استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر با علم به اینکه اگر چنین تعهدی افشا شود، رابطه‌ نوپای او با اسد را خراب می‌کند (همان‌طور که با توجه به ماهیت سیاست اسرائیل این امر ناگزیر بود)، درنگ کرد. در عوض کیسینجر گفت: «من به شما اطمینان شخصی می‌دهم که از حضور اسرائیل در بلندی‌های جولان حمایت کنم.» مایر می‌دانست که تضمین شخصی فقط در زمانی که کیسینجر در سمت خود باقی‌مانده، عملی است، اما مایر اجازه داد که در شرایط فعلی همین مقدار کافی باشد. آنها موافقت کردند که عصر همان روز، زمانی که کیسینجر از دمشق بازگشت، دوباره ملاقات کنند.

هدف کیسینجر در سومین دیدارش با اسد در این رفت‌وبرگشت‌ها این بود که او [اسد] این ایده را بپذیرد که خط عقب‌نشینی اسرائیل از آنچه وی خواسته بود، کمتر است. در یک گفت‌وگوی چهارساعته در هنگام صرف ناهار در کاخ ریاست‌جمهوری، کیسینجر اکنون با توضیح این مساله زمینه را آماده کرد که چقدر سخت است که اسرائیلی‌ها را به جولان برگردانند؛ زیرا آنها در آنجا راحت بودند و تهدیدی بر دمشق بودند. او استدلال کرد که اصل عقب‌نشینی اسرائیل بسیار بیشتر از میزان آن است. تنها تا اینجای کار او می‌توانست اسرائیلی‌ها را بدون ایجاد غوغای عمومی در ایالات‌متحده تحت‌فشار قرار دهد. پیش‌بینی روحیات اسد همیشه دشوار بود.

این به‌ویژه – برای مثال- در دسامبر۱۹۹۸ صادق بود، زمانی که اسد به ما گفت که برای صلح با اسرائیل آماده است و می‌خواهد آن را به سرعت به پایان برساند. حال، چه به خاطر نیرنگ‌های کیسینجر و چه نامه‌ای که اسد به‌تازگی از سادات دریافت کرده بود و در آن از موفقیت او در متقاعد کردن اسرائیل برای عقب‌نشینی به خط ۶اکتبر ستایش می‌کرد، اسد با صراحت و صمیمیت کمی پاسخ داد. اسد با اشاره به رفتار تهاجمی خود در آخرین بن‌بست‌شان، چالش همراه کردن مردمش را توضیح داد؛ زیرا آنها «بیست‌وشش سال است که بر اساس نفرت تغذیه می‌شوند [و] نمی‌توان یک‌شبه تحت تاثیر تغییر مسیرهای ما قرار بگیرند.» اسد بعدها در گفت‌وگو خاطرنشان کرد که ممکن است با تظاهرات روبه‌رو شود؛ کابوس تمام مستبدان عرب. او در یک لحظه با صراحتی غیرمعمول توضیح داد: «من از مردم خود می‌ترسم.»

اسد خاطرنشان کرد که «همه‌ ما انسان هستیم؛ همه‌ ما واکنش‌های تکانشی/انگیزشی خود را نسبت به چیزها داریم.» اما در انتقاد نشنیده‌شده‌ای از خود، وی خاطرنشان کرد که نقش یک رهبر «این است که خودمان را مهار و تجزیه‌وتحلیل کنیم و در جهت منافع خود قدم برداریم.» کیسینجر سر خود را به علامت تایید تکان داد. سپس اسد با نتیجه‌گیری خود او [کیسینجر] را شگفت‌زده کرد: «یک صلح عادلانه به نفع مردم ما است.» او که بیشتر شبیه «جان لنون» بود که آهنگ «تصور کن» را می‌خواند تا «شیر دمشق»- نامی که اسد به‌خاطر ناسیونالیسم آتشین پان عرب در جهان عرب به دست آورده بود- گفت: «به‌طور جدی، ما آرزو می‌کنیم که صلح در سراسر جهان حاکم شود. آن رقابت مسالمت‌آمیز خواهد بود.»

این برای کیسینجر که حتی بیشتر از صلح اعراب و اسرائیل به مفهوم صلح جهانی بدبین بود، بسیار زیاد بود. او با سخاوت گفت‌وگو را به‌جایی بُرد که در مذاکرات وجود داشت، به این امید که اسد «بیش‌ازحد عصبانی نشود». کیسینجر به اسد گفت که آنچه می‌خواهد به او نشان دهد کافی نیست و قول داد که چیزهای بیشتری به دست بیاورد؛ اگرچه دشوار است. کیسینجر سپس از نقشه‌ای که با گور و دایان ساخته بود، رونمایی و اشاره کرد که اسرائیلی‌ها اکنون موافقت کرده‌اند به خط ۶اکتبر، در همه‌جا به‌جز کوه هرمون، عقب‌نشینی کنند (البته در واقعیت، آنها موافقت کرده بودند که از کوه هرمون هم عقب‌نشینی کنند). کیسینجر گفت که اصرار خواهد کرد که اسرائیلی‌ها مواضع پیش از ۶اکتبر در کوه را رها کرده و در نقاط دیگر خط عقب‌نشینی کنند.

اسد نقشه را مطالعه و با آرامش چهار ملاحظه را مطرح کرد: هیچ بازگشتی فراتر از خط ۶اکتبر وجود ندارد؛ هیچ خط موازی مستقیمی وجود ندارد؛ آنها پست‌هایی را در کوه هرمون که پس از آتش‌بس اشغال کرده بودند، نگه می‌دارند؛ آنها قنیطره را پس ندادند، بلکه آن را تقسیم کردند. او سپس اهمیت کنترل شهر را برای بازگشت غیرنظامیان گسترش داد. اگر آنجا توسط اسرائیل محاصره می‌شد، این امکان‌پذیر نبود و سپس، به طرز شگفت‌انگیزی، اسد علامت انعطاف‌پذیری داد: «ما فقط با خطی نزدیک به خطی که نشان داده‌ایم موافقت می‌کنیم... اول، ما یک خط مستقیم می‌خواهیم».او [اسد] در نقد پیشنهاد اسرائیل، به‌طور ضمنی مجموعه‌ای از الزامات معقول را مطرح کرده بود. اکنون کیسینجر اسد را در منطقه [همراه خود] داشت.

کیسینجر در بازگویی این بده‌بستان با هیجان به مایر گفت: «برای اولین‌بار، فکر می‌کنم ما فرصتی برای توافق داریم. او به‌گونه‌ای با من صحبت می‌کرد که انگار یک توافق می‌خواست و آن را در همان هفته‌ بعد هم – با من- می‌خواست و بیرون راندن روس‌ها را هم می‌خواست.» ارزیابی او این بود که «ما آن را در محدوده‌ یک راه‌حل منطقی قرار داده‌ایم.»

این لحظه‌ای بود که کیسینجر چهل‌وپنج سال بعد آن را به یاد می‌آورد؛ زمانی که فکر می‌کرد اسد ممکن است به یک صلح‌طلب در قالب یا کالبد سادات تبدیل شود. تایید این ارزیابی در تبادل‌نظر با ژنرال «شهابی» و وزیر امور خارجه «خدام» در فرودگاه دمشق قبل از عزیمت وی به اسرائیل صورت گرفت. در اتاق انتظارVIP، درحالی‌که خدام برای تماس تلفنی فراخوانده شد، شهابی نیز از صلح با اسرائیل صحبت کرد. او با تکرار نگرانی اسد درباره واکنش عمومی گفت که آماده‌سازی مردم سوریه زمان کمی می‌برد.