دنیای اقتصاد: یک بار دیگر رویارویی آلمان با یکی از رقبایش؛ یک‌بار با فورد فوکوس آمریکایی سر جنگ پیدا می‌کند و بار دیگر با لوتوس اگزیج انگلیسی. جدال با متفقین تنها نیست. او بارها از سوی هم‌پیمانان متحدش یعنی مزدا میاته ژاپن و حتی آئودی تی‌تی هموطن نیز تهدید شده است. باکستر، کوچک‌ترین خودروی روباز پورشه حالا خود را برای رویارویی با یک رقیب دیگر آماده می‌کند. رقیبی که شاید ‌بی‌تجربه و تازه‌وارد باشد؛ ولی به اندازه کافی قدرت و توانایی دارد. جگوار اف‌تایپ انگلیسی که سنش تقریبا یک‌هفتم حریف آلمانی‌اش است، راه سختی برای پیروزی در پیش دارد. البته کمتر کسی می‌داند که این خودرو در راه رسیدن به هدفش هیولاهایی مانند مرسدس‌بنز AMG جی‌تی و آئودی R۸ را نیز پشت‌سر گذاشته است. این یک رویارویی تمام عیار بین دو نسخه از بهترین روبازهای سایز کوچک دنیاست. اسپایدرهای فوق اسپرتی که هر یک برای خود فرهنگی مستقل را پدید آورده‌اند. شاید در دنیای مدرن دیگر خبری از جنگ و خون‌ریزی نباشد؛ ولی این روش مذاکره نیز آنقدرها هم دوستانه و صلح‌آمیز به نظر نمی‌آید. نامدارترین شرکت‌های آلمانی و انگلیسی در حالی ظاهرا کت و شلوار دیپلماتیک به تن کرده‌اند که در پشت سر خنجر آماده کرده‌اند. درست ۲۰ سال پیش بود که پورشه تصمیم شوکه‌کنند‌ه‌ای اتخاذ کرد. تا آن زمان در لیست فروش شرکت فقط یک محصول وجود داشت؛ ۹۱۱. اما با بروز مشکلات مالی در ابتدای دهه ۹۰، شرکت دیگر نمی‌توانست سیاست تک محصولی خود را ادامه دهد. از سویی دیگر تمایلی نداشت که افسانه ۹۱۱ خود را نابود کند. به همین دلیل ناگهان قصد کرد سراغ یکی از معروف‌ترین نسخه‌های مسابقه‌ای‌اش برود که در دهه ۵۰ غوغا کرده بود.

تارگا به روایت باکستر

درست 20 سال پیش بود که پورشه تصمیم شوکه‌کنند‌ه‌ای اتخاذ کرد. تا آن زمان در لیست فروش شرکت فقط یک محصول وجود داشت؛ 911. اما با بروز مشکلات مالی در ابتدای دهه 90، شرکت دیگر نمی‌توانست سیاست تک محصولی خود را ادامه دهد. از سویی دیگر تمایلی نداشت که افسانه 911 خود را نابود کند. به همین دلیل ناگهان قصد کرد سراغ یکی از معروف‌ترین نسخه‌های مسابقه‌ای‌اش که در دهه 50 غوغا کرده بود برود؛ 550 Spyder. یک روباز استثنایی که اساسا برای حضور در دنیای رقابت‌ها طراحی شده بود. اما زنده کردن 550 اسپایدر با چه بهانه و چه ابزاری ممکن بود؟ آن روزها مشتریانی که عاشقانه پورشه را دوست داشتند، از آنجایی که قیمت این خودرو بسیار بالا بود برای رسیدن به آرزویشان مجبور بودند سراغ نسخه‌های بسیار قدیمی یا تصادفی بروند. این برای اعتبار شرکت چندان شایسته نبود؛ اما ضرری هم برایشان نداشت.

