حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به نحوه انتخاب ابوبکر البغدادی به‌عنوان رهبر جدید داعش اشاره کردیم. اما پیش از آن داعش اهمیت خود را از دست داده بود.

در زمانی که ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر در حمله مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی نزدیک تکریت در 18 آوریل 2010 کشته شدند، «دولت اسلامی» به یک دولت کاغذی تبدیل شده بود به‌گونه‌ای که پنتاگون در ترسیم کاهش ارزش سیاسی این گروه، در فوریه 2008 جایزه تعیین شده برای ابوحمزه را از 5 میلیون دلار به 100 هزار دلار کاهش داد. انتخاب ابوبکر البغدادی خون تازه‌ای در کالبد گروهی بود که در انتظار مرگ خویش نشسته بود.

ابوبکر البغدادی با استفاده از اختلاف شیعه و سنی پایگاه خود را محکم‌تر کرد. خشونت در سال 2012 و احیای دولت اسلامی در عراق به شدت افزایش یافت. با این حال، در اواخر 2011، البغدادی گروهی از مبارزان را به سوریه فرستاده بود تا گروهی جهادی را که «جبهه النصره» نامیده می‌شد، تاسیس کنند. نقش این گروه در جنگ داخلی سوریه قابل چشم‌پوشی نیست و در نهایت با داعش وارد درگیری مسلحانه شد.

۳- دولت تفرقه (۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴)

در فاصله زمانی 9 آوریل 2013 و 29 جولای 2014 «دولت به اصطلاح اسلامی» - که اندک اعتباری در میان معدودی از افراد داشت- به‌دنبال طرح ریزی برای حاکمیت خود در سوریه بود. مبارزان در مورد اخبار مربوط به توسعه «دولت اسلامی» حالتی سرمستانه داشتند؛ جهادگرایی با نزاع‌های درونی در عرصه میدان جنگ و در عرصه ایدئولوژیک دچار بحران شد. شکاف‌های ایدئولوژیک که ادامه یافت، موجب جدایی حامیان القاعده و داعش در این دوره شد.

طرد القاعده

در 9 آوریل 2013، ابوبکر البغدادی پیامی صوتی منتشر کرد و در آن توسعه دولت اسلامی در شام را اعلام کرد. او اعلام کرد که «جبهه النصره» امتداد این گروه در سوریه است. ابومحمد الجولانی، امیر جبهه‌النصره، یکی از «سربازان دولت اسلامی» بود که با تنی چند از همراهان برای رسالتی به سوریه اعزام شد. بر همین اساس نام دولت اسلامی به «دولت اسلامی در عراق و شام» تغییر یافت. «بیرق» این گروه تازه تاسیس هم «همان بیرق خلافت خواهد بود.» پس از 6 سال و نیم، «دولت اسلامی» بار دیگر در مسیر توسعه‌طلبی قرار گرفته بود. با این حال، رقابت‌هایی میان این دو گروه درگرفت. جولانی از بیعت با البغدادی سر باز زد و در عوض با رهبران القاعده بیعت کرد و بیرق خود را نیز متفاوت از بیرق «دولت اسلامی» اعلام کرد. جولانی اعلام کرد که «رهبر ما ظواهری است نه البغدادی.» با وجود مخالفت النصره، اما داعش به سوریه حمله کرد و بسیاری از اعضای النصره را وارد صفوف خود کرد. الظواهری، رهبر القاعده، در سال 2013 در فرمانی برای حل‌وفصل موضوع اعلام کرد که دولت اسلامی به عراق محدود شود و کاری به سوریه نداشته باشد. در نگاه البغدادی، ظواهری رئیس او نبود. در اینجا نزاع البغدادی با ظواهری و جولانی شروع شد. نتیجه، آغاز درگیری مسلحانه میان داعش و النصره در سوریه و بریدن تمام‌عیار داعش از القاعده و تمام زیرشاخه‌های آن بود.

