عباس عبدی: مجلس یکدست شوخی محض است
چندین ماه جدال بر سر ۲۹۰ کرسی مجلس، دوم اسفندماه به پایان رسید و همانطور که از قبل هم انتظارش میرفت پیروزی به نام اصولگرایان نوشته شد. حالا این جناح راست است که در حضور کمرنگ رقیب فاتح مجلس یازدهم شد. اما چرا مشارکت در این دور از انتخابات کاهش پیدا کرد؟ چرا تعداد مستقلین مجلس بیشتر از اصلاحطلبان است و از همه مهمتر اینکه مجلس یازدهم با این ترکیب چه افقی را در برابر کشور نمایان خواهد کرد؟
اینها سوالاتی بود که با «عباس عبدی» روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاحطلب در میان گذاشتیم. او در تحلیلی درباره این انتخابات میگوید: «اتفاقی که در دوم اسفند رخ داد به هرچیزی میتوانست شبیه باشد به جز انتخابات»
عبدی درباره یکدست بودن مجلس یازدهم نیز میگوید: «مجلس یکدست شوخی محض است چراکه با تشکیل چنین مجلسی خواهید دید بلافاصله آنچنان شکافی میان آنها رخ دهد و به روی هم آنچنان پنجه بکشند که هیچگاه با اصلاحطلبان این کار را نکنند.» آنچه میخوانید مشروح این گفت و گو است:
آقای عبدی! تحلیل شما از انتخابات مجلس یازدهم و نتیجه ای که رقم خورد چیست؟
برای تحلیل دقیقتر این انتخابات اطلاعات و زمان بیشتری نیاز هست و نباید عجله کرد ولی اجمالا به نظرم این اتفاقی که در دوم اسفند رخ داد به هرچیزی میتوانست شبیه باشد به جز انتخابات. برای آنکه اساسا انتخاباتی وجود نداشت بلکه یک گروه اصولگرایی به میدان آمدند و کمی هم با خودشان رقابت نخبگانی، لیستی و نه برنامهای کردند و هیچ برنامه معنادار و منسجمی هم درکار نبود بلکه یک رقابت برای رایگیری و لیست انتخاب کردن بود.
در حوزههای اصلی هم به شکل مناسکی هم آمدند و اثبات این موضوع پیچیده نیست؛ شما میتوانید از مردم بپرسید چرا به این لیست رای دادید یا چرا به لیست دیگری رای ندادید؟ آیا منطق و دلیلی در پس آن وجود دارد؟ من فکر نمیکنم بیشتر آنها انگیزهای ناشی از فهم یک ایده و برنامه ارائه بدهند. لذا معتقدم این انتخابات یک شکست تمام عیار برای همه بود و ارزش آن را دارد که مجددا تجدید شود و با یک زاویه موسع و آزادتری برگزار شود و یک انتخابات به معنای واقعی شکل بگیرد به طوری که ایدهها و برنامهها بیان شود و اعضا و گروهها مسوولیت پذیری داشته باشند و این وضعیت برگزاری انتخاباتهای قومی و قبیلهای از میان برداشته شود چرا که با این انتخابات امکان ندارد تغییری در وضعیت مملکت ایجاد شود و به آن سرو سامانی داد.
در سال ۹۴ هرچند لیست اصلاحطلبان تمام و کمال رای آورد اما سرلیست اصولگرایان نفر ۳۱ ام شد اما در انتخابات مجلس یازدهم سرلیست اصلاح طلب ها رای خیلی کمتری میآورد و در ردیف پایین تر از ۳۶ قرار میگیرد و حتی در همان لیست محجوب و جلودارزاده رای بیشتری از مجید انصاری کسب میکنند علت چیست؟
اصولگرایان با وضعیت و رفتار کنونی مطلقا قادر نیستند به نیروهای خود و بدنه اجتماعی خود بیافزایند و تاکید میکنم همین نیروهایی هم که دارند بخشی از آن به دلیل تعلقاتی است که در بدنه قدرت و همچنین منافع مالی و شغلی که برای آنها به دنبال دارد رقم خورده و انها را بهم نزدیک کرده است؛ بنابراین انها قادر نیستند آرای دیگران را به نفع خود به دست بیاورند و قادر نیستند تغییر جدی و مثبتی در وضعیت جامعه ایجاد کنند مگر آنکه استحاله شوند که آن هم موجب دعواهای درونی خودشان میشود به همین دلیل است که شما میبینید آرای آنها در ۴ سال تغییری نکرده است.
