بدنی که می‌اندیشد...

بهزاد خاکی‌نژاد

بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر همچون سال‌های گذشته همزمان با برگزاری این همایش ملی اقدام به برگزاری چهار کارگاه «تئاتر محلی برای مخاطب جهانی، تصویرسازی ذهنی و تخیل در خلاقیت بازیگری، بدن متفکر و حرکت باهم» از ۱۸ تا ۲۵بهمن‌ماه در خانه هنرمندان ایران کرده است.

از آنجایی که مخاطب این کارگاه معمولا دانشجویان هنرهای نمایشی بوده که بیشتر به دنبال آموزه‌های عملی‌ نزدیک به ابزارهای بازی خود (بدن-بیان- حرکت...) هستند، از دو کارگاه «تصویرسازی ذهنی و تخیل در خلاقیت هنر بازیگری و بدن متفکر» بیش از دیگر کارگاه‌ها استقبال شد.

هرچند شاید اگر کارگاه «حرکت با هم» معدود به حضور خانم‌ها نمی‌شد، با استقبالی پربار همراه می‌شد. کارگاه «بدن متفکر» به سرپرستی «میشائیل اولفیک» ابتدا با عنوان تازه و جالبش دانشجویان بسیاری را به سوی خود جلب کرد، سپس در چهار روز برگزاری (۱۸ تا ۲۱بهمن‌ماه) شگفتی حاضران را از آموزه‌های شرقی یک استاد آلمانی رقم زد.

جشنواره بیست و ششم تئاتر فجر، سومین حضور اولفیک همراه همسرش «تینا کوکوویچ» (سرپرست کارگاه «حرکت با هم») به ایران به شمار می‌رود.

آنچه در پی می‌آید، گزیده‌ای است چکیده شده از آنچه در روزهای کارگاه «بدن متفکر» بر گروه هنرجویان اولفیک گذشت.

روز اول؛ دنژیون: کارگاه با نیم ساعت تاخیر آغاز شد چون هم برخی از بچه‌ها به مسیر رفت‌وآمد آشنا نبودند و هم اینکه اولفیک چند ساعت قبل از آغاز کارگاه به ایران آمده بود و هم اینکه فهرست ثبت‌نامی با شمار شرکت‌کنندگان همخوانی نداشت.گزیده آنکه کارگاه آغاز شد و اولفیک در همان ابتدا پس از بیان «سلام» به زبان فارسی، یادآور شد: «من از هنرهای رزمی به تئاتر آمده‌ام و در هنرهای رزمی، اصل تمرکز است. قرار بود این کارگاه در ۶ جلسه ۵ ساعته برگزار شود که به دلیل پر بودن برنامه‌های جشنواره به ۴ جلسه ۲ساعته کاهش یافت.»نتیجه آنکه قرار شد از روز آینده یک ساعت به زمان کارگاه افزوده شود و کارگاه با ۲۵هنرجو در روز نخست آغاز به کار کرد.همانگونه که میشائیل گفته بود، تمرکز پایه تمرین‌ها را شکل می‌داد.پیدا کردن خطوط عمودی و افقی و نقطه ثقل بدن، پی بردن به انرژی درونی و بیرونی انسان و تاثیر آن بر دیگران (حتی بر تماشاگر)، حرکت با ریتم و تنفس منظم، شخصیت بدن (عدم خنثی بودن هر بدن)، تمرکز بر نقطه متصل بدن که زیر شکم قرار دارد و راهبر حرکات است (دنژیون).

روز دوم؛ عروسک خیمه شب‌بازی: کارگاه یک ساعت زودتر از روز گذشته برگزار شد و شمار حاضرین به ۱۶نفر رسید. کارگاه روز دوم ابتدا با معرفی هر یک از هنرجویان و پیشینه فعالیت هنری‌شان آغاز شد و با مدیتیشن کوتاهی ادامه یافت. اولفیک همچنین به شرح کوتاهی از هنر «بوتو»ی ژاپنی پرداخت و افزود که او روش کارش را با تکیه بر این هنر و ترکیب با هنر رزمی بنیان نهاده است. وی در طول تمرین‌‌ها به دو سوی خورشیدی و سایه‌ای بدن اشاره کرد و افزود که در هنر بوتو، تنها سوی خورشیدی برای تماشاگر نمایش داده می‌شود. خوابیدن روی زمین و تکان دادن بدن به شکل مارپیچ توسط بازیگر مقابل، تمرکز بر دنژیون و حرکت در فضا با تکیه بر این نقطه چونان عروسک خیمه‌شب‌بازی آویزان، حفظ تعادل و راه‌رفتن به شیوه بوتو با ناحیه بیرونی پا، حفظ ظرافت حرکت‌ها و کاستن غلو، فرار دست هر فرد از دست مهاجم با تمرکز، به پایان رسانیدن هر حرکت با بازدم، تاثیر حرکت دیگران بر عروسک‌های خیمه‌شب‌باز معلق در فضا، دریافت و ارائه انرژی به وسیله بدن عمودی که به مثابه یک آنتن عمل می‌کند و... از تمرین‌های روز دوم بود. حرکت عروسک خیمه‌شب باز با نیروی دنژیون، مهم‌ترین تمرین این روز به شمار می‌آید.