بیعت با البغدادی

ایدئولوگ‌های جهادی دچار اختلاف شده و نمی‌دانستند از کدام جناح حمایت کنند. برخی به دفاع از البغدادی و داعش برخاستند و برخی دیگر به حمایت از القاعده و ظواهری روی آوردند. مساله در میان علمای جهادی به «بیعت» مربوط بود. در سال 2013، تعدادی از علمای جهادی این مساله را در رساله‌هایی که در فضای آنلاین قرار می‌دادند، مطرح کردند. اولین رساله در ماه ژوئن همان سال از سوی یک تونسی به نام «شیخ ابو جعفر الحطاب» بیرون آمد که پیش‌تر عضو شورای شریعت گروه جهادی «انصار الشام» در تونس بود و در این زمان یکی از اعضای ارشد «دولت اسلامی» بود. الحطاب دو نوع بیعت را در قوانین اسلامی معرفی کرد: «بیعت محدود» و «بیعت نامحدود.»

«بیعت محدود» با رهبر یک گروه شبه‌نظامی مانند ابومصعب الزرقاوی به مثابه رهبر «القاعده در عراق» صورت می‌گیرد؛ مدت آن محدود است و مخاطبان فقط در مساله جهاد اجبار دارند. «بیعت نامحدود» با رهبر یک جامعه سیاسی صورت می‌گیرد که مدتش نامحدود است و مخاطبان در تمام قضایا ملزم به اطاعت هستند. به گفته الحطاب، بیعت با «دولت اسلامی» نامحدود است. از دریافت‌کننده بیعت نامحدود هم به‌طور سنتی انتظار می‌رود تا ویژگی‌های خاصی داشته باشد - که الزامی است برای خلیفه- مانند مسلمان بودن، مرد بودن، آزاد بودن، قریشی بودن، عادل بودن، به لحاظ عقلی سالم بودن و با سواد بودن. الحطاب اعلام کرد که البغدادی واجد تمام این ویژگی‌ها است. بیوگرافی ترکی البنعلی در مورد البغدادی که روی وب‌سایت ابو محمد المقدیسی در اوت 2013 منتشر شد، استدلال‌های مشابهی مطرح کرد. این بیوگرافی با عنوان «با البغدادی دست بیعت دهید» خواستار بیعت همگان با البغدادی شده بود. او اعلام کرده بود: «از خدا می‌خواهیم که روزی را ببینیم که شیخ بر کرسی خلافت تکیه زده باشد.»

مخالفان بیعت با البغدادی

در نوامبر 2013، دو روحانی و ایدئولوگ ارشدِ جهادی - المقدیسی و ابو قتاده الفلسطینی- بیانیه‌ای صادر و نسبت به بیعت با البغدادی در سوریه انتقاد کردند. ابو قتاده در نامه‌ای سرگشاده به مجاهدین در سوریه از آنها خواست تا از «اشتباهات گذشته درس بگیرند» و نسبت به «تفرق و اختلاف» در میان صفوف مجاهدین هشدار داد. او با به چالش کشیدن عنوان «امیرالمومنین» برای البغدادی گفت: «هیچ امیر مستقری وجود ندارد که بتوان چنین عبارتی را برای او به‌کار برد.» او گفت داعش یک «دولت» واقعی نیست بلکه «فرمانده میدان جنگ» است همچون سایر گروه‌های جهادی. به دیگر سخن، بیعت با «دولت اسلامی» یک «بیعت محدود» بود. ابوقتاده از علمای جهادی برای حمایت از بیعت با البغدادی انتقاد کرد و گفت فتاوای آنها بازتاب «ساده لوحی و بچگی» است و نویسندگان این فتاوا هم «بچه‌های دبستانی» یا «متظاهران به علوم مذهبی» هستند. المقدیسی هم ادعای دولت بودن داعش یا جایگاه خلافت برای این گروه را رد کرد و گفت: «تفاوت روشنی میان فرماندهان میدان جنگ... و دولتی با ظرفیت سیاسی وجود دارد.» او گفت مسیر حرکت به سوی دولت باید «مراحل» خاصی داشته باشد که منجر به «ظرفیت سیاسی» شود. او افزود حذف هر یک از این مراحل - مثل اعلام زودهنگام دولت- خطرناک است زیرا موجب جنگ داخلی می‌شود. مقدیسی به «برادران مان در النصره و برادرانمان در دولت اسلامی در عراق و شام» توصیه کرد تا «زیر یک بیرق و یک امیر» بجنگند. بی تردید آن امیر، البغدادی نخواهد بود. او تاکید کرد که این رهبر باید سوری باشد تا بتواند خواسته مردم سوریه را برآورده سازد.