نگاه دیگران-بخش صدو نودم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
دایان در مواجهه با تظاهرات فزاینده علیه او در داخل، علاقهای نداشت تا با خدمت بهعنوان آیینه تمام نمای امتیازات جولان در واشنگتن، آتش را دامن بزند. هنگامیکه «ابن» در ۱۹ مارس با کیسینجر تماس گرفت، به او [کیسینجر] هشدار داد که اگرچه کابینه جدید تا آن زمان تصمیم گرفته بود دایان را در ۲۹مارس بفرستد؛ اما او [دایان] با خطی به غرب خط ۶ اکتبر نخواهد آمد. ابن گفت، اگر سوریها بر آن پافشاری کردند، آنها فقط بهسوی یک پیشنهاد متقابل از یک خط شرق دعوت میشوند.
در واشنگتن نیز مشکلات در حال افزایش بود. در روز اعلام وزرای نفت، قاضی دادگاه منطقه فدرال، «جان جی.سیریکا»، دستور داد که شواهد هیات منصفه بزرگ تحقیق درباره واترگیت به کمیته قضایی مجلس نمایندگان ارائه شود تا به این ترتیب روند استیضاح تقویت شود. روز بعد، سناتور «جیمز ال.باکلی»، یک قانونگذار محافظهکار جمهوریخواه از نیویورک که سرسختترین مدافع نیکسون بود، علنا از رئیسجمهور خواست بهجای مواجهه با ملت با محاکمه تندوتیز تلویزیونی استعفا کند. این امر منادی جداییهای جمهوریخواهان بود که در نهایت نیکسون را مجبور به استعفا کرد. واترگیت درست زمانی که کیسینجر برای انجام دیپلماسی موثر خاورمیانه به آن نیاز داشت، اقتدار رئیسجمهور را تضعیف میکرد. همچنین مهار رئیسش را دشوارتر میکرد.
زمانی که کیسینجر درباره تصمیم وزیران نفت عرب به او گزارش داد، نیکسون از آن بهعنوان فرصتی برای انتقاد از استراتژی گامبهگامش استفاده کرد. درحالیکه گونههایش میلرزید، به کیسینجر هشدار داد که اجازه ندهد اسرائیلیها فکر کنند اکنونکه فشار نفت اعراب کاهشیافته است، میتوانند دوباره وارد شوند. او [نیکسون] گفت: «این یک کاری است که ما انجام خواهیم داد، هنری. بیا آن را درک کنیم. قرار است یک اسکان دائمی وجود داشته باشد.» سپس شورویها بودند. در ۲۶مارس، کیسینجر به مسکو رفت تا برای نشست برژنف-نیکسون در شرایطی آماده شود - از جمله ناامیدی از عقبنشینی کنگره درباره بهبود شرایط تجاری، پیچیدگیهای مذاکرات تسلیحات هستهای و مهمتر از همه، نارضایتی شوروی از تغییر سیاست کیسینجر در خاورمیانه- که اطمینان مییافت از او پذیرایی سردی شود. او بعدا از تجربه خود در کرملین بهعنوان «یک نزاع چهارساعته» یاد کرد.
برژنف خواستار برگزاری مجدد ژنو شد و اینکه مذاکرات خلع سلاح در آنجا در کارگروه نظامی مصر و اسرائیل با مشارکت شوروی انجام شود. او [برژنف] کیسینجر را به عدم درک آنها متهم کرد و به او گفت که به نیکسون اطلاع دهد که اگر ایالاتمتحده بهطور جداگانه به اقدام خود ادامه دهد، روابط ابرقدرتها شکل نامطلوبی خواهد گرفت. کیسینجر از برگزاری مجدد ژنو امتناع کرد؛ در عوض پیشنهاد خود را برای دیدارهای منظم با گرومیکو تکرار کرد تا یکدیگر را از فعالیتهای جداگانه خویش مطلع کنند. این باعث اتهامی از سوی گرومیکو شد مبنی بر اینکه کیسینجر «ظاهری از مشارکت» را پیشنهاد میکند؛ درحالیکه در واقع قصد داشت با اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان یک ناظر خارجی رفتار کند. برژنف به طرز شومی به این نتیجه رسید که در آن مورد خود را «آزاد میداند که به صلاحدید خود عمل کند.»
کیسینجر که از این سرزنش تکان خورده بود، به سرعت با سادات و اسد تماس گرفت. بهطور قابل پیشبینیای، سادات بهشدت مخالف برگزاری مجدد ژنو بود، حتی فهمی را به واشنگتن فرستاد تا مطمئن شود نیکسون «چراغقرمز را به اتحاد جماهیر شوروی» نشان خواهد داد. اسد بار دیگر او را غافلگیر کرد. او [اسد] اصرار داشت که کیسینجر به رویه مورد توافق پایبند بماند و تنها پس از توافق به ژنو برود. همانطور که کیسینجر در خاطرات خود اشاره میکند، «رئیسجمهور سوریه، بهطور قابلتوجهی، مذاکره بدون متحد اصلی خود را انتخاب کرده بود.» بااینحال، کیسینجر درک کرد که موقعیت اسد باعث میشود که این امر بر او واجبتر شود.
او دریافت که در ضعف و وابستگی نیز قدرت مذاکره وجود دارد. همانطور که او به دایان توضیح داد که سرانجام برای دیدار با او به واشنگتن آمد، از دیدگاه شوروی، سوریه به «نقطه عطف» تبدیلشده بود. آنها میخواستند تلاشهای اسد را با شکست مواجه کنند تا بتواند «نقش ما در خاورمیانه را از هم بگسلند... و سادات را نابود کنند.» برای دور نگهداشتن شوروی، او باید بتواند به اسد بگوید که «با ما چیزی بهدست میآورید، بدون ما چیزی به دست نمیآورید.» این باعث شد اسد مقداری خرید غیرمستقیم از اسرائیل نیز داشته باشد.
جمعه، ۲۹مارس۱۹۷۴، واشنگتن دیسی. اگرچه دایان فرستادهای بیمیل بود، اما با مشورت با ستاد کل ارتش اسرائیل و فرماندهان شمالی و همچنین شهرکنشینان جولان، بهدقت برای ماموریت خود آماده شده بود. او همچنین آماربرداریهای گشتی مکرری در امتداد خط انجام داده بود. از این گشتوگذارهای جولان، او به این نتیجه رسید که اسرائیل از نظر نظامی میتواند از قنیطره عقبنشینی کند، همان چیزی که کیسینجر برای تقویت و روان کردن دیپلماسی خود به آن نیاز داشت؛ اما دایان مجاز به گفتن این موضوع به کیسینجر نبود. بهدلیل تجربهای که با او در مذاکرات سینا داشتند، مایر و مشاورانش - که اکنون شامل اسحاق رابین، شیمون پرز، و آرِل یاریو بودند، از زمانی که به کابینه جدید او ملحق شده بودند- معتقد بودند که باید با ارائه حداقلها شروع کنند. کیسینجر به آنها یاد داده بود که در ابتدا سختگیر باشند تا او بتواند به اعراب نشان دهد که فقط ایالاتمتحده میتواند خواستههای اسرائیل را محقق سازد. حالا متوجه میشد که خیلی خوب به آنها یاد داده است.