از تعطیلات تان برای افزایش خلاقیت استفاده کنید
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
تعطیلات فرصت ارزشمندی برای رشد فردی و حرفه‌ای است. در اینجا چندین روش برای بهینه‌سازی استراحت و بازیابی بیان کرده‌ایم.من به‌عنوان یک فرد حرفه‌ای جوان همیشه از تعطیلات وحشت داشتم. برای من، تعطیلات به معنای این بود که ۱) کل هفته را بدون هیچ پیشرفتی می‌گذرانم ۲) زمانی که از سفر برگشتم کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. پس چگونه می‌توانستم آرامش داشته باشم؟اگر مجبور بودم به تعطیلات بروم به این دلیل بود که زمان تعطیلات بود و هیچ کس سر کار نمی‌رفت. بیشتر روزهای تعطیلاتم را مانند یک حیوان عصبی در اطراف خانه راه می‌رفتم و برای روزهای بعد از این «تعطیلات مزخرف» برنامه‌ریزی می‌کردم.مانند بسیار از کارآفرینان جوان پر شور و حرارت، سرانجام از پا درآمدم و هیچ انتخابی نداشتم جز اینکه تعطیلات را بپذیرم. برخلاف انتظار، تعطیلات عملکرد من را در شغلم بهتر کرد.جاه‌طلبی و آنچه سبب تحرک می‌شود هر دو برای موفق شدن مهم هستند اما باید به اثرات بلندمدت خواب بسیار کم، قهوه خوردن زیاد و نداشتن اشتیاق کافی نگاه کنیم. زمانی که با ذهنمان کلنجار می‌رویم تا برای مشکل خاصی راه‌حل مناسبی بیابیم و ذهنمان از انجام آن ناتوان است، برایمان بسیار عادی است که آن لحظات را سر کار داشته باشیم؛ بنابراین به خانه می‌رویم و یک دوش آب گرم می‌گیریم و بله! بالاخره راه‌حل را کشف می‌کنیم. مغز ما همواره به اندکی استراحت نیاز دارد.طبق تجربه شخصی من، تعطیلات می‌تواند باعث افزایش خلاقیت، بهبود مهارت‌ها و تقویت شور و اشتیاق برای انجام پروژه‌ها شود. در اینجا چندین مورد را آورده‌ایم تا برای تعطیلات بعدی استراحت و بازیابی بهتری داشته باشید.

۱- بازی کردن
بازی کردن می‌تواند ذهن و حافظه استراتژیک شما را تقویت کند و البته جذاب هم هست! بازی‌ مورد علاقه من شطرنج است. می‌توانید زمانی که کنار ساحل یا جنگل در حال استراحت هستید، بازی کنید. همه آنچه به آن نیاز دارید یک رقیب ارزشمند است.

2- خلق کردن
اگر شما صاحب کسب و کار هستید، شانس شما این است که باید با طراحان مختلف در تعامل باشید. آیا تاکنون به وب‌سایت جدید خود نگاه کرده‌اید و به طراح آن گفته‌اید که «همه آن اشتباه است» اما نتوانید توضیح دهید که چرا؟ این یک موقعیت سخت است.کشف کوشش‌های خلاقانه توسط خودتان می‌تواند به درک بهتر آنها کمک کند. در تعطیلات، دوست دارم که ذهنم را آزاد کنم و نقاشی بکشم -هرچه که به ذهنم بیاید(مثلا دایناسوری که در حال خوردن ساندویچ است) یا هر آنچه در جلوی من است(مرد پیری که کنار ساحل نشسته است).شاید خنده‌دار باشد اما واقعا این طور است. من فهمیده‌ام که چه رنگ‌هایی را دوست دارم، چرا اشیا در جایی خاص جلوه بهتری دارند و چگونه می‌توانم جاذبه احساسی را در عکس‌ها پیدا کنم. باید بیشتر با طراحان کار کنم چرا که این عمل بسیار مفید خواهد بود و به من اجازه خواهد داد تا آنچه می‌خواهم به‌طور حرفه‌ای طراحی کنم را دوباره بررسی کنم. به شدت به شما توصیه می‌کنم که آن را امتحان کنید.

۳- دستیابی به یک چشم‌انداز جدید
در کسب و کارمان مدام باید چشم‌اندازهای افرادی را ببینیم که لزوما در همان مسیری که ما عمل می‌کنیم فکر نمی‌کنند؛ گرچه شاید در یک تیم دیگر مفید واقع شود یا بتواند محصول دیگری را در شرایط متفاوت توسعه دهد. برای موفق بودن در کسب و کار ( و در زندگی) ضروری است که ذهنمان را برای دیدگاه‌های متنوع باز کنیم.در حین مسافرت، می‌توانیم با افرادی با سبک‌های زندگی مختلف ملاقات کنیم و مسیر زندگی آنها را بهتر درک کنیم. هر چه با افراد بیشتری در ارتباط باشیم، راحت‌تر می‌توانیم خودمان را جای آنها بگذاریم. اگر در حال گذراندن تعطیلات در کشور جدیدی هستید، به مکان‌های جدید بروید و چیزهای جدید بیاموزید. ممکن است بخواهید یافته‌های خود را در یک مجله چاپ کنید بنابراین می‌توانید بعدا به آن ارجاع دهید.

4- خیالبافی
در تعطیلات امسالتان، تلاش کنید تا فعالیتی را شروع کنید که به شما اجازه می‌دهد تا آزاد فکر کنید. من عاشق ماهیگیری هستم چون جلوه‌ها و صداها بسیار آرامش‌بخش هستند و در تلاش هستم تا بهترین ایده‌هایم را به مرحله اجرا درآورم. یکی از مخاطرات، فراموش کردن ایده‌هایتان زمانی که به «واقعیت» برمی‌گردید است. بنابراین همیشه یک دفترچه یادداشت داشته باشید تا در صورت نیاز افکارتان را بنویسید.

۵- خودتان را به چالش بکشید
چند سال پیش، به اولین تعطیلات اسنوبورد رفته بودم. در اولین روز، از پرش با ارتفاع زیاد و به آرامی فرود آمدن روی تپه‌ها ترسیده بودم، سپس دوستم مرا تشویق کرد تا شیب‌های میانی را امتحان کنم. من هم این کار را کردم.نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد اما با سرعت برق‌آسا از تپه پایین آمدم و واقعا لذت‌بخش بود، به‌طوری که ترسم را فراموش کردم. سپس به یک توده برف برخوردم و یک پرش بزرگ، خجالت‌آور و استخوان‌شکن داشتم. چیزی که از آن وحشت داشتم به سرم آمد....و خب البته خیلی هم بد نبود. در حقیقت، توانایی‌بخش بود هرگاه در تصمیمات کسب و کار دچار ترس و اضطراب می‌شوم چون از نتایج آن می‌ترسم، ماجرای اسنوبورد را به خاطر می‌آورم. گاهی آنقدر ترس‌هایمان را در ذهنمان بزرگ می‌کنیم که مانع ما می‌شوند. باید این را به‌خاطر داشته باشیم همیشه می‌خواهیم بهتر از قبل باشیم.
منبع: Inc