از سوی دیگر جریان اصلاحطلبی نیز در این انتخابات وجود نداشت و این عدد و رقمها هیچ ربطی به جریان اصلاحطلبی ندارد. در واقع وجود چندین لیست نه تنها معرف حضور جریان نیست بلکه مهم این است که یک جریان زنده و پویا وجود داشته باشد و همه بدانند که به دنبال چه هدف و برنامهای هستند فارغ از آنکه رای بیاورد یا نیاورد. اگر برخی اصولگرایان معتقدند که جریان اصلاحات انقدر ضعیف است و بدنه رایی ندارد اجازه میدادند در انتخابات شرکت کند تا مردم آنها را کنار بگذارند.
اینکه می گویند اصلاح طلبان در انتخابات حضور داشتند شبیه شوخی است
همیشه گفته میشد بدنه رای اصلاح طلبان امکان ندارد به سبد اصولگرایان ریخته شود اتفاقی که این دور از انتخابات به عینه مشاهده شد و مردمی که به اصلاحطلبان رای ندادند برای رای دادن به اصولگرایان هم پای صندوق نیامدند اما نکته ای که وجود دارد این است که در میان گرایش سیاسی نمایندگان افرادی که مستقل خوانده میشوند تعداد بیشتری داشتند آیا میتوان گفت بدنه رای اصلاحطلبانی که روز جمعه پای صندوق آمدند به سبد معتدلین ریخته شد؟
جریان اصلاحات در انتخابات حاضر نشد که بخواهد رایش را به سبد دیگری بریزد. اصلا پیگیر انتخابات نبودند نه اینکه فقط حضور نداشته باشند. این شبیه به شوخی است که میگویند اصلاح طلبان حضور داشتهاند. گاهی اوقات آدم تاسف میخورد به حال پرنسیبی که برخی از افراد باید داشته باشند و ندارند.
شما میخواهید اصلاحطلبان باشند بگذارید وارد میدان شود و بعد در یک رقابت عادلانه بروید و شکستشان بدهید خیلی هم خوب است اما وقتی با تمام توان آنها را محدود یا حذف میکنید و اجازه نمیدهید جریانی وجود داشته باشد حال در این شرایط برای یک عده محدود آن هم بر اساس ملاحظاتی که همه میدانیم چه نوع ملاحظاتی است اجازه میدهید به شکل صوری در انتخابات حاضر شوند بعد اسم آن را میگذارید رقابت؟! این برای خود اصولگرایان زشت است.
سکه اصولگرایان تا انتخابات ۱۴۰۰ ده ها بار چرخ می خورد
نتیجه انتخابات مجلس یازدهم میتواند به معنای فتح سنگر به سنگر اصولگرایان باشد چقدر احتمال دارد این اتفاق در سال ۱۴۰۰ تکرار شود و باز یک دولت اصولگرا روی کار بیاید؟
اگر اصولگرایان با همین شرایط به ۱۴۰۰ برسند آن زمان مینشینیم و درمورد آن صحبت میکنیم این سکهای که بالا انداخته شده است تا ۱۴۰۰ دهها بار چرخ میخورد و جابجا میشود تا به زمین برسد لذا باید منتظر ماند و دید آیا اساسا تا آن زمان میتوانند از این موضع عبور کنند یا خیر؟
اگر اصلاحطلبان بخواهند مقابل این روند فاصله گرفتن از قدرت و روی کارآمدن اصولگرایان را بگیرند چه کاری باید انجام دهند؟
به نظرم اصلاحطلبان کار عادی خود را در حوزه عمومی انجام میدهند و نیاز به اقدام خاصی نیست . این ساختار کارآمدی و آن منافع را برای خدمت به جامعه ندارد؛ به عبارت دیگر این ساختار قدرت واجد آن شرایطی نیست که حضور در سطح موثر آن، منشا خدمت برای جامعه باشد.
اصولگرایان به روی خود پنجه خواهند کشید نه اصلاح طلبان
با توجه به مجلس یکدست یازدهم چه براوردی میتوان از آن داشت؟مخصوصا در نوع تعاملات با دولت.
مجلس یکدست شوخی محض است چرا که با تشکیل چنین مجلسی خواهید دید بلافاصله آنچنان شکافی میان آنها رخ دهد و به روی هم آنچنان پنجه بکشند که هیچگاه با اصلاحطلبان این کار را نکنند. دلیل آن هم این است که اصلاحطلبان در مواجهه سیاسی یک گروه با پرنسیبتری هستند اما آنها در مواجهه با خودشان به شدت تقابل خواهند کرد و شما این را دیر یا زود خواهید دید؛ مضاف برآنکه به مرور زمان دامنه مشکلات گستردهتر میشود و آنها مجبورند که این تقابلها را ایجاد کنند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.