دنیای اقتصاد، نیما صبوری: این روزها شاهد قدرت گرفتن «پوپولیسم» در جهان غرب هستیم. نویسندگانی همچون جان جودیس - نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی - معتقدند که مردمان قرن نوزده آمریکا کسانی هستند که پوپولیسم را به‌وجود آوردند. اما آنچه که شاید از ابتدای شکل‌گیری این لغت تاکنون موردتوجه بوده باشد، جنبه سیاسی آن است. سایت تحلیلی پروجکت سیندیکیت اما با نگاه جدیدی نوشته است که در کنار مفهوم «پوپولیسم سیاسی» می‌توان «پوپولیست اقتصادی» را مطرح کرد، مفهومی که تاکنون کمتر کسی به آن توجه داشته و این این روزها به سرعت در بین جوامع (به‌خصوص جوامع پیشرفته) در حال شیوع است. آندرس ولاسکو، نامزد ریاست‌جمهوری، وزیر دارایی‌ پیشین شیلی و استاد دانشگاه‌های هاروارد و نیویورک در تحلیلی که در این سایت منتشر کرد، به کندوکاو «پوپولیسم اقتصادی» پرداخته است. بر این اساس، «دنیای اقتصاد» دیدگاه‌های این پژوهشگر را درخصوص مفهوم جدید «پوپولیسم اقتصادی» به تصویر می‌کشد.

آمریکای‌لاتین زادگاه «پوپولیسم اقتصادی»

هیچ شکی نیست که آمریکای‌لاتین زادگاه «پوپولیسم اقتصادی» است. در قرن بیستم، پرون و ورگاس، آلن گارسیا در پرو، دانیل اورتگا در نیکاراگوئه، سالوادور آلنده در شیلی و بسیاری دیگر که مجال ذکر نام آنها در این گزارش نیست افرادی بوده‌اند که یدطولانی در اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرانه در تجارت، به‌وجود آوردن کسری‌های بودجه گسترده، ایجاد ابرتورم‌ها، ایجاد بحران‌های ارزی و در نهایت به چالش‌ کشیدن اقتصاد کشورهایشان داشته‌اند. در سال‌های اخیر نیز اشخاصی همچون هوگو چاوز و نیکولاس مادورو در ونزوئلا ادامه‌دهنده راه این افراد در «پوپولیست اقتصادی» بوده‌اند. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که جهان ثروتمند امروز که این روزها خودشان با چالش روبه‌رو رشد «پوپولیسم اقتصادی» روبه‌رو هستند، چه درسی می‌توانند از تجارب کشورهای آمریکای‌لاتین در این زمینه بگیرند؟

سرخوشی «کوتاه‌مدت» سیاست‌های پوپولیستی

آنچه که مشهود است، کشورهای توسعه یافته نیاز دارند تا درس‌هایی را در زمینه «پوپولیسم»‌ از کشورهای دارای تجربه بیاموزند. اما شاید تاکنون در برخی موارد، موفقیت‌هایی مشاهده شده است که به‌نظر نیاز درس‌گیری از جوامع غرق در پوپولیسم را به کل رد کند. در بریتانیا، مخالفان برگزیت بارها اعلام کردند که رای به جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا اگر که باعث ایجاد بحران اقتصادی تمام عیار نشود، قطعا رکود اقتصادی در این کشور به‌وجود می‌آورد اما پس از برگزاری رفراندوم و رای مردم به جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا، تنها پوند انگلیس اندکی کاهش ارزش را تجربه کرد و تقریبا اتفاق خاص دیگری رخ نداد. این درحالی است که حتی این روزها اقتصاد این کشور روندی روبه‌ رشد به خود گرفته است. در آمریکا نیز اقتصاددانان برجسته هشدار داده بودند که برنامه‌های اقتصادی دونالد ترامپ توهمی است که اقتصاد این کشور را به ورطه نابودی می‌کشاند. آنها پیش‌بینی کرده بودند آشفتگی‌‌ای که پیروزی انتخاباتی ترامپ با خود به همراه خواهد آورد، در مدت بسیار کوتاهی فاجعه اقتصادی رقم خواهد زد. اما از آن زمان تاکنون شاخص بازارهای سهام بالاترین رکورد را به ثبت رسانده‌اند، قیمت کالاها روندی افزایشی یافته و چشم‌انداز رشد اقتصادی آمریکا پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه‌ای را به‌دست آورده است، اتفاقاتی که خلاف آنچه کارشناسان در مورد «پوپولیسم» تصور می‌کردند را رقم زدند. حال باید پرسید که آیا افرادی که به درس‌گیری جوامع ثروتمند از کشورهای آمریکای‌لاتین که غرق در سیاست‌های پوپولیستی بودند اصرار می‌ورزیدند، اشتباه می‌کردند، یا نه، اشخاصی همچون دونالد ترامپ و نایجل فاراژ (حامی برگزیت در انگلیس) اصول مقدماتی اقتصادی را منسوخ کرده‌اند؟

