ابتکار می‌رود یا می‌ماند؟

این روزها بحث بر سر جانشینی معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست با تشکیل یک گروه با عنوان «تغییر مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست» داغ شده است. این گروه را عده‌ای از استادان و روزنامه‌نگاران این حوزه راه انداخته و در آن ضمن بحث درباره ضرورت‌های این تغییر مدیریت درباره ویژگی‌های مدیر این حوزه سخن می‌گویند. حتی دامنه بحث و درخواست چنان بالا گرفته که گروهی از استادان محیط‌زیست در نامه‌ای به حسن روحانی از او خواستند این درخواست را اجابت کرده و فرد دیگری را به جای معصومه ابتکار بر کرسی ریاست این سازمان قرار دهد.

در بخشی از این نامه که در سوم مرداد سال جاری خطاب به ریاست‌جمهوری نگاشته و ارسال شده، آمده است: «ما خوب می‌دانیم ویرانی و وضعیت ناگوار محیط‌زیست امروز، صرفا به این دوره برنمی‌گردد و میراث همه دوره‌های قبل است. اما از خانم ابتکار که سرجمع ۱۲ سال ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست را داشته‌اند، انتظار می‌رفت در این دوران طولانی شاهد تحولات بنیادین در زمینه محیط‌زیست و هدایت توسعه کشور به سمت توسعه پایدار و مشاوره درست دولت باشیم. متاسفانه به دلایل متعدد، عدم انسجام مدیریتی، فقدان استراتژی و برنامه مشخص، تمرکز بر فعالیت‌های رسانه‌ای تبلیغاتی، اولویت بخشی به مسائل حاشیه‌ای و حزبی به جای تمرکز بر وظیفه سازمانی و عدم روحیه مشورت‌طلبی حتی از بدنه کارشناسی سازمان، باعث شد که فرصت برای بازسازی سازمان و نیز محیط‌زیست و هم هدایت و نظارت دولت به سرعت از بین برود و در واقع دولت تدبیر و امید چهار سال ارزشمند خود را در دوران طلایی توسعه مشارکت اجتماعی و روابط بین‌المللی در سایه مدیریت و درایت هوشمندانه شما از دست بدهد.» دکتر حسین آخانی یکی از نویسندگان این نامه و از بانیان راه‌اندازی گروهی است که در آن تغییر مدیریت سازمان حفاظت محیط‌زیست را ضروری می‌داند. در گفت‌و‌گو با این استاد دانشگاه از او درباره دلایل تشکیل این گروه و گزینه‌های پیشنهادی آنان پرسیدیم.

به نظر شما مشکل سازمان محیط‌زیست تا چه حد به مدیریت آن بازمی‌گردد؟

به گمان برخی از آنجا که مساله محیط‌زیست همواره یک مساله فرعی در برابر اصل توسعه بوده تغییر در مدیریت آن به حل مسائل محیط‌زیست کمک چندانی نخواهد کرد.اما بدون شک مدیر یک تشکیلات می‌تواند نقش مهمی در موفقیت آن داشته باشد؛ چرا که با انتخاب مدیران توانمند، برنامه‌ریزی و استراتژی، لابی با بخش‌های دیگر حاکمیت و ارتباطی که با جامعه برقرار می‌کند قادر خواهد بود آن سازمان را به خوبی مدیریت کند. البته در مورد سازمان محیط‌زیست مشکلات دیگری هم وجود دارد و آن اینکه در این چهار دهه گذشته نگاه دولت‌ها به محیط‌زیست بیشتر دکوری بوده است. نه بودجه آن متناسب وظایف گسترده آن است و نه در مقابل سایر وزارتخانه‌ها جایی برای عرض‌اندام دارد. دولت‌ها هم که همیشه از بعد از انقلاب یا گرفتار جنگ بودند یا تحریم یا انواع و اقسام گرفتاری‌ها و تامین نیازهای اولیه اقتصادی و ایجاد شغل؛ سعی کرده‌اند محیط‌زیست را به حاشیه برانند.