همین رفتار در بازار غیررسمی بهترین بهانه را دست پورشه داد تا اعلام کند ویرایشی جدید از روبازهای خود را راهی بازار می‌کند که نسبت به ۹۱۱های کابریو و تارگا، بسیار ارزان‌تر است؛ ولی شما می‌توانید پورشه‌سواری را با طعم واقعی‌اش تجربه کنید. با همین شعار، محصول جدید به اسم Boxster در ۱۹۹۶ راهی نمایندگی‌های فروش شد. باکستر ترکیبی بود از دو عبارت Boxer + Roadster که اولی اشاره به آرایش خوابیده پیشرانه‌ آن و دومی اشاره به روباز بودنش داشت. این خودرو برخلاف تمام ۹۱۱ها، کوپه ۲ در ۲ نفره بود. نسل اول آن با همکاری شریک وقت پورشه، تویوتای ژاپن تولید شد. خیلی‌ها بر این باورند که پورشه اصلا نیازی به مهندسی ژاپنی‌ها نداشته و فقط از آنها برای توسعه بازارش استفاده کرده بود. باکستر از روز رونمایی هر سه سال یک‌بار حجم پیشرانه‌اش اضافه شد. ابتدا با ۵/ ۲ لیتری ۶ سیلندر خوابیده آمد. سپس ۷/ ۲لیتری و دست آخر ۲/ ۳ لیتری با همان آرایش. استاد مسلم اسپرت‌سازی در آلمان خوب می‌دانست که دیر یا زود همین پیشرانه‌ها نیز ضعیف و از رده خارج به حساب شمرده می‌شوند. به همین دلیل بود که در نسل‌ بعدی نمونه ۴/ ۳ لیتری را معرفی کرد. سرانجام وقتی دید که دیگر افزایش حجم موتور به دادش نمی‌رسد سراغ توربو رفت.

 

رو در روی هم

انتظار می‌رفت که در این تست، پورشه ویرایش GTS از باکستر خود را بیاورد و جگوار نیز سراغ اف‌تایپ رویایی SVR برود. اما ایده بدی هم نیست که نسخه‌های سبک‌تر آنها که هر دو در تیپ S قرار می‌گیرند را نیز با هم مقایسه کنیم. این محک خوبی برای دو برند سرشناس در زمینه اسپرت‌سازی است که بفهمیم غریزه جوان‌گرایی شان تنها معطوف به یکی دو مدل است یا اینکه جنون اسپرت‌گرایی شان در همه تولیداتشان موج می‌زند. به بحث اصلی برگردیم. پورشه باکستر اس، در مدل جدید باز هم سراغ همان بلوک توربوشارژ شده ۵/ ۲ لیتری ۴ سیلندر خوابیده رفته است. پیشرانه‌ای بسیار پیچیده که به راحتی می‌تواند ۳۴۵ اسب‌بخار نیرو را در ۶۵۰۰ دور در دقیقه و ۴۲۰ نیوتن‌متر گشتاور را در ۱۹۵۰ دور در دقیقه فراهم کند. از نظر تئوری با هر لیتر از حجم موتور این خودرو می‌توان ۱۳۸.۲ اسب‌بخار نیرو و ۱۶۸.۲ نیوتن‌متر گشتاور تولید کرد. غیر از آن توربوی عظیم‌الجثه، سیلندرهای حجیم ۱۰۲ میلی‌متری که هر کدام گنجایش ۶۲۴.۲ سی‌سی سوخت دارند نیز بی‌تاثیر نبوده است. از آنجا که پیشرانه فوق به‌صورت تنفس طبیعی کار نمی‌کند، ضریب تراکم ۵/ ۹ بر یک نیز برایش تعجب‌آور نیست.

