گروه تاریخ اقتصاد- آنچه می خوانید ادامه نامه ژنرال گاردان است درخصوص اردوکشی به هند که در آن اوضاع قشون جنگی ایران را به تصویر می کشد؛ در این قسمت وضعیت توپخانه، لباس، سان و... سواره نظام قشون ایران تشریح شده است:
سواره‌نظام - افراد سوار هر کدام اسب خود را خود می‌آورند و هرایل یعنی خانوار‌هایی که به علت اتحاد اخلاق و آداب و زبان تحت امر یک رییس قرار گرفته‌اند، ملزم هستند که مقدار معینی سوار بدهند. هیچ قسم مقرری به ایشان داده نمی‌شود. اسبان این جماعت نسبتا خوب است و با یک دهنه آنها را فرمان می‌دهند.
در موقع جنگ افراد سوار تحت هیچ نظمی نیستند و هر قسم باشند چهار نعل بدون هیچ ترتیبی به دشمن حمله می‌برند، اگردشمن متزلزل شد ایستادگی می‌کنند، والا با بی‌نظمی تمام چهار نعل عقب می‌نشینند و از عقب تیر می‌اندازند.
افراد اسبان خود را نعل تخت می‌زنند و هر کس هم باید قیمت نعل اسب خویش را از کیسه خود بپردازد.
توپخانه - توپخانه را به گاو می‌بندند و برای این صنف ماهرترین افراد را اختیار می‌کنند. لوازم توپ در اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد تهیه می‌شود. در تبریز یکی از بیست عراده توپی که از روس‌ها گرفته‌اند در دست قشون است، ولی این توپ‌ها خراب است.
از گلوله‌های توپ بهتر از همه گلوله‌های روسی است که ایرانی‌ها آنها را یا بعد از عملیات یا در شهرها به دست آورد‌ه‌اند. در مازندران هم گلوله توپ می‌سازند؛ ولی این گلوله‌ها به قدری بزرگ است و بد ریخته شده که به واسطه سوراخ‌های کوچک و خرده‌ شن که داخل دارد، لوله توپ را خراب می‌کند وغالبا در حین بیرون آمدن از دهانه توپ می‌ترکد.
باروت- باروت سربازان هم مثل گلوله‌های ایشان ناقص است.
چه مواد آن را بد با هم ترکیب می‌کنند، به همین جهت ایرانی‌ها باروت اروپا را به کار می‌برند.
لباس - لباس متحد‌الشکل به هیچ وجه در ایران معمول نیست.
تهیه علیق اسب را ایرانی‌ها نمی‌دانند فقط انبار کردن کاه در آبادی‌های خارج شهر معمول است و زمستان از آن نقاط به شهر کاه می‌آورند و چون تهیه انبار علیق مرسوم نیست، فقط در مواقع وجود علف به خارج می‌روند و در اوایل تابستان و اوایل پاییز به شهر برمی‌گردند.
مریضخانه - مریضخانه به هیچ وجه در ایران نیست، در آبادی‌های خارج شهر فقط بعضی از مردم به‌عنوان دلاکی این حرفه را از پدر ارث می‌برند و به گرفتن خون و سایر اعمال جراحی می‌پردازند.
سان - سان قشون در دو موقع به عمل می‌آید، یک‌دفعه در اواخر بهار موقع رفتن به ییلاق، دیگر در اواخر تابستان موقع مرخصی. در این قبیل موارد شاه یا ولیعهد در چادر خود جلوس می‌کند و قشون در سمت دست چپ او سان می‌دهند و صاحب منصبی ایشان را فوج به فوج به اسم می‌خواند و صاحب‌منصب دیگری حضور ایشان را جواب می‌گوید. مقرری سربازان هر شش ماه تادیه می‌شود و هر کس به شخصه حقوق خود را می‌گیرد.
اردوگاه - اردگاه هیچ گونه نظم ندارد. شب قراول صحیحی نیست، فقط توپ‌ها را بالای اردو قرار می‌دهند و شترها را در محلی که یکی دو فرسخ تا اردو فاصله دارد، می‌خوابانند. در جلوی اردو و راهی که باید پیموده شود، وزرا و اعیان حاضر خدمت مقر دارند، جلوی چادر اعیان بازار مکاره است و اصناف مختلف از نانوا و خیاط و سراج و میوه‌فروش و غیره با اردو حرکت می‌کنند. در جلوی اردو دو تیر نصب کرده‌اند به نام درخت عدالت و بیرق سرخی روی هر کدام از آنها نصب است. دور این تیرها سواران ایلات چادر می‌زنند و اسبان خود را بدون رعایت ترتیبی در اطراف چادرها می‌بندند. ایرانی‌ها عادت دارند که چادرها و اموال خویش را در سفر با خود ببرند، ولی از میان ایشان فقط شاهزادگان می‌توانند که زن‌های خود را همراه داشته باشند. شب به کسانی که باید دور چادر شاه یا ولیعهد کشیک دهند، دستور می‌دهند و معمولا عده این جماعت به پانصد نفر می‌رسد؛ به‌علاوه بستگان پادشاه یا ولیعهد هر کدام مستحفظانی دارند که منظما کشیک می‌دهند و تمام شب را برای اینکه غافل نشوند به صدای بیدارباش یکدیگر را می‌خوانند.
نقشه جنگی - هیچ قسم نقشه‌ای در ایران موجود نیست. فقط دور هر قصبه‌ای حصاری است از گل دارای برج‌های مرتفع آجری کنگره‌دار و گرد شهرها خندق نیز کشیده‌اند.
تنها در طهران جلوی هر دروازه‌ای از ۲۰۰ تا ۳۰۰ قدم برجی گلی ساخته‌اند و روی آن را اندود کرده و خندقی نیز گرداگرد طهران هست که هیچ قسمت آن از قلعه دیده نمی‌شود.
سرباز ایرانی قانع و مطیع و در تحمل سختی بردبار است و محتاج به سرمشق و ترتیب صحیحی است.
عدالت - احقاق حق با اعیان و وزرا و روسای ایلات است. اعلیحضرت شاه هم در روزهای سلام به دادخواهی می‌نشیند و سلام یک نوع سان قشونی است که در آن روز تمام اعیان و رجال نیز نزدیک ظهر به خدمت شاه می‌رسند.
بحریه- هیچ قسم آن وجود خارجی ندارد.
منبع: ماموریت ژنرال گاردان در ایران
کنت آلفرد دو گاردان، ترجمه عباس اقبال