محمدرضا شاه‌کرمی
مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد مدیریت مالی

امروزه همه می‌دانند که اینترنت و شبکه جهان‌گستر وب، پیام‌آور ظهور دوره جدیدی به نام عصر دانش و وداع با عصر صنعتی است. در عصر صنعتی که در دهه 1890 آغاز شد بر تولید و توزیع انبوه تاکید می‌شد اما در عصر دانش، آنچه موجب موفقیت تجارت و صنعت می‌شود، دانش بشر است. این دارایی نامشهود به عنوان سرمایه فکری شناخته می‌شود و گسترش سرمایه فکری، حوزه حیاتی ایجاد منفعت است.

سرمایه فکری به سه دسته سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری (سازمانی) و سرمایه مشتری قابل تقسیم است. سرمایه انسانی مهم‌ترین دارایی یک سازمان و منبع خلاقیت و نوآوری است. در یک سازمان دارایی‌های دانشی ضمنی کارکنان یکی از حیاتی‌ترین اجزایی است که بر عملکرد سازمان تاثیر بسزایی دارد. همچنین سرمایه انسانی ترکیبی از دانش، مهارت، قدرت نوآوری و توانایی افراد شرکت برای انجام وظایفشان و دربردارنده ارزش‌ها، فرهنگ و فلسفه شرکت است. سرمایه مشتری که به عنوان پل و کاتالیزوری در فعالیت‌های سرمایه فکری محسوب می‌شود، از ملزومات اصلی و تعیین‌کننده تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار و در نتیجه عملکرد تجاری شرکت است. سرمایه مشتری یک جزء اصلی و اساسی سرمایه فکری به شمار می‌رود که ارزش را در‌ کانال‌های بازاریابی و ارتباطاتی که شرکت با رهبران آن صنعت و تجارت دارد، جای داده است.

منابع نامشهود سازمان با ایجاد توان رقابت‌پذیری، به عنوان مشوقی برای ورود به بازارهای جهانی و به مانند اهرمی برای توسعه فعالیت‌های بین‌المللی عمل می‌کنند. بنابراین شناخت و ارزیابی آنها در هر سازمان می‌تواند کمک شایان توجهی به شناخت و رفع ضعف موجود کند و با تسهیل دستیابی به مزایای رقابتی، بقای آن را تضمین کند. این امر در سازمان‌های صادرکننده که در یک فضای رقابتی گسترده‌تر و آکنده از ابهام و عدم اطمینان به سر می‌برند بیش از سازمان‌های فعال در داخل اهمیت دارد. در سال‌های اخیر مزیت رقابتی محور استراتژی‌های رقابتی قرار گرفته و بحث‌های زیادی درباره آن مطرح شده است شرکت‌ها برای بهبود عملکرد و مقابله با رقبا، باید دارای مزایای رقابتی باشند تا بتوانند در شرایط پیچیده و متحول عملکردی برتر داشته و خود را در بازارها حفظ کنند.

با وقوع انقلاب «تکنولوژی اطلاعات» شکل گرفتن جامعه اطلاعاتی و شبکه‌ای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کرده است. در نتیجه این تحولات، دانش به عنوان مهم‌ترین سرمایه، جایگزین سرمایه‌های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی شده است. در یک سازمان دانش‌محور، روش‌های سنتی حسابداری که مبتنی بر دارایی‌های ملموس سازمان است، برای ارزش‌گذاری سرمایه فکری که بزرگ‌ترین و ارزشمندترین دارایی ناملموس سازمان‌ها است، ناکافی است. رشته نوظهور سرمایه فکری حوزه تحقیقاتی جدیدی برای محققان و دست‌اندرکاران سازمانی است که بر ایجاد مکانیزم اندازه‌گیری جدید برای گزارش‌دهی متغیرهای ناملموس مهم مثل سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی، رضایت مشتری و نوآوری تمرکز دارد. سرمایه فکری تحت عناوینی همچون دارایی‌های ناملموس، دارایی‌های دانش‌محور، سرمایه دانشی، دارایی‌های اطلاعاتی، سرمایه انسانی و ارزش‌های پنهان سازمان به کار رفته و دربرگیرنده ابداعات، ایده‌ها، دانش‌بنیادین، روش‌های مختلف طراحی محصول، برنامه‌های کامپیوتری و انتشارات است. به عبارت دیگر سرمایه فکری دارایی‌هایی را شامل می‌شود که ناملموس بوده اما به تدریج موجب ثروت‌آفرینی برای سازمان‌ها می‌شود. سرمایه فکری در نوآوری، بهره‌وری، رشد و نمو، رقابت‌جویی تجاری و عملکرد اقتصادی از اهمیت اساسی و فزاینده‌ای برخوردار است، این دارایی‌ها فرصت‌های سازمان را افزایش می‌دهند ناآگاهی از سرمایه فکری موجب عدم توجه کافی مدیریت به آن خواهد شد و عدم بهره‌برداری کامل از ارزش افزوده قابلیت‌ها را در پی دارد.

پس می‌توان نتیجه گرفت که موفقیت روزافزون و بهره‌وری شرکت یا سازمان مرهون توجه به دانش و سرمایه فکری است. با شناخت ماهیت، مدل و روش‌های سنجش، اندازه‌گیری و ارزش‌گذاری سرمایه فکری، امکان طرح‌ریزی و بهینه‌سازی و کنترل و نظارت مستمر بر آن در شرکت‌ها و سازمان‌ها مهیا خواهد شد. از دیگر سو بنا بر دیدگاه مبتنی بر منابع، عملکرد برتر شرکت‌ها می‌تواند از منابع منحصر به فرد آنها، یکپارچگی منابع یا توانایی پاسخگویی به محیط ناشی شود. براساس این دیدگاه، تفاوت در عملکرد شرکت‌ها به دلیل این است که سازمان‌های موفق دارای منابع استراتژیک (فیزیکی، انسانی و سازمانی) هستند که رقبای آنها فاقد آن منابع‌ هستند. پس تفاوت در منابع، نقش مهمی در ایجاد سود برای شرکت دارد. از جمله منابع شرکت، سرمایه فکری است که سرمایه نوآوری و سرمایه بیشتری زیرمجموعه آن است.

