اعتقادی به «تجربه» در سینما ندارم

آروین موذن‌زاده

علیرضا زرین‌دست با اشاره به اینکه خلاقیت بالاترین نیرویی است که سینما به آن نیاز دارد، عنوان کرد که سینمای دیجیتالی که به تازگی رواج یافته را باید سرگرمی دیجیتال نامید.

علیرضا زرین‌دست که یکی از مهمترین فیلمبرداران سینمای ایران است در سال‌های فعالیتش توانسته سبکی منحصر به فرد از فیلمبرداری را به معرض نمایش بگذارد. سال‌ها است که فیلمبرداری زرین دستی از لحاظ نوع قاب بندی، کمپوزیسیون و نورپردازی قابل شناسایی است. وی برای سهولت در کارش وسایلی را ابداع کرده است که توسط فیلمبرداران دیگر هم در سینمای ایران استفاده می‌شود. این فیلمبردار صاحب سبک سینمای ایران مهمان خبرگزاری مهر بود و درباره حضور جوانان در عرصه فیلمبرداری، سینمای دیجیتال، همکاری با سینماگران برجسته و مسائل دیگر صحبت کرد. مساله‌ای که چند سال است در سینما رواج یافته، ورود سینمای دیجیتال است. نسل جدید فیلمبرداران بیشتر در این حوزه فعالیت می‌کنند. شما سینمای دیجیتال را به عنوان سینمایی تاثیرگذار قبول دارید؟

ـ به نظر من عنوان سینمای دیجیتال اصلا عنوان خوبی نیست و غلط است. سینمای دیجیتال مثل این است که به شما بگویند دیجیتال فکر کنید. مگر می‌شود دیجیتال فکر کرد. یا دیجیتال نقاشی کنید و شعر بگویید. سینمای دیجیتال در واقع یک پروسه و دوره فنی است. من معنی سینمای دیجیتال را نمی‌فهمم. بگوییم که مثلا روش فیلمبرداری دیجیتال وجود دارد. هیچ‌کس دوست ندارد فیلمی را ببیند که شبیه فیلم‌های خانوادگی باشد. قدرت سینما در مرعوب کردن آن است و اگر آن را از سینما بگیریم دیگر چیزی باقی نمی‌ماند. با دوربین‌های هندی‌کم همه از فامیل و ‌آشنایان در مراسم‌های مختلف خانوادگی فیلم می‌گیرند، اگر با همان شکل و شمایل فیلمی درست کنیم چقدر برای مخاطب دیدنی است.

تعداد زیادی از این فیلم‌ها در جشنواره‌های مختلف شرکت می‌کنند و موفق به کسب جایزه هم می‌شوند؟

این مساله به این علت است که هالیوود که سردمدار سینمای جهان به حساب می‌آید به دنبال راهکارهایی است که عمر سینما را طولانی‌تر کند، مردم را به سینما بکشاند و به این نوع سینمای دیجیتالی که در حال حاضر شکل گرفته ماندگاری، عزت و احترام بدهند. پشت همه این ترفندها منافع مالی و سرمایه‌گذاری کارخانه نهفته است. امیدوارم سینمای دیجیتال دوره‌اش را سپری کند و به یک جای جدی برسد. آن زمان می‌توان درباره این سینما حرف زد. این سینما هنوز گرامر ندارد و نمی‌توان درباره آن حرف زد .من این تفکر دیجیتالی را مانند خیلی از افراد دیگر گاهی از پشت ویترین نگاه می‌کنم و می‌گویم که این دوربین‌ها زیبا است و می‌توان آنها را خرید و از دوستان و فامیل فیلم گرفت.

در دهه ۵۰ که بیشتر منتقدان به دنبال کشف کارگردان‌هایی مثل کیمیایی، نادری، مهرجویی و... بودند کمتر به جوانانی توجه می‌شد که در بخش‌های دیگر سینما فعالیت می‌کردند. چه چیزی به شما امیدواری می‌داد که در آینده این حرفه دیده شود. اصلا برایتان اهمیت داشت که مورد توجه قرار گیرید؟

نه‌تنها این دیده شدن برای ما مهم بود، بلکه ملکه ذهن ما بود. من اولین بار که در زندگی مزه موفقیت را چشیدم بعد از نمایش فیلم «ساز دهنی» بود. بعد از پایان فیلم تماشاگران امیر نادری و من را روی دست بلند کردند و تا جلوی سالن سینما آوردند. مردم آنقدر لطف به ما می‌کردند که برای من بسیار با ارزش بود. مردم همیشه باهوش‌ترین، بی‌طرف‌ترین، با انصاف‌ترین و گرانبهاترین انگیزه‌ها برای هنرمندان هستند. من ۹۰ درصد موجودیت خودم را مدیون مردم و ۱۰ درصد بقیه را مدیون منتقدین . چون این منتقدین بودند که به کار من بال و پر و ارزش دادند. اصلا این «فیلمبرداری زرین‌دستی» عنوانی است که آقای هوشنگ گلمکانی به من دادند.

فیلمنامه برای شما از کارگردان مهم‌تر است؟

فیلمنامه همانقدر مهم است که خود کارگردان اهمیت دارد. چون فیلمنامه باید دارای ویژگی‌هایی باشد که بتواند انگیزه‌ای را در شما به وجود آورد و با هر سکانسی که جلو می‌روید بیشتر به آن فیلم احساس تعلق ‌کنید. این مسائل همه به ذات فیلمنامه باز می‌گردد. کارگردان نیز باید به همان اندازه که من به او انگیزه می‌دهم بتواند به من انگیزه دهد و پنجره‌های حسی من را باز و بسته و من را ترغیب به انجام دادن اثری ماندگار کند.

