فکر کردم این ماساژور، زن است که با او قرار گذاشتم
بهاینترتیب مأموران نزدیکترین واحد گشت پلیس به آدرس اعلامی مراجعه کردند و وقتی به آپارتمان مورد نظر رسیدند، مجبور شدند به زور وارد شوند.
به محض ورود مأموران مردی از بالکن خانه خود را به سختی به پشتبام رساند و قصد فرار داشت اما مأموران به تعقیب او پرداختند و در نهایت پس از بیتوجهی او به فرمان ایست مجبور به شلیک تیر هوایی شدند اما مرد جوان همچنان در پشتبام در حال فرار بود که وقتی به نقطهای رسید که راه به جایی نداشت، چارهای جز تسلیمشدن برایش نماند.
با دستگیری مرد جوان او و مرد تایلندی مورد تحقیق قرار گرفتند. مرد تایلندی گفت: من لیسانس حقوق دارم اما مدتی است بیکارم، از آنجایی که در زمان دانشجویی در خوابگاه بودم و دوستانم دانشجوی تربیتبدنی بودند، از آنها ماساژ یاد گرفتم. از وقتی بیکار شدم، برای پولدرآوردن ماساژ میدادم. مدتی قبل در گروههای تلگرامی چند تبلیغ گذاشتم و پس از آن افرادی آمدند و از هر کدام حدود ۸۰ هزار تومان برای هر دفعه ماساژ میگرفتم. چند روز قبل هم این آقا که امروز (روز حادثه) به من حمله کرد، در تلگرام به من پیغام خصوصی داد و برای ماساژ وقت گرفت. او تقریبا سر ساعت آمد. بعد از اینکه او را ماساژ دادم و به حمام رفت، گفت تشنه است و آب میخواهد؛ من هم برایش چای آوردم رفتم کیک بیاورم که ناگهان دیدم او درحالیکه گوشی من در یک دستش است و در دست دیگرش چاقو، پشت سر من ظاهر شد. او قصد زورگیری از من را داشت و میخواست از خانهام سرقت کند اما من مقاومت کردم و با او درگیر شدم و شروع به دادوبیداد و کمکخواستن کردم.
مرد تایلندی ادامه داد: این فرد مهاجم وقتی دید حریف من نمیشود، قصد داشت فرار کند اما از آنجایی که قفل خانه من برعکس میچرخد، کلید در قفل شکست و باز هم با هم درگیر شدیم. بعد از چند دقیقه هم همسایهها متوجه شدند و پلیس را خبر کردند.
این در حالی بود که مردی که روی پشتبام دستگیر شده بود، روایت دیگری از ماجرا دارد. او گفت: مرد تایلندی قصد زورگیری از من را داشت. مدتی قبل در تلگرام آگهی او را دیدم و فکر کردم خانم است. پیغام خصوصی به او دادم و قرار گذاشتیم. او گفته بود ماساژ دفعه اول رایگان است و دفعات بعد بابت هر جلسه ۶۰ هزار تومان میگیرد. وقتی به خانهاش رسیدم، کلید را از طبقه چهارم پایین انداخت. زمانی هم که داخل آپارتمانش شدم، او در را قفل کرد و بعد با هم درگیر شدیم. من چاقویی را که روی جاکفشی بود برداشتم و زمانی که قصد فرار داشتم کلید داخل قفل شکست. برای همین به بالکن رفتم. موقعی هم که پلیس ایست داد، فکر کردم صدای همان مرد تایلندی است و حتی فکر کردم او اسلحه دارد.
با ادعاهای متفاوت دو مرد بازپرس دستور بازداشت مرد ایرانی و تحقیقات بیشتر از مرد تایلندی را صادر کرد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر