او که یک لباس نظامی یکنواخت و خسته‌کننده با رنگی تیره بود عیان‌تر به‌نظر می‌رسد، در حالی که کیم ایل سونگ گاه لباس‌هایی جذاب‌تر و گران قیمت‌تر بر تن می‌کرد. کیم هرگز در لباس غربی دیده نشد در حالی که پدرش اغلب با پوشش‌های غربی دیده می‌شد. این ناشی‌گری ظاهرا در سال‌های بعدتر اندکی بهتر شد چراکه کیم دوم چاپلوسی خود در برابر روسیه، چین، ایالات‌متحده و ژاپن را آغاز کرد، هرچند فاقد کاریزمای آشکار پدر خود بود. لباس نظامی که مورد علاقه کیم جونگ ایل بود شاید بازتاب عزم او جهت حفظ سلسله‌مراتب نظامی در جای خود بود. در واقع، به‌نظر می‌رسد این میل شدید برای پوشیدن لباس نظامی یکی از ویژگی‌های فرزندش، کیم جونگ اون نیز باشد که به‌دلیل رفع تردیدهای شایع شده در ارتش درخصوص توانایی‌اش برای اداره موثر کشور، از پدرش به ارث برده است.

رهبر کره شمالی کوتوله و مشتاق کفش‌های پاشنه بلند بود