پلاسکو؛ بحرانی «محله‌ای»، نه «ملی»

با توسعه کالبدی شهرهای بزرگ کشور، این شهرها علاوه بر خطر زلزله در معرض خطرات ناشی از سایر حوادث طبیعی و غیرطبیعی مانند آتش‌‌سوزی قرار دارند. حادثه حریق و فروریزشی که در تاریخ ۳۰ دی ماه سال ۱۳۹۵برای برج ساختمان پلاسکو رخ داد، این موضوع را بیش از پیش روشن کرد که در کشور ما شمار زیادی از ساختمان‌های مرتفع قدیمی و حتی جدید که روزانه پذیرای تعداد کثیری از افراد و تجهیزات مهم هستند، در معرض چنین خطری قرار دارند.

پس از ارائه نتایج گزارش تهیه شده از سوی هیات ویژه گزارش ملی حادثه پلاسکو، کمیته تخصصی این حادثه نیز که از سوی مدیریت شهری شکل گرفت گزارش اولیه خود را ارائه کرد. حمزه شکیب رئیس کمیته تخصصی حادثه پلاسکو درخصوص جزئیات گزارش کمیته تخصصی می‌گوید: پس از آنکه حادثه تلخ پلاسکو اتفاق افتاد مدیریت شهری کمیته‌ای شامل ۶۰ استاد دانشگاه، اعضای نظام مهندسی و مهندسان حرفه‌ای تشکیل داد و از همان ابتدا این کمیته فعالیت‌های خود را آغاز کرد اما فعالیت آن رسانه‌ای نشد. بررسی‌های این کمیته در سه محور فنی، مدیریت بحران و حقوقی تدوین شد. در بخش فنی اطلاعاتی درخصوص سازه ساختمان وجود نداشت، اطلاعات را جمع‌آوری و ساختمان پلاسکو را مدل سازی کردیم، نحوه فروریزش، تاسیسات برقی و مکانیکی آن را نیز بررسی کردیم، تا متوجه شویم، ریشه این حادثه در کجا بوده است.

او معتقد است: همان‌طور که ساختمان‌های در حال ساخت، توسط مهندسان صاحب صلاحیت بارها مورد بازبینی قرار می‌گیرد، ساختمان‌های قدیمی، به‌خصوص ساختمان‌هایی که در آن تردد زیادی می‌شود و سرمایه‌های ملی محسوب می‌شوند باید تحت پوشش نظارتی قرار گیرند. شکیب به بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها که وظیفه شهرداری‌ها در ساختمان‌های ناایمن را یادآوری می‌کند اشاره می‌کند و می‌گوید: دو تفسیر درخصوص این قانون وجود دارد که ما در گزارش خود خواستار شفافیت قانون در این زمینه شده‌ایم که براساس یکی از نظریه‌ها، شهرداری تنها در ساختمان‌هایی می‌تواند ورود کند که خطر مشهود باشد، یعنی ساختمان به آخر خط رسیده باشد مانند گودهای پرخطر یا ساختمان‌های در حال ریزش. نظر دوم هم آن است که باید شهرداری‌ها براساس نیاز ورود کرده اما در در این صورت باید ضوابط قضایی هم به صورت شفاف، سازوکارها را مشخص کنند.

او ادامه می‌دهد: در کمیته مدیریت شهری برای بررسی حادثه پلاسکو، ما به‌دنبال مقصر نبودیم و بیشتر راهکارهایی را ارائه دادیم که حوادثی همچون پلاسکو دیگر در تهران یا شهرهای دیگر تکرار نشود. باید ساختمان‌های موجود تا پایان عمر مفید رها نشود و دستگاه‌های متولی مانند وزارت راه و شهرسازی، وزارت کشور و اگر کاربری‌های تولیدی داشت، وزارت کار و همچنین شهرداری‌ها باید سازوکاری را تعریف کنند که ساختمان‌های مهم تا پایان عمر مورد بازبینی و نظارت قرار گیرند اما در حال حاضر، بعد از بهره‌برداری از ساختمان، دیگر نظارتی وجود ندارد، در حالی که این بناها سرمایه‌های ملی هستند که باید حفظ شوند و درست بهره‌برداری شوند. او به نحوه مدیریت بحران حادثه اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع در هفت بند مورد بررسی قرار گرفت، پلاسکو را از نظر موقعیت کالبدی، ترافیکی و فیزیکی مورد بررسی قرار دادیم که این ساختمان چه دسترسی‌هایی داشت. پلاسکو تنها از ضلع جنوب دسترسی داشته و از سمت شرق، غرب و شمال هیچ گونه دسترسی نداشته است. همچنین آگاهی مردم با حوادث نیز مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه حاصل آن بود که متاسفانه مردم آگاهی کافی دربرخورد با حوادث را نداشته و نمی‌دانند تکلیف و وظایف‌شان در حوادث بزرگ چیست. در این زمینه پیشنهاد کرده‌ایم در ساختمان‌های مهم، تمرین‌های فصلی برای آمادگی مردم و مالکان و بهره‌برداران انجام شود.

