تقریبا همه مقامات ارشد آمریکایی از جمله: باراک اوباما، جان کری و چاک هیگل به نوعی اظهار کرده بودند که ما برای حفظ اعتبار ایالات متحده در برابر ایران باید دست به اقدام نظامی در سوریه بزنیم. راه‌های بسیار در روابط بین‌الملل وجود دارد که بتواند با دقت مفهوم حفظ اعتبار را بررسی کند و از اکثر آنها این استنباط می‌شود که فقط با انجام دادن کاری ساده نمی‌توان اعتبار خود را حفظ کرد. کشورها می‌دانند که شرایط در روابط بین‌الملل کاملا متفاوت است و آنچه ممکن است در شرایطی خاص انجام شود ارتباطی با یک شرایط متفاوت دیگر نخواهد داشت. آمریکا چه اعتباری از حمله به عراق و تداوم ماموریت در این کشور پس از سقوط رژیم قبلی آن به دست آورد؟ این کشور با هزینه کردن پول و نیروهایش در ویتنام که به دلیل نگرانی درباره شهرتش بود چه اعتباری به دست آورد؟ اگر واشنگتن از شعارهای بی‌دقتی استفاده می‌کند، راهش این نیست که برای توجیه‌پذیر بودن اقدام نظامی بی دقتی را پیگیری کند. این کار مردم را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، بلکه به آنها می‌گوید ایالات متحده به حدی مغرور است که برای چیزی که هرگز موفقیتی نخواهد داشت پول زیادی خرج کند. چند ماهه گذشته زمان بدی برای مقامات آمریکایی بوده است تا سینه خود را جلو دهند و از اعتبار سخن بگویند، زیرا دولت ایران سیگنال‌های صلح جویانه قابل ملاحظه‌ای فرستاده است. این سیگنال با انتخاب حسن روحانی آغاز شد که نه تنها نه به احمدی‌نژاد، بلکه به نوع حاکمیت در آن زمان بود. روحانی در زمان مبارزات انتخاباتی با حمله به سعید جلیلی کاندیدای اصولگرایان نزدیک به احمدی‌نژاد وی را به دلیل عدم دستیابی به توافق با جامعه جهانی و عدم موفقیت در کاهش تحریم‌ها علیه ایران مورد انتقاد قرار داده بود. وی گفته بود: «چرخ سانتریفیوژ وقتی خوب است، بچرخد که چرخ مملکت و اقتصاد و زندگی مردم هم بچرخد.» البته مرد اول کشور نه روحانی، بلکه آیت‌الله خامنه‌ای است که به شدت ضدغرب و ضدآمریکایی است. اما ایشان نیز یک سیاستمدار باهوش و پیچیده است که می‌خواهد نارضایتی‌های داخلی را کاهش دهد. آیت‌الله خامنه‌ای روز ۱۷ سپتامبر گفت که ایران به منظور تلاش برای دستیابی به توافقی به جامعه جهانی با «نرمش قهرمانانه» با آنها تعامل خواهد کرد. ایشان همچنین تاکید کرد: «ما نه به خاطر آمریکا و غیرآمریکا بلکه به علت اعتقاداتمان سلاح هسته‌ای را قبول نداریم و وقتی می‌گوییم هیچ‌کس نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد، قطعا خودمان نیز دنبال آن نیستیم.» البته ممکن است همه این اتفاقات صحنه‌سازی باشند، اما احتمال دیگری نیز وجود دارد. تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران خسارات زیادی به این کشور وارد کرده است و حمایت تهران از بشار اسد نیز برای آن هزینه زا بوده است. در این شرایط خنثی کردن تنش‌ها، لغو تحریم‌ها و احیای اقتصاد می‌تواند برای نظام ایران بسیار سودمند باشد. دست‌کم دولت اوباما باید با یک پیشنهاد معقول و منطقی به سوی ایران برود تا به مردم این کشور نشان دهد در صورتی که نظام حاضر شود که برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارد، آینده‌ای درخشان‌تر در انتظار مردم ایران خواهد بود. اما در حالی که بر طبل جنگ می‌کوبید سخت است که منطقی به نظر برسید.

منبع: تایم / دیپلماسی ایرانی