دنیای اقتصاد: ایران و قطر شاید جزو معدود کشورهایی در دنیا باشند که بیشترین منافع مشترک نفتی و گازی را با یکدیگر دارند و در این میان قطری‌ها در برداشت از این ذخایر مشترک بسیار جلوتر از ایران بوده‌اند. از جمله این موارد جلو بودن قطری‌ها در برداشت از لایه نفتی پارس جنوبی که آنها نام الشاهین بر آن گذاشته‌اند، است. با وجود اینکه شرکت ملی نفت ایران از حدود یک دهه گذشته تاکنون توسعه لایه مشترک نفتی پارس‌جنوبی را آغاز کرده است ولی در طول ۱۰ سال گذشته هیچ یک از سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها منجر به آغاز تولید طلای سیاه از این میدان مشترک نشده و از سوی دیگر شریک قطری به‌صورت یک جانبه در حال تخلیه کل نفت باقیمانده در این مخزن مشترک است. آخرین گزارش‌ها حاکی از آن است که همزمان با توسعه چاه‌ها و تاسیسات فراساحلی قطر برای تخلیه کامل نفت میدان الشاهین، این شریک نفت و گازی ایران در پارس جنوبی به منظور رفع محدودیت‌های استخراج نفت اجرای یک پروژه جدید را در دستور کار قرار داده و هم‌اکنون مطالعات ساخت یک پالایشگاه ۲۵۰ هزار بشکه‌ای برای فرآورش نفت سنگین تولیدی میدان الشاهین آغاز شده است که در صورت تکمیل و راه‌اندازی این پالایشگاه، امکان افزایش استخراج طلای سیاه توسط قطر فراهم می‌شود. با این وجود و با گذشت ۲۳ سال از آغاز تولید قطری‌ها از لایه نفتی پارس‌جنوبی، در حالی میزان تولید نفت این کشور عربی روندی رو به افزایش را تجربه می‌کند که رویای تولید و انتقال نفت از این میدان مشترک در خلیج فارس برای ایران ۱۰ ساله شده است.

چرا برنامه توسعه 2 ساله 10 ساله شد

توسعه لایه نفتی پارس‌جنوبی با وجود اینکه یک پروژه متوسط تلقی می‌شود، اما از همان ابتدا با مشکلات بسیاری روبه‌رو‌ بود. شرکت نفت و گاز پارس در زمان برگزاری مناقصه اکتشاف لایه نفتی با مشکل بالا بودن برآوردهای شرکت‌کنندگان روبه‌رو بود، به گونه‌ای که پیمانکاران خارجی شرکت‌کننده در این مناقصه به دلیل اطلاع نداشتن از وضعیت مخزن، هزینه‌های بالایی را با در نظر گرفتن خطرپذیری عملیات پیشنهاد کردند. قابل قبول نبودن رقم‌های پیشنهادی باعث شد تا شرکت نفت و گاز پارس، در نهایت، مسوولیت حفر ٣ حلقه چاه اکتشافی در لایه نفتی را با هزینه ٢٥ میلیون دلار خود به عهده بگیرد که این عملیات از روز جمعه چهارم شهریور سال ٧٩ با حفر نخستین چاه اکتشافی- توصیفى آغاز شد. مناقصه طرح توسعه لایه نفتى پارس جنوبى نیز در بهمن ماه سال ١٣٨٠ برگزار شد و باز هم به علت گران بودن پیشنهادها در نهایت هیات‌مدیره شرکت ملی نفت ایران پس از دریافت پیشنهادها و بررسی نظر شرکت‌کنندگان، رای به ابطال این مناقصه داد. در آن زمان بیژن زنگنه، وزیر نفت وقت، قیمت‌های بالای ارائه شده را اصلی‌ترین دلیل باطل کردن این مناقصه اعلام کرد و به همین دلیل سرانجام وزارت نفت تصمیم گرفت عملیات توسعه لایه نفتی پارس جنوبی را در قالب قرارداد مدیریت پروژه انجام دهد و شرکت‌های خدماتی نفتی با قرارداد مدیریت پروژه و در قالب بیع متقابل، لایه نفتی میدان گازی پارس جنوبی را توسعه دهند. تغییر شیوه قراردادی پیمانکار مدیریت در تاریخ ٢٤ دی ماه سال ٨٢ به شرکت‌های حاضر در مناقصه اعلام و مذاکره با گروه‌های حاضر در مناقصه برای انتخاب آنها به‌عنوان پیمانکار مدیریت آغاز شد. بررسی‌های انجام شده از زمان اثبات وجود نفت در لایه‌هایی از حوزه گازی پارس جنوبی نشان می‌داد، چهار لایه در این میدان، حاوی نفت خام است که برداشت از سه لایه آن اقتصادی است. برآوردهای اولیه، میزان نفت درجای این لایه‌ها را بین ٢ تا ٦ میلیارد بشکه نشان می‌داد، هرچند میزان نفت قابل برداشت و مدت برداشت از مخزن، نیازمند بهره‌بردارى آزمایشى و بررسی رفتار مخزن بود ولی بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده، قرار شد تا در فاز نخست توسعه لایه نفتی، حدود ۱۰ حلقه چاه حفر شود و در ضمن آن با بهره برداری از نفت این لایه‌ها و با استفاده از تجهیزات شناور (FPSO)، به مدت حداکثر یک سال، رفتار مخزن بررسی شود تا در نهایت حجم دقیق نفت درجا و قدرت تولید واقعی آن مشخص و برنامه توسعه آن به‌طور دقیق‌تر تعیین شود.