در مقابل جگوار ساختاری کاملا متفاوت دارد؛ استفاده از پیشرانه‌ای ۳ لیتری ۶ سیلندر Vشکل با تقویت سوپرشاژر. قدرت آن ۳۷۵ اسب‌بخار در ۶۵۰۰ دور در دقیقه و گشتاورش ۴۶۰ نیوتن‌متر در ۳۵۰۰ دور در دقیقه اعلام شده است. در حقیقت هر لیتر از حجم این پیشرانه می‌تواند برای خودش ۱۲۵.۲ اسب‌بخار نیرو و ۱۵۳.۵ نیوتن‌متر گشتاور تولید کند. به‌وضوح معلوم است که حجم بیشتر موتور جگوار برایش قدرت بیشتری را به ارمغان آورده، ولی از نظر مهندسی بازده پیشرانه پورشه بهتر است. اف‌تایپ از سیلندرهای استاندارد ۵/ ۸۴ میلی‌متر بهره می‌گیرد که هر یک ظرفیتی ۴۹۹.۱ سی‌سی دارند. ضریب تراکم این بلوک نیز ۱۰.۵ بر یک اعلام شده است. جگوار عموما علاقه‌ چندانی به بحث کاهش وزن ندارد. به همین خاطر وزن کوپه جدید آنها دقیقا ۱۶۰۴ کیلوگرم شده است. به همین دلیل ضریب قدرت به وزنش ۲۳۳.۷ اسب‌بخار به ازای هر تن شده است. اما پورشه وسواس زیادی در زمینه رژیم غذایی دارد. و دقیقا به همین دلیل کاری کرده که وزنش بیش از ۱۳۵۵ کیلوگرم نشود. با این اوصاف نسبت قدرت به وزن او نیز ۲۵۴.۶ اسب‌بخار به ازای تن می‌شود که البته عدد قابل قبولی است.

تصور ما از خودروهای کوپه، ۲ در سایز کوچکی هستند که به راحتی می‌توان آنها را هر جایی پارک کرد. اما طول، عرض و ارتفاع جگوار اف‌تایپ که به ترتیب ۴۴۷۰، ۱۹۲۳ و ۱۳۰۸ میلی‌متر شده نشان می‌دهد که آنقدرها هم از یک هاچ‌بک ۴ در کوچک‌تر نیست. حتی پورشه باکستر که به‌وضوح از رقیب کوچک‌تر است با ابعاد ۴۳۷۹، ۱۸۰۱ و ۱۲۸۰ میلی‌متری‌اش برای حضور در خیابان‌های شهری قدری بزرگ به چشم می‌آید. آلمان‌ها در زمینه مصرف سوخت و تولید گازهای آلاینده به اندازه کل خودروسازان دنیا ادعا دارند ولی پورشه با باکستر جدیدش نشان داده که آنقدرها هم به فکر محیط زیست نیست. نسخه جدید این خودرو با تولید ۲۳۴ گرم دی‌اکسید کربن در هر کیلومتر رتبه G را در اتحادیه اروپا دارد. از سویی دیگر با مصرف میانگین ۱۰.۱ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر خودش را به اندازه برادر بزرگ ترش ۹۱۱ کررا بالا آورده است. در مقابل جگوار اف‌تایپ که همیشه زیر بار انتقادهای مربوط به دشمنی با زمین بوده، در هر کیلومتر تنها ۱۸۴ گرم گاز دی‌اکسید کربن تولید می‌کند و رتبه F را به دست آورده است. در مقابل با اینکه حجم پیشرانه‌اش بیشتر است و اغلب سوپرشارژرها از توربوشارژرها سوخت بیشتری می‌سوزانند، میزان مصرف سوخت این خودرو ۹.۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است.

پورشه در اقدامی عجیب بعد از سال‌ها همکاری با بریجستون، سراغ تایرهای شرکت کانتیننتال مدل ContiSport رفته است. لاستیک‌هایی که برای هر چهار چرخ به اندازه ۲۳۵.۴۰ میلی‌متری ۱۹ اینچی هستند. ترمزهایی که آلما‌نی‌های برای این خودرو در نظر گرفته‌اند، دیسک‌های ۳۳۰ میلی‌متری برای محور جلو و ۲۹۹ میلی‌متری برای محور عقب هستند. از همان روزی که جگوار از اف‌تایپ پرده‌برداری کرد، سراغ تایرهای حرفه‌ای شرکت پیرلی یعنی P Zero رفت. لاستیک‌هایی ۲۴۵.۴۰ میلی‌متری برای محور جلو و ۲۷۵.۳۵ میلی‌متر برای محور عقب و هر دو جفت ۱۹ اینچی. انگلیسی‌ها نیز ترجیح داده‌اند از دیسک ترمز‌های ۳۸۰ میلی‌متری در جلو و ۳۲۵ میلی‌متر در عقب استفاده کنند. بزرگ‌ترین نکته مشترک در این دو خودرو، جعبه‌دنده‌‌شان است که در هر دو به‌صورت ۶ سرعته دستی ضریب کوتاه در نظر گرفته شده است.

جگوار با همین گیربکس توانسته صفر تا صد را در ۴.۸ ثانیه طی کند. شتاب صفر تا ۱۶۰ آن ۱۱.۴ و شتاب صفر تا ۲۰۰ کیلومتر در ساعتش ۱۹.۴ ثانیه ثبت شده است. پیمایش یک‌چهارم مایل یا ۴۰۰ متر با این خودرو ۱۳.۴ ثانیه و با سرعت ۱۶۷ کیلومتر در ساعت طی می‌شود. شتاب صفر تا صد پورشه ۴.۱ ثانیه ثبت شده که برتری فاحشی نسبت به رقیب دارد. صفر تا ۱۶۰ این آلمانی ۹ و صفر تا ۲۰۰ آن نیز ۱۴.۴ ثانیه ثبت شده است. یک‌چهارم مایل با این خودرو ۱۱.۹ ثانیه با ۱۸۹ کیلومتر در ساعت طی می‌شود. همیشه تجربه نشان داده که خودروهایی که پیشرانه‌‌شان حجیم‌تر است، سرعت نهایی بیشتری نیز دارند. در همین راستا جگوار به‌‌رغم اینکه در زمینه شتاب اولیه عقب‌تر از رقیب مانده بود با ثبت رکورد ۳۲۰ کیلومتر در ساعتی در قسمت سرعت نهایی نسبت به پورشه‌ای که سرعت نهایی‌اش ۲۹۰ کیلومتر در ساعت است، اختلاف چشمگیری دارد.

نظر نهایی

اف‌تایپ به تمام اسپرت‌سازان دنیا نشان داد که هنوز هم دنیای سوپراسپرت‌های ۲ در، ظرفیت‌ها و فرصت‌های کشف‌نشده بسیاری دارد. در حالی که روز به روز به طرفداران توربوشارژرها اضافه می‌شود، جگوار با جسارت تمام سراغ سیستم سنتی سوپرشارژر رفت و کنایه‌ای به عضلانی‌های آمریکایی هم زد. این خودرو مانند تمام دیگر تولیدات اخیر شرکت، آلمان‌های تجملی را نیز به حد اعلا رعایت کرده است. مالک یک جگوار اف‌تایپ، شخصیتی بسیار قدرتمند و مدیریتی دارد. کسی که پشت فرمان این خودرو قرار می‌گیرد معمولا سطح خاصی از ثروت را پشت سر گذاشته است، اما در کنار تمام این مزیت‌ها، جگوار هنوز نتوانسته موفقیت‌های دهه ۷۰ خود را تکرار کند. در حقیقت بعد از E-Type شرکت دیگر نتوانست خودرویی به آن محبوبیت و موفقیت روانه بازار کند و این در و آن در زدن‌های بعدی کارش را کمی بی‌ارزش کرد. این درست برعکس رفتار حرفه‌ای پورشه باکستر بوده است. سیاستی که شرکت با هنرمندی تمام اتخاذ کرده است این بود که مدلی ارزان برای تجربه ۹۱۱ رویایی خود ارائه کند. باکستر به‌عنوان یک روباز با سقف‌ جمع‌شونده، فضاهای خالی مدیریتی کمپانی غول‌سازی پورشه را به‌خوبی پُر کرد، اما آلمان‌ها تمام حرف و عمل خود را با ۹۱۱ زده بودند و دیگر ایده جدیدی برای رو کردن روی این خودرو نداشتند. تنها نکته جذاب باکستر، همان لوگوی معروفش است؛ پورشه.