چون در نگاه کوتاه‌مدت و به‌خصوص بخشی‌نگری محیط‌زیست را همیشه مانع توسعه می‌دانستند. یکی از نشانه‌های این بی‌توجهی هم تجربه اولین صندلی خانم کابینه محیط‌زیست بود. چون رئیس‌جمهورها معمولا مدعی می‌شوند که ریسک نمی‌کنند پست‌های کلان را به خانم‌ها بدهند. گویا برای ایشان محیط‌زیست حاشیه است و به ریسکش می‌ارزد. البته منظور من عدم توان خانم‌ها در مدیریت بالا نیست. تعجب من این است چرا در وزارتخانه‌هایی مانند آموزش‌وپرورش، علوم و بهداشت که بخش عمده بدنه تخصصی آنها را زنان تشکیل می‌دهند حاضر نیستند این صندلی‌ها را به فرهیختگان خانم بدهند؟ در مورد سوال شما من اعتقاد دارم تغییر مدیریت، در صورتی که این تغییر منجر به جایگزینی یک رئیس توانمند و با برنامه باشد، حتما منشأ اتفاقات خوبی خواهد شد. برای نمونه یکی از اقدامات خوب خانم ابتکار حذف بنزین پتروشیمی بود. اگر مدیری به موضوعی اعتقاد داشته باشد حتما برایش می‌جنگد، برنامه می‌ریزد و از همه برای رسیدن به آن کمک می‌گیرد. اگر موفق شد عالی است، اگر هم نتوانست بهتر است استعفا دهد. دلیل ندارد ۴-۳ دوره در پستی باشد که کاری نمی‌توانددر آن انجام دهد.

چند گزینه برای جانشینی خانم ابتکار مطرح شده‌اند که یکی از آنها دکتر فاضلی است، آیا این انتقاد به دکتر فاضلی مشابه سایر روسای سازمان وارد نیست که از بدنه آن انتخاب نشده است؟ در حالی که مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست همواره از این روند انتقاد داشته‌اند؟

این هم منفی است و هم مثبت. نداشتن تجربه کاری در دستگاهی بسیار ناهمگون مانند سازمان محیط‌زیست ضعف است. راستش من که از سال ۱۳۶۶ سازمان محیط‌زیست را می‌شناسم و با بسیاری از کارشناسان و مدیران آن ارتباط دارم، وقتی با هم مشورت کردیم، چه کسی مناسب مدیریت سازمان است نتوانستیم یکی از افراد داخل سازمان را معرفی کنیم. این همان انتقاد جدی ما به خانم ابتکار و مدیران قبلی سازمان است که نتوانسته‌اند سازمانی قوی با کادر توانمند و دانشمند و در عین حال مدیر تربیت کنند. دلیل آن هم این است که سازمان را نمی‌شناختند. البته همه تقصیر به گردن روسای سازمان نیست . اغلب روسای جمهور تمایلی به سپردن این سازمان به افراد توانمند نداشتند. ولی حالا نتیجه کارشان را دارند می‌بینند. کل ساختار هیدرولوژی کشور به دلیل نبود نظارت سازمان محیط‌زیست ویران شده است.

دیگر نه جنگل بکری داریم و نه مرتعی. حیات‌وحش و گیاهان ما با سرعت صعودی در حال انقراض است. نیمی از یوزپلنگ‌های ما فقط در اثر تصادف یک جاده کشته شده‌اند و سازمان محیط‌زیست نتوانسته است وزارت راه را مجبور کند تا اطراف جاده را فنس‌کشی کنند. تمام تالاب‌ها خشک شده است. زباله کل ایران را پر کرده است. کمتر شهری داریم که با مشکل آلودگی مواجه نباشد. ریزگردها کل ایران را گرفته است. خودروها شهرها و حتی روستاها را تبدیل به پارکینگ کرده‌اند. ببینید در این سال‌ها بهترین فارغ‌التحصیلان ما از کشور رفته‌اند و در دیگر کشورها مدیر و متخصص شده‌اند. چرا در ایران نباید به افرادی مانند امثال آقای فاضلی اعتماد کنیم؟ مگر روزی که خانم ابتکار رئیس سازمان شد کسی ایشان را می‌شناخت؟ مگر تجربه مدیریتی در سازمان محیط داشتند؟ من اطمینان دارم دانشی که امروز آقای فاضلی از محیط‌زیست دارند خیلی خیلی بیشتر از دانش پیش از مدیریت کسانی است که در این چهار دهه رئیس سازمان شده‌اند.

