نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

طی دوره‌های مختلف زمانی و براساس شرایط متفاوت بین‌المللی، چین به نوعی نقطه کانونی سیاست خود را روی خلع سلاح هسته‌ای بین‌المللی تنظیم کرده است. از زمان تاسیس تا اوایل دهه 60میلادی، چین بر مخالفت با جنگ هسته‌ای متمرکز بوده و بر آن تاکید داشته و مدافع نابودی تسلیحات هسته‌ای و تلاش برای دستیابی به صلح بوده است. مائو و سایر رهبران چین مدافع استفاده از «نهایت تلاش‌ها برای ممنوع ساختن بمب‌های اتمی و تلاش برای برقراری یک پیمان متقابل عدم تجاوز میان دو اردوگاه شرق و غرب بوده‌اند.» مائو در ژانویه 1965 افزود که «چیزی به نام یک خلع سلاح جامع و کامل وجود ندارد.»

در می‌1965، یک جمله در یکی از اشعار مائو - «آیا نمی‌دانید که دو سال پیش در زیر نور روشن ماه پاییزی یک قرارداد سه جانبه منعقد شد؟»- احساس عمیق او از نفرت شدید و ریشخند «پیمان منع آزمایش جزئی» [Partial Test Ban Treaty] منعقد شده بود. چین شروع به مشارکت در مذاکرات کنترل تسلیحات هسته‌ای بین‌المللی در دهه 80 کرد. چین در راستای حفظ تئوری «تعداد معدود» در ساخت و سازهای نیروهای هسته‌ای خود در مسابقه تسلیحات هسته‌ای بین‌المللی شرکت نکرد. این کشور همگام با اصل «آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هسته‌ای» اولین کشوری بود که تضمین‌های امنیتی منفی [negative security assurances: تضمینی از جانب یک دولت دارای تسلیحات هسته‌ای مبنی بر عدم استفاده یا عدم تهدید دولت‌های فاقد تسلیحات هسته‌ای. «تضمین امنیتی مثبت» یا positive security assurance هم یعنی تضمین یک دولت دارای تسلیحات هسته‌ای به یک دولت غیرهسته‌ای مبنی بر کمک به وی در صورتی که مورد حمله دولتی دارای تسلیحات هسته‌ای قرار بگیرد] به کشورهای فاقد تسلیحات هسته‌ای داد و بیان کرد که از تسلیحات هسته‌ای برای تهدید کشورهای دیگری که فاقد این تسلیحات هستند استفاده نخواهد کرد.

همراه با تغییر استراتژیک تمرکز و انجام اصلاحات عمده در ایدئولوژی هدایت‌کننده ارتش، چین فعالانه در سال 1985 تعداد نیروهای نظامی خود را تا یک میلیون نفر کاهش داد و فرآیند کنترل تسلیحات بین‌المللی را به شیوه خاص خود به پیش برد و در نتیجه، به حفظ صلح جهانی کمک کرد. رهبران چین تاکید می‌کردند که به منظور مخالفت با جنگ هسته‌ای، باید با ایده هژمونی مخالفت شود. این رهبران ابراز می‌کردند که هژمونی - و نه تسلیحات هسته‌ای- علت‌العلل جنگ هسته‌ای است.

تسلیحات هسته‌ای چین و محیط امنیتی بین‌المللی جدید پساجنگ سرد چین

پس از جنگ سرد، محیط امنیت ملی چین، با کاهش تهدیدات امنیتی سنتی و افزایش تهدیدات جدید، به‌طرز شگرفی تغییر کرد. اندیشه چینی‌ها در مورد استراتژی هسته‌ای باید با محیط جدید و چالش‌های جدید سازگار می‌شد.

چگونه محیط پساجنگ سرد بر اندیشه چین در مورد استراتژی هسته‌ای تاثیر گذاشته است؟

در اواسط تا اواخر دهه 70، رهبران چین به تدریج دیدگاه‌های خود درباره وضعیت جهان را اصلاح کردند و به قضاوت و برداشت مهمی رسیدند که یک جنگ گسترده مدتی طولانی احتمالا رخ نخواهد داد. اگرچه، پایان جنگ سرد بر ثبات سیاسی چین تاثیر گذاشت اما این کشور این تحولات را پشت‌سر گذاشت و توسعه خود را تضمین کرد. چین معتقد بود که یک جنگ جهانی در مقیاس وسیع تا مدت زمانی غیرمحتمل است بنابراین، محیط امنیت ملی این کشور پس از آن بهبود یافت؛ چراکه این کشور وارد دوره‌ای نسبتا طولانی از صلح شد. در سال 2002، رهبران چین مطرح کردند که «با نگاهی به وضعیت کلی، دو دهه اول قرن 21 دوره‌ای از فرصت‌های مهم استراتژیک خواهد بود که باید آنها را درک کنیم و دوره‌ای خواهد بود که به دستاوردهای زیادی هم می‌توان دست یافت.»