بازآفرینی یک رویا

انزو فراری معروف درباره‌اش گفته بود که این زیباترین خودروی تمام تاریخ است. سازنده اسپرت‌ترین خودروهای دنیا درباره جگوار E-Type صحبت می‌کرد. پدیده خیره‌کننده دهه‌های ۶۰ و ۷۰ کمپانی جگوار. خودرویی که از نظر زبان طراحی موجب تحسین بسیاری از کارشناسان و حتی دیگر شرکت‌ها شده بود. یک اثر هنر به تمام معنا که در آن روی سکه خود ظاهری بسیار خشمگین و تهاجمی داشت. در دوره‌ای که مرسدس‌بنز ۴۵۰ SLC با قدرت ۱۹۰ اسب‌بخار و سرعت نهایی ۲۰۲ کیلومتر در ساعت به‌عنوان یکه‌تاز اسپرت‌های لوکس نامیده می‌شد، Eتایپ با قدرت ۲۵۴ اسب‌بخار و سرعت نهایی ۲۱۷ کیلومتر در ساعتش او را به خاک و خون کشید. سال ۱۹۷۵ بعد از یک دوره طلایی، شرکت برنامه خداحافظی با این خودرو را ترتیب داد. سال‌ها طول کشید که با خود کنار بیاید که چگونه می‌تواند جانشینی برای آن تولید کند. اولین ایده‌هایش را در قالب یک خودرو مفهومی به اسم XJ۴۱ در سال ۱۹۸۶ در اوج همکاری با فورد رونمایی کرد که البته هیچ‌گاه با استقبال روبه‌رو نشد. ۲۵ سال بعد در نمایشگاه فرانکفورت از یک کانسپت دیگر به اسم CX۱۶ پرده‌برداری کرد و این‌بار توانست نظر اغلب کارشناسان را به خود جلب کند.

سه سال بعد نسخه نهایی این خودرو با اسم F-Type در نمایشگاه پاریس رونمایی شد؛ یکی از زیباترین و در عین حال مدرن‌ترین تولیدات شرکت. خودرویی که در واقع پوسته‌ای زیبا روی یک موتور فوق قدرتمند لقب گرفته بود. شرکت ادعا می‌کرد که صد در صد اف‌تایپ را از ابتدا به‌صورت مستقل طراحی کرده است. یعنی هیچ‌یک از قسمت‌های آن با محصول دیگری مشترک نیست. گفته می‌شود شاسی‌اش آنقدر دقیق و مهندسی طراحی شده که بهترین مرکز ثقل را در بین تمام خودروهای همکلاس خود پدید آورده است. رویکرد شرکت به‌جای استفاده از مکانیزم توربوشارژ، بهره‌گیری از سوپرشارژ بود. سیستمی که انگلیسی‌ها بسیار به آن علاقه‌مندند. این را می‌شود روی لندرور و آستون‌مارتین نیز مشاهده کرد. اف‌تایپ موجی از تعریف و تمجید را به همراه آورد. کمتر منتقدی پیدا می‌‌شد که بتواند از آن ایرادی بگیرد. نرمی فوق‌العاده‌اش از یکسو و فرمان‌پذیری استادانه‌اش از سوی دیگر او را سریعا تبدیل به یکی از خواستنی‌ترین سوپراسپرت‌های تاریخ کرد.