ورشکستگی دموکراسی

توماس فریدمن یادداشت نویس نیویورک‌تایمز تقریبا در هر ماه مردم ترکیه شاهد یک نوع فرافکنی از سوی رهبران فعلی ترکیه هستند که مشکلات این کشور را بر گردن یک عده بیندازند. اردوغان و داووداغلو به تازگی به این بازی روی آورده‌اند که دیگران را در مشکلات داخلی مقصر قلمداد کنند. برای ملت بزرگ ترکیه این موضوع یک تراژدی به حساب می‌آید. دیگر نمی‌توان ترکیه اردوغان را یک دموکراسی به حساب آورد. حتی بدتر، لازم است بگوییم که ترکیه امروزه از دموکراسی دور و در بخش بزرگ‌تری از دنیا می‌توان گفت که دموکراسی وارد یک دوره رکود شده است. لاری دایاموند، کارشناس دموکراسی در دانشگاه استنفورد در مبحثی در ژورنال دموکراسی عنوان می‌کند دموکراسی با یک رکود مواجه شده است: حول و حوش سال ۲۰۰۶، گسترش آزادی و دموکراسی در دنیا با یک سکته و توقف روبه‌رو شد. از سال ۲۰۰۶ نیز میزان انتخابات استوار بر دموکراسی در بین ۱۱۴ تا ۱۱۹ کشور برقرار بوده است‌ (یعنی در حدود ۶۰ درصد کشورهای جهان). از سال ۲۰۰۶ نیز این رقم در حال کاهش بوده و سطح آزادی در دنیا اندکی بدتر شده است.

دایاموند اضافه می‌کند: در مورد ۲۵ کشور جهان مشاهده کردم که با یک دموکراسی ورشکسته طرف هستیم- برخی به دلیل حضور قوی نظامی‌ها در حکومت و برخی به دلیل اینکه با کودتا مواجه شده‌اند- و روند تضعیف دموکراسی در جهان روندی رو به تزاید بوده است و برخی از آنها به دلیل کیفیت پایین دموکراسی‌شان با ورشکستگی روبه‌رو شدند. در این مدل انتخابات آزاد و چند حزبی رعایت نشده است و برخی دیگر از استانداردهای دموکراسی برای برگزاری انتخابات استفاده نکردند. روسیه ولادیمیر پوتین و ترکیه اردوغان، به همراه ونزوئلا، تایلند، بوتسوانا، بنگلادش و کنیا، پوستری از این روند به حساب می‌آیند. در مورد ترکیه، دایاموند می‌نویسد: حزب عدالت و توسعه به‌طور مداوم در حال نفوذ خود بر قوه قضاییه این کشور است. دستگیری نویسندگان، ارعاب مخالفان در مطبوعات، دانشگاه‌ها، تهدید تجارت‌ها و کسب و کارها به اقدامات تلافی‌جویانه در صورت تمایل آنها در همکاری با احزاب مخالف و اعمال بیش‌از حد روش دستگیری و تعقیب متهمان مخالف و ناراضی به اتهام همکاری در توطئه و کودتا؛ تعدادی از این موارد هستند که به‌عنوان دستاویز حزب حاکم ترکیه مورد استفاده قرار می‌گیرند. این موارد همزمان شده با قدرت روز افزون شخص اردوغان در ترکیه. حاکمیت قانون در ترکیه به‌طور جدی با فرسایش روبه‌رو شده است.

در همین حال، «خانه آزادی»، نهادی که میزان آزادی موجود در سایر کشورها را رصد می‌کند، می‌گوید که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴، آزادی‌ها در بیشتر کشورها به جای اینکه افزایش پیدا کند با کاهش روبه‌رو شده است. این روند به ویژه در دولت‌های آفریقایی صحرا وحتی آفریقای جنوبی قابل مشاهده و میزان شفافیت آنها با کاهش روبه‌رو شده است. در این دولت‌ها حکومت قانون با فرسایش روبه‌رو شده و فساد در حال تبدیل شدن به یک هنجار است.

چرا این روند و این تمایل ایجاد شده است؟ دایاموند پاسخ می‌دهد: به یک دلیل. اقتدارگرایان امروزی یادگیرندگان سریع‌تر و بهتری هستند و زود خود را با شرایط وفق می‌دهند. آنها پیشرفت کرده‌اند و از فناوری‌های سانسور برای محدود کردن آزادی‌های مدنی و قانونی استفاده می‌کنند. آنها همچنین مانع کمک‌های بین‌المللی می‌شوند و ما هنوز با راهبردهای تازه‌مان پاسخی به آنها نداده‌ایم. شکل‌های قدیمی از فساد و سوءاستفاده از قدرت که در سال‌های پس از دوران جنگ سرد از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ مخفی شده بود، دوباره روند صعودی به خود گرفته است. در حال حاضر اقتدارگرایان احساس می‌کنند که تب و تاب‌ها کاهش پیدا کرده است و می‌توانند به رفتارهای قدیمی رجوع کنند. افزون بر این، چین که با دموکراسی غریبه است و فساد در درون آن در حال گسترش است، آمریکا را به‌عنوان بزرگ‌ترین اهداکننده کمک‌های خارجی در آفریقا محو و خود جای آمریکا را در این منطقه پر کرده است. روسیه نیز با تمامی کشورهای هم‌مرزش که تمایل به دموکراسی دارند پرخاشگرانه رفتار می‌کند. سرانجام پس از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، اولویت سیاست خارجی‌مان را به جای ترویج دموکراسی، «جنگ با ترور» قرار دادیم و هر اقتدارگرایی که با آمریکا به همکاری پرداخت، آنها را از زندان آمریکا آزاد ساختیم. اما دایاموند اضافه می‌کند: شاید بعد نگران‌کننده افول دموکراسی در دنیا این باشد که دموکراسی اثرات خود را از دست داده و غرب نیز با اعتماد به نفس زیاد در کاهش این اثربخشی نقش داشته است. پس از سال‌ها قطبی‌گرایی در دنیا، بن‌بست و فساد مالی در کمپین‌های انتخاباتی بر کشوری پیشرو در دموکراسی تاثیری منفی داشته و ما را به‌طور فزاینده‌ای ناکارآمد کرده است به‌گونه‌ای که حتی توان تامین بودجه را به‌عنوان یک پایه اساسی نداریم و دولت تعطیل می‌شود. دایاموند اضافه می‌کند: دنیا این چیزها را می‌بیند و از آنها نکته بر می‌دارد. دولت‌های اقتدارگرا نیز با خوشحالی از مشقت‌های دموکراسی آمریکایی سخن می‌گوید و به کل موضوع دموکراسی را بی‌اعتبار می‌سازند. دایاموند هشدار می‌دهد که دموکرات‌ها ایمان خود را از دست ندهند. دموکراسی آنچنان که چرچیل می‌گوید هنوز بدترین شکل حکمرانی است - با وجود این از تمام آیین‌هایی که تاکنون آزمایش شده بهتر است و هنوز هم این مدل در ذهن مردم شعله‌ور است. اما این زمانی پابرجا خواهد بود که دموکراسی‌های بزرگ، ارزش‌های آن را به‌عنوان یک مدل دنبال کنند.