تا پیش از تغییر شیوه توسعه لایه نفتی پارس‌جنوبی و بر‌اساس برنامه توسعه اولیه‌ای که برای برداشت از منابع نفتی این لایه تدوین شده بود، قرار بود روزانه ٣٥ هزار بشکه نفت خام در مرحله نخست و ۳۰ هزار بشکه در مرحله دوم و در نهایت روزانه ٦٥ هزار بشکه نفت خام از این میدان برداشت شود، ولی با تغییر شیوه اجرای طرح به مدیریت پروژه، بنا بر این گذاشته شد تا طرح جامع توسعه دیگری تعریف شود.

تجربه یک روش جدید برای قدم برداشتن در تاریکی

ناشناخته بودن مخزن و کم بودن نفت استحصالی مورد انتظار و حجم گسترده عملیاتی که برای توسعه لایه نفتی ضروری بود، اصلی‌ترین دلایل رفتار محتاطانه شرکت‌ها در مناقصه توسعه این میدان بود. از سویی دیگر وزارت نفت نیز به‌دنبال اجرای هرچه سریع‌تر تولید از لایه نفتی بود که در نهایت موجب شد تغییر شیوه اجرا و انتخاب پیمانکار مدیریت به‌عنوان تنها راه حل برای گشودن قفل توسعه این میدان قلمداد شود؛ زیرا با این روش شرکت‌های کارفرمایی که تشکیلات مورد‌نیاز را براى مدیریت یک طرح بزرگ در اختیار ندارند یا حجم فعالیت‌های اجرایى یک پروژه در حدی است که تشکیلات موجود، پاسخگوى مدیریت کارهاى بیشتری نیست، از پیمانکار مدیریت به‌عنوان بازوى مدیریتى استفاده می‌کنند، به‌گونه‌ای که پیمانکار مدیریت، برخى اختیارات کارفرما را در اختیار می‌گیرد و با اعمال مدیریت صحیح و بهره‌گیرى از پیمانکاران اجرایی، طرح را اجرا می‌کند تا به نتیجه مطلوب دست یابد. این‌گونه بود که شامگاه ۲۷ اسفندماه ۱۳۸۳ و پس از فراز و فرودهای فراوان، قرارداد توسعه لایه نفتی میدان گازی پارس جنوبی، توسط سیدمهدی میرمعزی، مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران و مصطفی خویی، مدیرعامل شرکت پترو ایران به‌عنوان پیمانکار امضا شد. بر اساس این قرارداد در فاز نخست این طرح که برای تولید روزانه ٣٥ هزار بشکه نفت برنامه‌ریزی شده بود، قرار بود ٢١٣ میلیون دلار سرمایه‌گذاری با بازپرداخت ٦٨ ماهه پس از تکمیل طرح و از محل تولید آن انجام شود. پتروایران در آن زمان در نظر داشت به منظور بهره‌وری از آخرین فناوری‌های توسعه میدان‌های نفتی، از خدمات شرکت «ول سرویسز ایران» به‌عنوان پیمانکار مدیریت و خدمات ویژه استفاده کند. همچنین اجرای فاز دوم این طرح، پس از بررسی رفتار میدان در صورت توجیه اقتصادی آن، برای تولید ٥٤ هزار بشکه در روز برنامه‌ریزی شده بود. زمان در نظر گرفته شده برای اجرای طرح توسعه لایه نفتی میدان گازی پارس جنوبی نیز در فاز نخست آن ١٩ ماه و در فاز دوم نیز ٥٣ ماه اعلام شد. ارزش کل این قرارداد، برای اجرای هر دو فاز نیز ٥٨٨ میلیون دلار برآورد و در قرارداد تاکید شد پیمانکار دست کم، ٥١ درصد از ارزش عملیات اجرایی طرح را با استفاده از توانایی‌های داخلی هزینه کند.

