مهدی نصرتی

این روزها تحلیل‌ها و اخبار کاملا متناقضی درباره تصمیمات در حوزه نفت و گاز شنیده می‌شود که تجزیه و تحلیل آنها حتی برای متخصصان این حوزه نیز ممکن است ساده نباشد تا چه رسد به سایرین. این در حالی است که به دلیل بزرگ بودن ارقام و مقیاس‌ها ... هرگونه خطای به ظاهر کوچک یا هر یک روز تعلل در اتخاذ تصمیمات صحیح می‌تواند موجب ضررهای هنگفتی در درآمدهای صادراتی کشور شود.

به طور مثال در حالی که قطر سال‌ها از میادین گاز مشترک با ایران برداشت می‌کرده است و از کیسه مشترک با ایران مشغول ولخرجی بوده است، کشورمان به تازگی وارد این حوزه شده است. در حالی که بسیاری کشورهای صاحب گاز سال‌ها است که LNG (گاز طبیعی مایع شده) صادر می‌کنند، ایران در تلاش است تا از سال ۲۰۰۹ به جمع صادرکنندگان بپیوندد و تلاش زیادی وجود دارد که عقب ماندگی در این حوزه جبران شود.

اما متاسفانه مساله به همین جا ختم نمی‌شود و به این سادگی نیست؛ در حالی که هرگونه تعلل باعث از دست رفتن سهم ایران می‌شود. عده‌ای از کارشناسان صادرات ارزان گاز را به این بهانه موجه نمی‌دانند و معتقدند باید به جای صادرات، گاز را به چاه‌های نفت تزریق کرد تا عمر مفید مخازن نفت افزایش یابد؛ در غیر این صورت عمر بسیاری از این چاه‌ها تا چند سال آینده به پایان خواهد رسید. همزمان عده‌ای دیگر استدلال می‌کنند که تزریق گاز نیز لزوما راهکار مناسبی نیست و حتی در برخی کشورها این کار نه باعث افزایش عمر چاه که باعث نابودی آنها شده است.

از یک سو عده‌ای بر شتاب برای عقد قراردادهای بلندمدت برای صادرات گاز اصرار دارند و هرگونه تعلل را باعث از دست رفتن فرصت‌ها می‌دانند و عقد قراردادهای بلند مدت را برای تضمین صادرات و کسب سهم مناسب از بازار ضروری می‌دانند و هرگونه تعلل را کارشکنی از جانب دشمنان تلقی می‌کنند. در سوی دیگر عده‌ای این کار را ارزان فروشی و حراج سرمایه‌های ملی می‌دانند. ملاحظه می‌شود که مباحث در این حوزه بسیار فنی و سرگیجه آور است! و وقتی بغرنج تر می‌شود که اغراض و اهداف سیاسی داخلی و خارجی نیز در ماجرا وارد می‌شود. در کنار این مباحث، بحث تحریم‌های مالی و مشکلات تامین مالی توسعه و سرمایه گذاری در نفت و گاز نیز معضل دیگری است که بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.

آنچه مسلم است نفت و گاز به عنوان صادرات اصلی کشور، بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده اند. ضمن این که رقم نسبت صادرات نفت به GDP نمایانگر نقش واقعی نفت در اقتصاد نیست؛ زیرا به دلیل دولتی بودن اقتصاد، صادرات نفتی در حقیقت در حکم بنزین برای موتور اقتصاد ایران است و در صورت ایجاد مشکل در صادرات پیش‌بینی می‌شود که کل اقتصاد کشور با بحران و رکود مواجه شود. وقتی همه این مسائل را در کنار مخاصمه با امریکا در نظر می‌گیریم، مشخص می‌شود که دشمن از چه ناحیه ای قصد زمین زدن اقتصاد کشور را دارد.

بنابراین ضروری است که کارگروهی از متخصصان حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و فنی و مهندسی با استفاده از مشاوره متخصصان خارجی به اجماع صحیحی در این زمینه برسند؛ چرا که موضوعات در این حوزه از جنس تصمیم‌گیری درباره مسائلی مانند ساعت کار بانک‌ها نیست که جایی را برای اعمال سلیقه یا سعی و خطا باقی بگذارد.