آیا حذف فیس‌بوک راه‌حل دقیقی بود؟
سونیتا سراب‌پور در حالی که شبکه‌های اجتماعی و استفاده از امکانات آن برای کاربران ایرانی به دلیل برخی مسائل امنیتی ممنوع شده است، اما همین شبکه‌های اجتماعی در اکثر کشور‌های دنیا به منبعی برای پیشرفت و درآمد بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها تبدیل شده است. در واقع در حال حاضر روسای سیاسی، اقتصادی و... کشورهای مختلف با باز کردن یک صفحه مخصوص به خود در این شبکه‌ها با کمترین هزینه مردم را از فعالیت‌ها و برنامه‌هایشان باخبر می‌کنند. هر چند این سنت نیز به تازگی توسط مردان دولت یازدهم به صورت جسته و گریخته انجام می‌شود، اما با انتقادات و ممنوعیت‌هایی نیز همراه است. در کنار همه اینها هم‌اکنون بسیاری از تجار یا شرکت‌های بزرگ دنیا نیز از طریق همین شبکه‌ها توانسته‌اند به کسب‌وکار خود رونق ببخشند یا همین شبکه‌ها باعث به وجود آمدن کسب‌وکارهای نوین و پرسودی، برای برخی افراد شده‌اند. حالا و با دیدن این شرایط این سوال پیش می‌آید که در این دنیای پرسود که شبکه‌های اجتماعی برای کسب‌وکارهای مختلف فراهم کرده‌اند، سهم ایران در بهره‌برداری از شبکه‌های اجتماعی چیست؟ منع استفاده از این شبکه‌های سودآور در حال حاضر اکثر شبکه‌های اجتماعی پربیننده مانند فیس‌بوک، توییتر، یوتیوب و... در ایران به دلایل مختلف فیلتر هستند. اما این فیلترینگ باعث کاهش استفاده کاربران از این شبکه‌ها نشده است. هرچند آمار رسمی در خصوص میزان عضویت کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی خارجی وجود ندارد، اما براساس ادعای برخی نهادهای دولتی نزدیک به 85 درصد کاربران ایرانی در اینترنت در این شبکه‌ها عضو هستند. برای مثال سال گذشته تهرانی، یکی از کارشناسان حاضر در کارگاه آموزشی پلیس فتا در ششمین نمایشگاه بین‌المللی دیجیتال اعلام کرد که حدود 85 درصد کاربران ایرانی عضو شبکه‌های اجتماعی خارجی مانند فیس بوک و گوگل پلاس هستند و محتوای مفید تولید شده از سوی کاربران ایرانی در این شبکه‌ها کمتر از 30 درصد است. وجود این تعداد کاربر ایرانی در شبکه‌های اجتماعی همچون فیس‌بوک می‌تواند، زمینه‌ای برای رشد و معرفی کسب‌وکارهای مختلف بدون هیچ هزینه‌ای به این کاربران باشد. در حال حاضر بسیاری ازشرکت‌های تجاری، غیرتجاری، کسب‌وکارهای نوپا و... با راه‌اندازی یک page یا همان صفحه به راحتی و بدون کوچک‌ترین هزینه‌ای تجارت و فعالیت‌های خود را به کاربران سراسر دنیا معرفی می‌کنند و از این طریق به سود بالایی نیز دست پیدا می‌کنند. اما در کشور ما رفتارهای دوگانه نسبت به استفاده از شبکه‌های اجتماعی؛ یعنی قانونی بودن یا غیر قانونی بودن استفاده‌شان باعث شده سازمان‌ها و نهاد‌های دولتی چندان رغبتی به استفاده از این شبکه‌ها برای پیشبرد اهداف و فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود نداشته باشند. جلال سمیعی، کارشناس حوزه رسانه، در دومین همایش رسانه‌های اجتماعی که تیرماه سال جاری برگزار شد، مهم‌ترین دلیل عدم تمایل سازمان‌ها به استفاده از شبکه‌های اجتماعی در پیش‌برد اهدافشان را، نبود سیاستگذاری شفاف در باره شبکه‌های اجتماعی اعلام می‌کند و می‌گوید: «فیلترینگ، محدودیت در سرعت و دسترسی به اینترنت و اولویت نداشتن فضای مجازی در بودجه‌ها از جمله دلایل تمایل نداشتن سازمان‌ها به استفاده از خدمات اینترنتی از جمله شبکه‌های اجتماعی است.» به باور وی، نبود زیرساخت فنی لازم در اداره‌ها و خانه‌ها و همچنین ناشناخته ماندن کارکردهای این شبکه‌ها و البته تمایل سازمان‌ها و ادارات به انجام کار محفلی تا تولید، سبب شده که استفاده از شبکه‌های اجتماعی در کشور توسط این گروه‌ها مهجور باقی بماند. سمیعی بر این اعتقاد است که بسیاری از موانع سازمانی بر سر راه گسترش شبکه‌های اجتماعی به نبود بودجه و حتی مهم ندانستن گسترش کار در فضای مجازی مربوط نیست، بلکه گرفتاری اصلی همین دیدگاه‌های منفی نسبت به اینترنت و به ویژه شبکه‌های اجتماعی در سازمان‌ها است. در همین زمینه بهروز جوانمرد، کارشناس حقوق، می‌گوید: «هر ابزار و تکنولوژی براساس نوع کارکرد و چگونگی کاربرد آن، می‌تواند برای هر جامعه‌ای یک تهدید یا یک فرصت باشد و برخورد هوشیارانه و معقول با این پدیده، بررسی رویکردهای متفاوت و توجه به جنبه‌های مثبت و منفی آن است، بدین معنا که از فرصت‌ها و تهدیدها غافل نباشیم.» وی در ادامه می‌افزاید: «فیلتر بودن شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک یا ایجاد محدودیت برای دسترسی به هر وب‌سایت یا وبلاگی که از نظر کمیته تعیین مصادیق مجرمانه با ارزش‌ها و هنجارهای نظام جمهوری اسلامی ایران سر ناسازگاری دارد و حتی یک تدبیر و راهبرد موقتی نیز نیست.» به گفته وی با فناوری نباید از طریق حذف آن مبارزه کرد که مصداق آب در هاون کوبیدن است، یکی از تدابیر مطلوب برای مصون ماندن از آسیب‌های احتمالی شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک یا شبکه‌های ماهواره‌ای، افزایش آگاهی و اطلاعات کاربران و آموزش تهدید‌های بالقوه در چنین فضایی با گفتمان و ادبیات مقتضی روز جامعه ایرانی است. براساس اظهارات وی، نخستین گام در این راستا تغییر نگرش مدیران و مسوولان دولتی مربوط به مصادیق پدیده جهانی شدن فرهنگ‌ها است که دیدگاه تهدیدگونه، توطئه مدار به اینترنت و ماهواره را کنار گذاشته و این فناوری‌های نوین را بستر و فرصتی برای ارائه و تئوریزه کردن آنچه فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی نام نهاده می‌شود، قلمداد کنند.