دکتر فاضلی آیا تجربه مدیریتی در حد سازمانی نظیر سازمان محیط‌زیست داشته‌اند و فکر می‌کنید بتوانند از پس مدیریت این سازمان برآیند؟

آقای دکتر فاضلی چهار سال است که معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک هستند که ۷ گروه کاری زیر نظر ایشان فعالیت می‌کنند. آشنایی ما با ایشان برمی‌گردد به جلساتی مشورتی که در مرکز بررسی‌های استراتژیک دعوت می‌شدیم. من بارها مشاهده کرده‌ام که ایشان برای هر موضوعی تحقیق می‌کنند که چه کسانی در آن موضوع تخصص دارند. سپس آن افراد را با مدیران دور هم جمع می‌کردند تا به بحث تخصصی پیرامون آن موضوع بپردارند. این دقیقا همان چیزی است که یک رئیس سازمان محیط‌زیست در این ۳۸ سال فاقد آن بوده است. یک رئیس ارشد باید روحیه پژوهشی و مشورتی داشته باشد و بتواند از همه پتانسیل‌های کشور به درستی استفاده کند.

با توجه به سابقه مهندسی و تخصص دکتر فاضلی در حوزه مدیریت آب، گمان می‌کنید حضور ایشان بتواند در نزدیک کردن آرا و نظرات مهندسان سدساز و مدیران سازمان محیط‌زیست موثر بوده و به این ترتیب جلوی پیشرفت بسیاری از فعالیت‌های مخرب گرفته شود؟

مطالعات ایشان بیشتر درخصوص جامعه‌شناسی آب ومحیط‌زیست است که سال‌ها هم در دانشگاه درس داده‌اند. حضور ایشان در مرکز بررسی‌ها هم ایشان را با پروژه‌های بزرگ کشور و ذی‌نفعان آشنا کرده است. تقریبا همه دست‌اندرکاران را می‌شناسند. من همیشه آرزو داشتم رئیس سازمان یک اکولوژیست باشد. چون اکولوژیست‌ها نگاه جامع به همه اجزای محیط‌زیست دارند. آنها جامعه‌شناس طبیعت هستند. به هر دلیلی ما شانس داشتن یک بوم‌شناس در راس سازمان محیط‌زیست را نداریم. آقای فاضلی با توجه به نگاه جامعه‌شناسانه به موضوع آب و محیط‌زیست و به‌خصوص نگرش پژوهشی خیلی به نگاه ما اکولوژیست‌ها نزدیک هستند. به همین دلیل امیدوارم منشأ تحولات جدی در سازمان شوند. وزیر محیط‌زیست آلمان هم یک جامعه‌شناس است. اگر دقت کنید همه اشاره دارند که ما فرهنگ مصرف آب نداریم، فرهنگ استفاده از منابع طبیعی را نداریم. اخلاق در جامعه ما به حدی افت کرده است که صنعت ما بیش از آنچه به فکر سلامت جامعه باشد به فکر درآمد و منافع خود است. اینها مشکلات جدی هستند که یک جامعه‌شناس خوب درک می‌کند. البته مهم‌تر از تخصص حرفه‌ای خودشان در مدیریت کلان، وظیفه ایشان چینش یک تیم خوب و رهبری آنها است، نه آنکه بخواهند خودشان در همه موارد نظر بدهند.