ظرفیت مدیریتی بانوان و توسعه پیش رو

ژیلا حصاری
فعال حوزه ی زنان

ایران در عرصه فعالیت های کلان داخلی و خارجی خود، افق رو به جلو را ترسیم کرده است. این اتفاق قرار است به مدد استعداد و خلاقیت و توان جمعیت هوشمند ایرانی محقق و آثار و برکات آن به عنوان ثروت ملی ثبت شود.

روشن است برای موفقیت در این میدان باید آینده را بر روی ریل خوشبختی و توفیق ترسیم کرد و از همه امکانات و ابزارهای موجود بهره مند و با نگاه بدون تبعیض نسبت به آن اقدام کرد. در این حوزه قطعا زنان در جایگاه بخشی از توانمندی اجتماعی جامعه ایرانی قادر به انجام اقدامات موثر و گسترده ای هستند. در رشته های مختلف علمی و مدیریتی این قشر واجد خلاقیت ها و ابزار وجود ممتاز هستند. زنان با ویژگی های ذاتی خود قادر به ارائه تصویر مطلوب تری از فضاها و داشته های موجود در بخش های گردشگری، مدیریت شهری و مدیریت فرهنگی هستند. اما حقیقت آن است که تا کنون، این ذخیره مورد توجه جدی سیاست گذاران و دولت قرار نگرفته است. در روزهای اخیر ابلاغ شهرداری یکی از مناطق تهران به نام یک زن صادر شد و وی هم اکنون مشغول انجام وظایف روزانه خود در این سمت است.

در گذشته نیز زنان در سمت معاونت و دستیار رئیس جمهوری مشغول فعالیت بوده اند و مسئولیت پذیری خود را نشان داده اند. به نظر می رسد ایفای مسئولیت توسط زنان و اعطای احکام مناصب به این قشر کم کم باید از موردی به سیستمی هدایت شود و بدون توجه به جنسیت، مشاغل به توانمندی ها اختصاص یابد. اگر این روال بر توزیع مدیریت ها حاکم شود،قطعا چرخش مسئولیت ها بهتر انجام می شود و گزینه های نظام برای تصدی مدیریت ها نیز حداقل دوبرابر می شود. این واقعیت اگر در کشور محک بخورد، قطعا آثار و دستاوردهای مهم و مطلوبی خواهد داشت که در کوتاه مدت، نظم و مسوولیت پذیری و در دراز مدت، امانتداری و امنیت افزون تر است. این اتفاق فقط همت می خواهد که در مدیران ارشد کشور وجود دارد.

کشور در آستانه ترسیم برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. این برنامه قرار است چشم انداز پیشرفت های ایران را در افق نزدیک مشخص و با بهره مندی از ظرفیت های موجود آن را عملیاتی کند. روشن است که اجرای هر طرحی نیازمند امکانات، بودجه و نیروی انسانی ماهر است. در عین حال با وجود رشد شگرف امکانات، حتی اگر با فراوانی پول هم مواجه باشیم، نیروی انسانی رکن اصلی تحقق این برنامه است. در سال های گذشته چالش های زیادی در عرصه های مختلف کشور رخ داده است که خطای مدیریتی در آن ها محسوس بوده و این خود عامل هدر رفت وقت مدیران بالا دستی در قوه مجریه و قضاییه شده است. همچنین در برخی جاها روند کارها بقدری کند بوده که مسئولان ارشد نظام نسبت به آن انتقاد داشته اند و گاهی نیز اعتراض خود را از تریبون های رسمی اعلام کرده اند.

راستی چرا مدیریت باید این قدر مردانه باشد، که برای امور تخصصی بانوان هم از مردان استفاده می شود و ورود چند زن به مجلس رکورد محسوب و پدیده شمرده می شود. مدیریت مردانه در ایران در خیلی از جاها که بانوان خلاقیت و مهارت و توانمندی بیشتری دارند، رسوخی مستحکم دارد، واقعا اداره امور مراکز بهداشت، کتابخانه ها، امور فرهنگی و تربیتی در آموزش و پرورش و دانشگاه، مدیریت اجتماعی شهرداری ها، مدیریت فرهنگسراها و مراکز گردشگری و خیلی جاهای دیگر از زنان باسواد بیشتر بر می آید یا از مردان، حتی اگر به اندازه زنان و در رشته آنان تحصیل کرده باشند باز هم کفه ترازو به سمت بانوان متمایل خواهد بود. نگاهی به آمارها تایید می کند، تعداد زنان بیکار جامعه، با فاصله معناداری از مردان بیشتر است، صرف نظر از نگرش عرفی جامعه که مرد را نان آور خانه می داند، نوعی نگاه حق طلبانه در اشغال پست های مدیریتی و اداری هم در بوجود آمدن صف بیکاران لحاظ شده است.

به نظر می رسد، دولت به عنوان بازوی اجرایی کشور، اگر می خواهد در شاخص های مورد نظر تغییرات محسوسی بوجود آید و آمارها به طور مجذوبی جابجا شود، قطعا باید از نیروی کار متخصص بانوان هم استفاده کند. برای کاهش آمار طلاق در جامعه و پایین آوردن آمار اعتیاد و دیگر آسیب ها، حتما بهره گیری از تجارب بانوان برجسته ای که درس مشاوره خوانده اند می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. این مهم در مراکز اداری هم قادر به ایفای نقش مثبت است و می تواند تاثیر خود را بگذارد. به زودی انتخابات شورای شهر فرا می رسد، حتما دولت باید مجال بدهد زنان بیشتری وارد این پارلمان های محلی شوند تا برای شهرها تصمیمات بهتری در جهت آرامش و رفاه عمومی گرفته شود.