شما در دهه ۶۰ با فیلمسازانی چون عیاری، مخملباف، سجادی، فرهنگ و ... کار کردید که بعدها به فیلمسازان شاخص تبدیل شدند. آن زمان هم این مساله مدنظرتان بود؟

نه آن زمان فیلمنامه‌های آنها بود که روی من تاثیر گذاشت. با خودم می‌گفتم کسی که قادر است فیلمنامه به این خوبی بنویسد حتما فیلمساز خوبی هم هست.

بعضی از شیوه‌هایی که شما در فیلمبرداری استفاده می‌کنید. مثل فیلمرو و یا تخته الوارها ابداع خودتان است. از کجا شروع شد و به آنها رسیدید؟

بله، از فیلم «تجربه» عباس کیارستمی استفاده از این تخته الوارها آغاز شد. زمان به زمان و فیلم به فیلم گسترش پیدا کرد وکاملتر شد. قبلا چنین چیزی در سینما وجود نداشته است. فیلمرو را هم برای اولین بار در فیلم «دستفروش» مخملباف استفاده کردم و بعد برای آبادانی‌ها طراحی آن را کامل‌تر کردم و به عنوان یک اختراع این وسیله را ثبت کردم و بعد همین فیلمرو را بنیاد فارابی از من خرید.

در حال حاضر خیلی از فیلمبرداران از این وسیله استفاده می‌کنند.

الان چندین مدل از روی این فیلمرو ساخته شده و همه از آنها استفاده می‌کنند. در آن زمان آقای بهشتی با نوشتن نامه‌ای از من تقدیر کردند. آقای بهشتی برای تشویق من این فیلمرو را برای بنیاد فارابی خریداری کردند.

بهترین فیلمی که کار کردید و در آن توانستید از همه دستاوردهایتان به بهترین شکل استفاده کنید و نتیجه فیلم هم رضایت‌بخش بوده چه فیلمی است؟

فیلم «بایسیکل ران»، «دستفروش»، «طلسم»، «دو فیلم با یک بلیت»، «فرزند خاک» و«سیندرلا» که ازجمله فیلم هایی است که متاسفانه دیده نشد.

فیلم‌برداری «طلسم» که بسیار جذاب است. مخصوصا سکانس تالار آینه که بسیار با دقت و وسواس گرفته شده و به نظرم بهترین فیلم داریوش فرهنگ هم به حساب می‌آید.

بله کار سینمایی یک کار تیمی است. بعضی اوقات یک کارگردان در کنار یک تیم خاص فیلمساز بهتری می‌شود. بعضی اوقات هم همان کارگردان در کنار تیم دیگری فیلمساز ضعیف تری می‌شود. درست است که از لحاظ معنوی فیلم متعلق به یک کارگردان است، اما از لحاظ حقیقی یک فیلم را فقط کارگردان نمی‌سازد یک تیم می‌سازد. در نتیجه مدیریت این تیم بعضی اوقات تاثیر خوبی بر کارگردان و مدیریت کارگردان هم تاثیر خوبی برتیم می‌گذارد که حاصل آن فیلمی جذاب و ماندگار می‌شود.

فیلمسازانی بودند که دوست داشتند با آنها کار کنید، اما فرصت آن پیش نیامد؟

بله، مثلا آقای بیضایی. دو بار هم این فرصت پیش آمد که با ایشان کار کنم، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

با کارگردان‌های جوان چطور؟

بله، با کارگردان‌های جوان مثل حمید نعمت‌الله کار کردم که فوق‌العاده بود. نعمت‌الله هم فیلمنامه نویس فوق‌العاده‌ای است هم کارگردان بسیار خوبی. ابراهیم شیبانی هم بسیار با استعداد است.

جوانانی که تازه وارد عرصه فیلمبرداری شده‌اند گله مند هستند که انجمن فیلمبرداری آنها را به عنوان اعضای صنف خود قبول ندارد و تصور می‌کنند که پیشکسوتان این عصر باید به طریقی آنها را حمایت کنند یا جا را برای ورود آنها خالی کنند. نظر شما درباره این مساله چیست؟

اجازه ورود به این جوانان ممکن است به صورت کتبی و روی کاغذ داده نشود، اما از لحاظ عملی این افراد در حال کار کردن و تصویر گرفتن هستند.

کارگردان‌های برجسته مثل مهرجویی، فرمان آرا، کیمیایی و... بیشتر ترجیح می‌دهند که با فیلمبرداران برجسته کار کنند، آنها انتظار دارند که قدیمی‌ها آنها را به این کارگردانان معرفی کنند.

من دوستی داشتم که در غرب در رشته فیلمبرداری تحصیل کرده بود و به من گفته بود در شهر نیویورک فیلم‌های تبلیغاتی بسیار زیادی ساخته است. این آقا از من خواست تا او را به انجمن فیلمبرداران برای عضویت معرفی کنم و من هم ایشان را معرفی کردم. انجمن گفت به احترام شما این کار را انجام می‌دهیم، اما باید مدرکی را که این آقا در رشته فیلمبرداری گرفته به ما ارائه دهند و هم تعدادی از کارهایی را که ساخته ببینیم من هم همین حرف را به دوستم زدم اما ایشان ناگهان ناپدید شد و دیگر هیچ وقت او را ندیدم. در سینما نمی‌توان کسی را معرفی کرد، بلکه آن شخص باید توانایی خود را در زمینه مورد نظر نشان دهد تا مورد توجه قرار گیرد. تنها با معرفی من یا کس دیگری نمی‌توان اعتماد فیلمساز را جلب کرد. کسب تجربه و نشان دادن استعداد و مهارت تنها معرف یک فرد برای ورود به دنیای حرفه‌ای سینما است.