این نگاه همچنان تشکیل دهنده ارزیابی اساسی رهبران چین از وضعیت جهان است. طی جنگ سرد، ارتباط میان قدرت‌های مهم با تعاملات متقابل برخاسته از حاصل جمع صفر مشخص می‌شد که در آن هر کشوری که دوست نبود، دشمن تلقی می‌شد. پس از جنگ سرد، وابستگی متقابل و رقابت، اعتماد متقابل و خویشتن‌داری، سوء ظن متقابل و همکاری میان آمریکا و روسیه به امری متداول تبدیل شد. روابط استراتژیک از «بازی حاصل جمع صفر» به تدریج به روابطی پیچیده‌تر ارتقا و تحول یافت که در آن کشور دیگر ممکن است همزمان هم دوست باشد و هم دشمن، نه دوست و نه دشمن، یا نیمی از این و نیمی از آن. در این شرایط، مولفه‌های بیشتری نسبت به دوران جنگ سرد وجود داشت که جنگ هسته‌ای را محدود می‌کرد. الگوی متداولی که در تعاملات میان قدرت‌های مهمی که دارای تسلیحات هسته‌ای هستند دیده می‌شد این است که وقتی دیدگاه‌های متعارض ظاهر می‌شود، نقش این تسلیحات برجسته‌تر شده است؛ درحالی که طی دوران همکاری‌های افزایشی، تسلیحات هسته‌ای ظاهرا از صحنه خارج می‌شوند.

اگرچه واقعیات استراتژیک جهانی به‌طور کلی بهبود یافته و خطر تهاجم نظامی خارجی در مقیاس وسیع کاهش یافته اما چین همچنان با چالش‌های نظامی خاص و تهدیدات امنیتی مواجه است که مستقیم و غیرمستقیم بر تسلیحات هسته‌ای این کشور و اندیشه چینی‌ها بر استراتژی هسته‌ای تاثیر گذاشته است. اول، جان گرفتن نیروهای جدایی‌طلب در تایوان به بزرگ‌ترین تهدید برای صلح و ثبات منطقه‌ای تبدیل شده است. با این حال، ایالات‌متحده متوقف ساختن فروش‌های تسلیحاتی به تایوان را رد کرده و این ظن می‌رود که آمریکا در خفا به تهیه و تامین عملی حمایت از نیروهایی که مدافع استقلال در این جزیره هستند، یاری می‌رساند. خطر مداخله مسلحانه، به‌ویژه از سوی آمریکا نیروهای نظامی متعارف چین را با چالش‌هایی سر شاخ کرده و این سوال را مطرح کرده که آیا آنها می‌توانند به شکل موثری از حاکمیت و امنیت ملی چین دفاع کنند یا خیر.

تهدیدات نظامی متعارف پیشرفته و چالش‌ها هم افزایش یافته‌اند. ایالات‌متحده تلاش‌های بی‌شائبه‌ای به خرج داده تا سیستم‌های دفاع موشک بالستیک خود را توسعه دهد و پیوسته در حال بهبود ضریب خطای تسلیحات متعارف دوربرد خود است مانند سیستم‌های PGS (سیستم تسلیحاتی متعارفی که آمریکا می‌کوشد ضریب خطای آنها را کاهش داده تا ظرف یک ساعت هر نقطه‌ای از کره زمین را بتواند هدف قرار دهد) که تهدیدی بالقوه هستند برای کارآمدی نیروهای هسته‌ای استراتژیک چین. در عین حال، اشاعه تسلیحات هسته‌ای نیز تشدید شده است. یک تهدید امنیتی خاص و جدید که جامعه بین‌المللی با آن مواجه است تلاش سازمان‌های تروریستی برای دستیابی غیرقانونی به مواد و حتی تسلیحات هسته‌ای است.