روز سوم؛ آرامش قبل از توفان: شمار هنرجویان به ۱۴نفر رسید. البته یکی دو نفر با تاخیر به جلسه تمرین رسیدند که از سوی مسوول کارگاه‌ها اجازه ورود به تمرین را نیافتند و وقتی که اولفیک حضور آنها را بی‌اشکال خواند، مسوول کارگاه‌ها گفت: «برای حفظ نظم کارگاه اجازه ورود ندارند» و اولفیک کلی خندید چون می‌دانست نظم در ایران چگونه معنی می‌شود.

روز چهارم؛ روز انرژی: باز هم یک نفر دیگر از شمار بچه‌ها کاهش یافت. از تفاوت‌های دیگر تمرین این روز، برگزاری کارگاه بدون حضور مامور حراست بود. تمرکز و تمرکز و تمرکز، اصل تمرین‌های روز چهارم را شکل می‌داد. تمرکز تا نهایتی که بدن خالی از انرژی شده و در پایان تمرین، بچه‌ها بیشترین پرسش‌های خود را بر خستگی روحی این روز عنوان می‌کردند.

تمرین‌های روز چهارم بر دو بخش استوار است؛ بخش اول: تمرکز برچشم بازیگر مقابل و چرخش پا بردو نهایت کل بدن به دور خود، تکرار حرکت قبلی مقابل بازیگری فرضی تا محو شدن آن بازیگر از دنیای ذهنی فرد. این بخش بیشترین زمان تمرین روز را در اختیار می‌گیرد و انرژی روحی روانی بچه‌ها را زیر فرمان خود می‌برد. بخش دوم که از سوی هنرجویان بسیار جذاب خوانده می‌شود، مربوط به ابراز احساسات با بدن متفکر، اما بدون کنش نمایشی یا حرکتی بدن است. یعنی ابراز احساسات حقیقی و درونی هر فرد که بیشتر در چشم‌ها دیده می‌شود. این بخش انرژی از دست رفته بچه‌ها را دوباره به آنها بازگرداند و پایان به یاد ماندنی از کارگاه بدن متفکر برایشان رقم زد. حضور صلاحی (یکی از استادان ایرانی دوره دیده در روسیه) در لحظه پاپانی کارگاه و نقد و تحلیل آموزه‌های اولفیک و ارائه تجربیاتش، حال و هوای ویژه‌ای را به روز آخر و شور بچه‌های با انگیزه وارد آورد.

پررنگ‌تر از متن

*اندیشه‌ورزی، روی خندان و جدیت بی‌خشونت اولفیک، شخصیتی دوست‌داشتنی از یک استاد آلمانی را برای هنرجویان خلق کرد.

*تینا کوکوویچ (همسر اولفیک و سرپرست کارگاه «حرکت باهم») همراه بچه‌ها در روزهای برگزاری کارگاه همسرش به تمرین می‌پرداخت.

*اولفیک هر روز تمرین خود را با «سلام» به زبان فارسی آغاز می‌کرد و سپس به سراغ مدیتیشن کوتاهی می‌رفت و با مدیتیشن نیز تمرین‌ها را پایان می‌داد.

*وعده داده شد که گواهی‌نامه‌ای از سوی اولفیک و توسط دبیرخانه به هنرجویان هدیه می‌شود هنوز که خبری از آن نیست!

*کارگاهی که با ثبت‌نام ۱۴۰هنرجو آغاز به کار کرده بود، با ۱۳هنرجو در روز چهارم به کار خود پایان داد.

*حضور یک مامور حراست از ابتدا تا پایان تمرین هر روز کارگاه موجب گله‌مندی هنرجویان و به ویژه‌ خانم‌ها شده و دلیل اصلی کاهش روزافزون شمار هنرجویان را رقم زده بود. دانشجویان این رفتار مرکز هنرهای نمایشی را بسیار توهین‌آمیز تلقی می‌کردند.