این استاد دانشگاه تاکید می‌کند: نمی‌توان حادثه پلاسکو را بحران نامید، زیرا گستردگی آن در یک نقطه بوده و برای هدایت آن نیاز به استفاده از اتاق بحران نبوده و باید فرماندهی محلی انجام می‌شده است. مدیریت بحران تعریف دارد و در سطح ملی، استانی، شهری و محلی تعریف می‌شود. مختصات این حادثه، یک بحران نقطه‌ای بود که قابل توسعه در سطح منطقه هم نبود و نمی‌توان به‌عنوان یک بحران ملی از آن یاد کرد. شاید به‌خاطر برخی از فضاسازی‌ها این بحران در حد یک بحران ملی مطرح شد اما در حقیقت آتش‌سوزی پلاسکو یک حادثه تلخ بود. او توضیح می‌دهد: هرچند می‌توان نقدهایی بر روش آواربرداری داشت اما مشکل اصلی نبود اطلاعات ساختمانی شامل نقشه معماری سازه‌ای و شناخت از ساختمان بوده است. ممکن است عملیات امداد و نجات اولویت این حادثه بوده، نه آواربرداری اما برخی از مسائل بر روی کاغذ است. تصور کنید سقف طبقات ۱۰ و ۱۱ در چشمه شمال غربی فروریخت و بعد از ۹ دقیقه همه طبقات آن چشمه‌ها تا پایین متلاشی شد. درجه حرارت طبقات هشت تا چهارده به حدود ۵۰۰ درجه رسیده بود.

این درجه حرارت پس از ریزش به زیر آوار نیز منتقل شده، بنابراین شرایط به‌گونه‌ای بوده که عملا حیاتی وجود نداشت. هرچند می‌توان نقدهایی بر روش آواربرداری داشت اما مشکل اصلی نبود اطلاعات ساختمانی شامل نقشه معماری سازه‌ای و شناخت از ساختمان بوده است که این عدم شناخت در بسیاری از ساختمان‌های مشابه نیز وجود دارد. درخصوص ساختمان پلاسکو، جزو ساختمان‌هایی بود که اگر نقشه آنها وجود داشت تصمیمات بهتری در زمان بحران می‌توانستیم برای آنها بگیریم. بنابراین یکی از اولویت‌های کاری معاونت شهرسازی و معماری، طراحی مکانیزمی برای اجباری کردن نقشه‌های مدون ساختمان‌های موجود است.

او با اشاره به برخی از راهکارهای ارائه شده در این گزارش یادآور شد: در گام اول به موضوع نگهداری ساختمان پرداخته شده و درخواست شده در ساختمان‌های بالای ۱۲ طبقه، نهاد نگهداری‌کننده را مشخص کنند و تکالیفی را برای آن معرفی کرده و خلاءهای مبحث ۲۲ مقررات ملی ساختمان نیز برطرف شود که نباید تنها قانونی برروی کاغذ نباشد. وزارت شهرسازی از پتانسیل نظام مهندسی استفاده کند. در حال حاضر در تهران ۱۰۰ هزار مهندس وجود دارد که می‌توان در موضوع نظارت بر ساختمان‌های قدیمی از پتانسیل آنها استفاده شود.

پلاسکو؛ بحرانی «محله‌ای»، نه «ملی»