شرکت شلومبرگر نیز که به‌عنوان همکار شرکت توسعه پتروایران و نه به‌عنوان سرمایه‌گذار،‌ در اجرای طرح توسعه لایه نفتی پارس جنوبی حضور یافت. شلومبرگر از شرکت‌های ارائه‌دهنده سرویس خدمات و مدیریت به شمار می‌رفت و این توانمندی را داشت که برای اجرای فعالیت‌های خود از حضور پیمانکاران دیگر از جمله هالیبرتون استفاده کند. بیژن زنگنه، در زمان مذاکره با شرکت شلومبرگر برای توسعه لایه نفتی پارس جنوبی، از این شرکت به‌عنوان یکی از شرکت‌های خدمات نفتی (اویل سرویس کمپانی) در کنار شرکت «هالیبرتون» نام برده بود که برخلاف شرکت‌های بین‌المللی نفتی (اینترنشنال اویل کمپانی) تولیدکننده نفت نیستند، ولی خدمات نفتی در سطح بالای بین‌المللی ارائه می‌دهند.

بازگشت در مسیر توسعه

با تغییر دولت و روی کار آمدن مدیران جدید در وزارت نفت، کارهای توسعه این میدان دچار نوسان‌های مدیریتی شد و در نهایت ظرف هشت سال فعالیت دولت‌های نهم و دهم به فرجام نرسید. شرکت پتروایران در این مدت چند مدیرعامل مختلف به خود دید و تا پای واگذاری به بخش خصوصی پیش رفت و در نهایت مزایده واگذاری آن ابطال شد و در این میان سرنوشت توسعه لایه مشترک نفتی پارس جنوبی بود که در هاله‌ای از ابهام فرو رفت.

اکنون و پس از سه سال فعالیت دولت یازدهم، این پروژه مهم کشور تحرکی جدی یافته است. قرارداد ساخت پالایشگاه شناور موسوم به FPSO مردادماه ۱۳۹۳ به ارزش ۳۴۵ میلیون دلار و با قابلیت ذخیره‌سازی ۶۰۰ هزار بشکه نفت امضا شده و قرار است اواخر سال آینده تحویل داده شود. همزمان با آن نیز کار ساخت سکو و روسازه فرآورشی این پروژه اوایل امسال پایان یافت و سرانجام در ۱۳ تیرماه امسال در موقعیت خود نصب و عملیات راه‌اندازی آن آغاز شده است. آن‌گونه که زنگنه درباره علل تاخیر در برداشت نفت از این پروژه گفته است: «تغییرهای زیادی در روند کار ایجاد شده و نمی‌توان یک یا دو نفر را مقصر آن اعلام کرد.» اما در مجموع تغییرهای مکرر در شرح کار، پیچیدگی بسیار بالای میدان، ناآشنایی کارفرما و پیمانکار ایرانی، تغییرات مدیریتی و عدم تصمیم‌گیری به موقع برای خرید کالاهای حیاتی مورد نیاز این طرح از جمله دلایل تاخیر در بهره‌برداری از ذخایر این میدان بوده و اکنون امید می‌رود در ادامه فعالیت‌هایی که برای توسعه لایه نفتی در حال انجام است، با استفاده از فناوری‌های پیشرفته و برنامه‌ریزی جدید، بتوان بخشی از تاخیرهای به وجود آمده را جبران و درآمد بیشتری از این ثروت مشترک به دست آورد.