زادروز خالق «علامت دلار»

گروه تاریخ اقتصاد- هشتاد و چهار سال پیش در چنین روزی، اندی وارهول به دنیا آمد. او هنرمندی بود که به امور روزمره زندگی بشر و نقش فناوری و تبلیغات در دنیای معاصر پرداخت و به قول خودش «فرم‌های هنری را از درون پدیده‌های جدید همچون مد، آگهی‌های بازرگانی و باز تولید نشانه‌های اقتصادی» خلق کرد. در یک دهه اخیر برخی آثار هنری- صنعتی او همچون «علامت دلار» در حراج های هنری به قیمت های فراتر از ۵ میلیون دلار رسیده‌اند. آثاری که وارهول از خود به جا گذاشته، همه قیمت‌های استثنایی دارند و گفته می‌شود که ارزش تجاری مجموعه آثار او فراتر از ۲میلیارد دلار است. برخی از آثار او مانند: «اسکناس یک دلاری» خیلی ساده و با استفاده از تکنیک دخل و تصرف و چاپ مجدد به وجود آمده‌اند، اما نگاهی انتقادی و هنری پشت سر آنها است که در واقع نمایانگر سازوکار مکانیکی تولید هنر در عصر حاضر است، همان مفهومی که در دهه‌های آغازین قرن بیستم از جهان فلسفه هم سر درآورد و مورد توجه فیلسوفانی همچون والتر بنیامین قرار گرفت.از نظر وارهول، آنچه اهمیت دارد و نقطه کانونی هنر معاصر می‌تواند باشد، رویکردی طنزآمیز به امور و فرآیند جدی و سرسختانه تولید است، هر محصولی که تولید می‌شود بلافاصله جای خود را به محصولی دیگر می‌دهد، بیش از آنکه ماندگار باشد، تابع «جریان و زمان رقابت» است که اغلب خیلی زود سپری می‌شود.وارهول به این نکته بنیادی، توجهی فلسفی و هنری نشان داد و آن را به دستمایه کار خود تبدیل کرد. وارهول در دهه ۱۹۸۰ به سینما و تلویزیون نیز روی آورد و قصد داشت که طرح‌های ذهنی خود را از طریق این رسانه‌ها هم به نمایش بگذارد. او گفته است: «من هیچ وقت مطالعه نمی‌کنم، فقط تصاویر را نگاه می‌کنم.» در این نقل قول معروف او هم، نکته‌ای طنزآمیز نهفته است، جریان تولید (صنعتی، هنری و...) در دوران معاصر چنان شتابزده و سریع است که ظاهرا فقط باید بدان نگریست چون فرصتی برای مطالعه دقیق، پیش نمی‌آید؛ اما فقط هنرمندی همچون اندی وارهول می‌تواند با «نگاه کردن» به آفرینش هنری دست یابد.او در هنر هم صاحب سبک بود. تمایز میان «هنر خلاقه» و «هنر وابسته و در خدمت به تبلیغات» از جمله دغدغه‌های جدی دوران کاری او بوده است. وارهول نگاه هنرمندانه‌اش به تولید اثر هنری در دوران معاصر را این طور شرح می‌دهد: «وقتی خوب در موردش فکر کنید، می‌بینید که فروشگاه‌های زنجیره‌ای و موزه‌ها، خیلی به هم شبیه‌اند!» این نگاه آمیخته با طنز، توجه مخاطب را به این نکته جلب می‌کند که هر محصولی که تولید می‌شود بیش از آنکه ماندگار باشد بلافاصله جای خود را به محصولی دیگر می‌دهد و ناپدید می‌شود.