در پاسخ باید گفت هیچ‌کدام از این دو. برای اینکه متوجه اثرات سیاست‌های پوپولیستی شویم، ابتدا باید منطق پشت آنها را بفهمیم. سباستین ادوارد پروفسور دانشگاه یو‌سی‌ال‌ای و به‌دنبال آن رودیگر دورنبوش پروفسور دانشگاه ام‌آی‌تی «پوپولیسم اقتصادی» را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «پوپولیسم اقتصادی» روشی در علم اقتصاد است که در آن تاکید ویژه‌ای روی رشد و بازتوزیع درآمد وجود دارد و موضوعاتی همچون خطر تورم‌های بالا و کسری‌های بودجه گسترده، ایجاد محدودیت‌های خارجی و واکنش نهادهای اقتصادی به سیاست‌های نامعقول نادیده گرفته می‌شوند. آنها ادامه می‌دهند که «پوپولیسم اقتصادی» در نهایت شکست می‌خورد، نه به این خاطر که معیارهای اقتصاد محافظه‌کارانه بهتر است، بلکه به‌خاطر اینکه این نوع سیاست‌ها بی‌ثباتی به همراه دارند. سیاست‌های پوپولیستی به این خاطر رایج شده‌اند چون بسیار محبوب هستند، محبوبیتی که از عملکرد موفقیت‌آمیز آنها در کوتاه‌مدت ناشی می‌شود. البته اینکه گفته می‌شود «نهایتا» ممکن است زمان بسیاری طولانی مدنظر باشد.

«پوپولیسم اقتصادی» چطور کار می‌کند؟

اتخاذ سیاست‌های مالی تحریکی در اقتصادی رکودی باعث ایجاد شغل و حرکت دوباره رشد اقتصادی خواهد شد. با افزایش سطح اشتغال، مصرف، اعتبار و اوج‌گیری قیمت دارایی‌ها رفاه اقتصادی بیشتری در جامعه احساس می‌شود.

اتفاقی که باعث محبوبیت کوتاه‌مدت رهبران پوپولیستی می‌شود و این حس را در این افراد تقویت می‌کند که اتخاذ چنین سیاست‌هایی تنها راه نجات اقتصاد کشورشان است. گویلرمو کالو ، پروفسور دانشگاه کلمبیا و اقتصاددان آرژانتینی در این رابطه مجادله‌ای طولانی دارند. به اعتقاد آنها نااطمینانی‌هایی که تحت‌تاثیر سیاست‌های پوپولیستی ایجاد می‌شود، باعث می‌شود تا مردم مخارج آینده خود را به زمان حال منتقل کنند. در نتیجه این عامل، اثرات سیاست‌های تحریکی که دولت‌ها اتخاذ می‌کنند دو چندان می‌شود.

اما شرایط همواره به این خوبی پیش نخواهد رفت. پس از سپری کردن دورانی به نسبت امیدوارکننده، به تدریج صاحب‌نظران در مورد انباشت سریع بدهی‌ها، اوضاع نابسامان و کیفیت نامناسب اعتبارات، فشارهای تورمی و ارزش‌گذاری بیش از حد نرخ ارز که صدمات گسترده‌ای را به صادرکنندگان وارد کرده هشدار می‌دهند. هشداری که زیرسلطه هیاهوی سیاست‌های پوپولیستی هیچ‌گاه شنیده نخواهند شد. اما رهبران پوپولیست واقعا تا چه حد قادر خواهند بود تا سیاست‌های عامه‌پسند خود را اجرایی کنند؟ با توجه به تجربه‌ای که از پوپولیسم آمریکای‌لاتین به‌دست آمده، می‌توان گفت که جواب این سوال بستگی به شرایط اولیه اقتصادها دارد. بسیاری از اقتصادهای صنعتی از زمان بحران مالی ۲۰۰۸ رشد خزنده‌ای را تجربه کرده‌اند.

بنابراین در بسیاری از این اقتصادها مشکل اصلی سطح پایین قیمت‌ها است و نه تورم، و تورمی که تحت تاثیر سیاست‌های پوپولیستی ایجاد می‌شود چندان مخاطره‌آمیز نخواهد بود. تجربه‌ دیگری که از سیاست‌های پوپولیستی کشورهای آمریکای‌لاتین به‌دست آمده، محدودیت‌های ایجاد شده برای بدهی‌ها (چه بدهی‌های دولتی و چه خصوصی) است. این روزها اقتصادهای پیشرفته مبالغی را بر اساس پول ملی خود و در نرخ‌های بهره نزدیک به صفر (یا حتی منفی) قرض می‌گیرند. بنابراین حتی اگر نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی این اقتصادها در سطح بالایی قرار داشته باشد، زمان زیادی طول می‌کشد تا بدهی‌های آنها به وضعیت اضطرار برسد.

در نهایت می‌توان گفت گرچه ممکن است در کوتاه‌مدت خطرات اتخاذ سیاست‌های پوپولیستی مشاهده نشود اما فعالان ضدپوپولیسم در آمریکا، انگلیس و سایر نقاط جهان باید به ماهیت سیاست‌های پوپولیستی (چه سیاسی و چه اقتصادی) پی ببرند، چرا که این سیاست‌ها در نهایت به سمی‌کشنده برای اقتصادهایشان تبدیل خواهد شد. افزایش بدهی‌های خصوصی و دولتی، از بین رفتن ظرفیت صادرات و تضعیف نهادها از عواقب اجرای سیاست‌های پوپولیستی هستند که در دوره زمانی بلندمدت نمایان خواهند شد.