صادرات ابزار حیاتی برای کشورها است تا به اهداف رونق و رشد اقتصادی خود برسند. از آنجا که صادرات به بهبود تراز پرداخت‌ها، نرخ اشتغال و استاندارد زندگی کمک می‌کند، بنابراین تعدادی از دولت‌ها به دنبال توسعه صادرات، صادرات بیشتر را تشویق می‌کنند؛ متاسفانه بخش عمده درآمد ارزی کشور ما از صادرات نفت به دست می‌آید که این اتکا به چند علت مطلوب نیست؛ زیرا:

1- قیمت نفت و در نتیجه صادرات آن دستخوش نوسان‌های شدید است؛ این نوسان‌ها پیامدهای نامطلوبی بر فعالیت‌های اقتصادی کشور دارد.

2) صادرات نفت تابع محدودیت‌های بین‌المللی است و افزایش صدور آن لزوما به منزله افزایش درآمدهای ارزی نیست.

3) نفت داده‌ای پایان‌پذیر است که صدور آن همانند صدور سرمایه است و نباید آن را همپای صادرات کالاهای دیگر دانست. بنابراین توسعه صادرات یکی از اهداف اساسی اقتصاد بدون نفت است.

پس باید سعی شود صادرات غیرنفتی توسعه یابد تا بتواند مکمل و در نهایت جانشین درآمدهای نفتی شود.

بنابراین افزایش رقابت در مقیاس جهانی به افزایش تعداد شرکت‌هایی منجر شده است که فرصت‌ها را در بازارهای بین‌المللی جست‌وجو می‌کنند تا به اهدافشان نائل آیند و جایگاه بازار و بقایشان را حفظ کنند. در یک اقتصاد دانش‌محور، دارایی‌های ناملموس سازمان‌ها به طرز فزاینده‌ای به یک عامل رقابتی تبدیل شده است. چنین دارایی‌هایی به‌عنوان جوهره مزیت رقابتی نگریسته می‌شود.

سرمایه فکری تحت عناوینی همچون دارایی‌های ناملموس، دارایی‌های دانش‌محور، سرمایه دانشی، دارایی‌های اطلاعاتی، سرمایه انسانی و ارزش‌های پنهان سازمان به‌کار رفته و در برگیرنده ابداعات، ایده‌ها، دانش‌بنیادین، روش‌های مختلف طراحی محصول، برنامه‌های کامپیوتری و انتشارات است. به عبارت دیگر، سرمایه فکری دارایی‌هایی را شامل می‌شود که ناملموس بوده، اما به تدریج موجب ثروت‌آفرینی برای سازمان‌ها می‌شود. پس می‌توان نتیجه گرفت که موفقیت‌ روزافزون و بهره‌وری شرکت یا سازمان مرهون توجه به دانش و سرمایه فکری است. با شناخت ماهیت، مدل و روش‌های سنجش، اندازه‌گیری و ارزش‌گذاری سرمایه فکری، امکان طرح‌ریزی و بهینه‌سازی و کنترل نظارت مستمر بر آن در شرکت‌ها و سازمان‌ها مهیا خواهد شد.

در شرح اهمیت موضوع باید گفت که نتایج تحقیقات نشان داده است شرکت‌هایی که از سطح بیشتری از کنترل و تمرکز روی دارایی‌های نامشهود خود برخوردارند به نسبت شرکت‌هایی که نسبت به این دارایی‌ها و به‌طور اخص سرمایه‌های فکری بی‌توجه هستند، عملکرد و بازگشت سرمایه بهتری داشته‌اند و نوسان قیمت سهام این شرکت‌ها کمتر بوده است. این اهمیت زمانی نمود بیشتری پیدا می‌کند که همواره یک شرکت به 4 یا 5 برابر ارزش دارایی‌های خود فروخته می‌شود، مبلغ اضافی پرداخت شده همان ارزش سرمایه‌های فکری مثل سرمایه‌های انسانی، ساختاری، ارتباطات، نشان تجاری و ... است در حالی که اکثر مواقع این دارایی‌های با ارزش، هیچ جایی در صورت‌های مالی شرکت‌ها ندارند و تعیین قیمت فروش و ارزیابی سرمایه شرکت‌ها را با مشکل و ایراداتی مواجه می‌سازد. اما امروزه روشن شده که تزریق مقادیر معتنابهی از سرمایه‌های فیزیکی و مالی لزوما تسریع روند رشد و توسعه این کشورها را در پی ندارد، بلکه کشورهایی که از سازمان‌های قوی و نهادهای اداری کارآمد و درعین حال از سرمایه‌های انسانی کارآ و متخصص برخوردارند، می‌توانند سرمایه فیزیکی و مالی خود را به نحو مناسب‌تری جذب کنند و در تسریع روند رشد و توسعه به‌کار گیرند. در اقتصاد نوین، تولید ثروت و رشد اقتصادی عمدتا از دارایی‌های نامشهود (فکری) سرچشمه می‌گیرد. بنابراین سرمایه فکری منبع اصلی توسعه اقتصادی محسوب می‌شود و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه مالی در مرتبه بعدی اهمیت قرار می‌گیرند. در چنین شرایطی سرمایه‌ فکری، عامل کلیدی ارتقای عملکرد در هر سازمان به شمار می‌رود.