استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه هم اکنون در صدر اخبار رسانه‌های بین المللی قرار دارد. ایالات متحده اعلام کرده که کاربرد سلاح شیمیایی خط قرمز است و در صورتی که دولت سوریه از آن استفاده کرده باشد، با گزینه نظامی به آن واکنش نشان می‌دهد. اما آیا این مداخله تنها می‌تواند نظامی باشد، یا واشنگتن گزینه‌های دیگری نیز دارد؟ اظهارات اخیر جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا احتمال حمله به سوریه را افزایش داده و حاکی از آن است که کاخ سفید به طور جدی در حال بررسی گزینه نظامی است. اما مهم‌ترین نکته‌ای که سیاست‌گذاران در کاخ سفید باید در نظر بگیرند، پیامد‌ها و نتایج مداخله نظامی است.

۱. شاید هیات بازرسان سازمان ملل کاربرد تسلیحات شیمیایی را تایید کند، اما شاید نتواند تایید کند که دولت این سلاح‌ها را به کار برده یا معارضان.حتی در صورتی که این هیات تایید کند که دولت اسد از سلاح شیمیایی استفاده کرده ، باز هم برخی کشورها می‌توانند آن را زیر سوال ببرند و به این ترتیب این یک تصمیم جامع نخواهد بود.

۲. به همین دلیل تصمیم‌گیری در این زمینه

بر عهده سازمان ملل است نه واشنگتن. یک تصمیم یکجانبه از سوی واشنگتن، مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل به عنوان تنها نهاد مسوول تامین صلح و امنیت در جهان را زیر سوال می‌برد.

۳. امروز هیچ تردیدی وجود ندارد که آمریکا از صدام حسین در استفاده از سلاح شیمیایی علیه ایران حمایت کرده است. گزارش اخیر فارن پالیسی، اسنادی را نشان می‌دهد که چگونه ایالات متحده در این زمینه از صدام حسین حمایت کرده است. بنابراین واشنگتن برای نقش آفرینی به عنوان پلیس بین‌المللی در جایگاه مناسبی قرار ندارد و در عین حال این اعتبار را نیز ندارد. ایالات متحده خود به حمایت از صدام در کاربرد تسلیحات شیمیایی متهم است که موجب شد ۱۰۰ هزار ایرانی جان خود را از دست بدهند.

۴. تهران و مسکو، حمله به سوریه را خط قرمز خود می‌دانند و به نظر نمی‌رسد که در صورت اقدام نظامی علیه این متحد دیرین، ایران و روسیه، ساکت بنشینند. بنابراین هرگونه حمله به سوریه عواقبی برای منطقه و جهان به دنبال خواهد داشت. در صورتی که روسیه و ایران، مجاب شوند که دولت بشار اسد از سلاح شیمیایی علیه شهروندانش استفاده کرده، آنها موضع خود را تغییر خواهند داد، چرا که تهران قویا با ساخت و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی مخالف است.

۵. به نظر نمی‌رسد که ایالات متحده تمایل یا توانایی ورود به جنگی دیگر در خاورمیانه را داشته باشد. البته هرگونه حمله احتمالی نیز کوتاه مدت و سریع اتفاق خواهد افتاد. این حمله نمی‌تواند به سقوط دولت اسد منجر شود و در واقع می‌تواند حس ملی‌گرایی را در سوریه تقویت کرده و موجب شود مردم این کشور علیه دخالت خارجی و به نفع اسد موضع‌گیری کنند.

۶. اسلام گرایان در خاورمیانه چشم خود را به روی اقدامات ایالات متحده علیه کشورهای مسلمان نبسته‌اند. آمریکا پیش از این به کشورهای مسلمان افغانستان و عراق حمله کرد و میلیاردهادلار خسارت بر جای گذاشت. هزاران نفر در جریان این جنگ‌ها کشته و زخمی شدند و در عین حال اندیشه‌های ضد آمریکایی و اسرائیلی در منطقه تقویت شد.

۷. خاورمیانه یکی از بی‌ثبات‌ترین دوره‌های تاریخی خود را سپری می‌کند. لبنان، عراق، سوریه، مصر و یمن در خطر قرار دارند. ترکیه که زمانی نقطه اتکای قدرت‌های غربی در خاورمیانه بود اکنون موقعیت خود را از دست داده و روابط سردی را با همسایگانش تجربه می‌کند.

۸. پیروزی یک میانه‌رو در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر ایران، نشانه‌ای ترغیب‌کننده برای ثبات و دموکراسی در منطقه به شمار می‌رود. جفری فلتمن، دستیار سازمان ملل در امور سیاسی اخیرا به تهران سفر کرد و با مقامات ایرانی در خصوص مساله سوریه به گفت‌وگو پرداخت. تهران به روشنی اعلام کرد که آماده همکاری برای حل بحران سوریه است. در همین حال سلطان قابوس نیز از عمان به ایران آمد و پیامی مثبت از جانب کاخ سفید به همراه داشت. بنابراین اکنون به نظر می‌رسد که زمان برای همکاری سازنده تهران و واشنگتن، مناسب است.

همکاری دو کشور در سال ۲۰۰۱، بر سر مساله افغانستان، به سقوط طالبان و القاعده منجر شد. اکنون این همکاری نباید تنها به سوریه محدود شود و کل خاورمیانه نیازمند مدیریت بحران است.

* مذاکره‌کننده سابق هسته‌ای ایران

منبع: المانتیور / دیپلماسی ایرانی