نفت ملی شده ایران به روایت والتر لوی

سرگذشت نفت در دوران ملی شدن صنعت نفت در ایران، ماجرایی است که طی نیم قرن بارها و بارها بازگو و بررسی شده است. تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران در اسفند سال ۱۳۲۹ سرآغاز کشاکش بزرگی میان ایران و بریتانیا و شرکت نفت «ایران و انگلیس» شد که پس از مدت کوتاهی با مداخله میانجی‌گرایانه آمریکایی‌ها، موضوع ابعاد وسیع‌تری یافت. بدین ترتیب، دکتر مصدق و دولت او در مهم‌ترین چالش‌ زمان نخست‌وزیری‌اش درگیر مذاکرات، ملاقات‌ها و دیدارهای متعددی با مقامات آمریکایی و بریتانیایی و میانجیگران دیگری شد که هر یک می‌کوشیدند، راه‌حلی را برای پایان منازعات ایران و بریتانیا ارائه یا نظرها و پیشنهادهای طرف مقابل را به طرف دیگر اعلام نمایند.

در این میان «والتر لوی» کارشناس برجسته آمریکایی که از هنگامه جنگ جهانی دوم در خدمت متفقین، دانش خود را از نفت و انرژی علیه نیروهای آلمانی و متحدین به کار بسته بود، در سفری به همراه «هریمن» به ایران آمد (۲۴ تیر تا ۵ مرداد ۱۳۳۰) و مستقیما در جریان مذاکرات نفتی قرار گرفت. دو سال بعد توصیه‌ها و پیشنهادهای خود را که عمدتا انعکاس‌دهنده دیدگاه‌های جناح دموکرات‌ در آمریکا بود، به مقامات آمریکایی و بریتانیایی ارائه کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در آستانه تشکیل یک کنسرسیوم نفتی بین‌المللی برای راه‌اندازی صنایع نفت ایران، «والتر لوی» گزارشی را تحت عنوان «دوره‌ای از اختلاف نفت انگلیس و ایران» در ۱۲ دسامبر ۱۹۵۳ (۲۱ آذرماه ۱۳۳۲) برای میزگردی آماده کرد که در بنگاه خاورمیانه‌ای وابسته به مجلس سنای آمریکا، تشکیل شده بود. چندی بعد (در اواخر سال ۱۳۳۲) اداره ترجمه وزارت امور خارجه ایران آن گزارش را به فارسی ترجمه و نسخه‌ای از آن را در پرونده‌های آرشیو اسناد تاریخی خود ضبط نمود. این مقاله به بررسی آن نسخه پرداخته است.

کلیت گزارش مزبور در مورد وضعیت نفت ملی شده ایران طی سال‌های ۱۳۳۲- ۱۳۳۰ و بیان روند مذاکرات نفتی برای حل اختلافات ایران و بریتانیا در آن دوره زمانی است. این گزارش حاوی نکات و ظرایف جالب توجهی است که مرور آن برای آشنایی با نظرات یک کارشناس نفتی آمریکایی در خصوص موضوع یاد شده، مفید است. در ابتدا بر نقش«والتر لوی» در مذاکرات نفتی آمریکا و بریتانیا با ایران در سال‌های ۱۳۳۲-۱۳۳۰ مروری کوتاه کرده، پس از ارائه گزارش، نکات چندی را در خصوص گزارش، مورد توجه قرار خواهیم داد.

«والتر جیمزلوی»، در ۲۱ مارس ۱۹۱۱ در شهر هامبورگ آلمان و در خانواده‌ای یهودی متولد شد. تحصیلات خود را در شهرهای مختلف آن کشور از جمله برلین، مونیخ و کیل تا درجه دکترای حقوق ادامه داد.

او قبل از شروع جنگ جهانی دوم به انگلستان مهاجرت کرد. نخست در اداره انتشارات نفت و سپس در اداره سرویس استراتژیک تحولات نفتی آلمان، مشغول به کار شد. در پایان جنگ به اداره دولتی تحقیقات محرمانه نفتی انتقال یافت و پس از مدتی به آمریکا رفت و در آن کشور اقامت گزید. در طول مدت اقامت در آمریکا، سمت‌های گوناگونی را برعهده گرفت. مشاور بخش نفتی اداره همکاری‌های اقتصادی، مشاور کمیته سیاسی ریاست جمهوری در سال ۱۹۵۱، مشاور کمیته امنیت ملی ذخایر اوراق قرضه، عضو ستاد برنامه‌ریزی سیاسی، مشاور اداره همکاری‌های مدیریتی در بخش اداره شهری و دفاع غیرنظامی، از جمله مناصب او بودند.

علاوه بر سمت‌های فوق، در طول سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۶۰ والتر لوی مشاور نفتی هیات اعزامی کندی رییس‌جمهور آمریکا به اندونزی در سال ۱۹۶۳، عضو هیات مرکزی استراتژی و بین‌المللی اوراق قرضه و عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده نیز بود. همچنین او در چند دانشگاه و مدرسه عالی نیز تدریس کرد که از آن جمله می‌توان به دانشگاه «جان هاپکینز» و دانشگاه «جورج تاون» واشنگتن اشاره کرد.

والترلوی در طول مدت فعالیت خود، نشان‌ها و مدال‌های افتخاری ازچند کشور دریافت کرده است:

گواهینامه و لوح شایستگی از آمریکا، نشان تاج از ایران، نشان شجاعت و شایستگی از آلمان فدرال و نشان سنت میکائیل و سنت جورج از انگلستان.

او در زمینه نفت کتاب «سیاست و استراتژی ۸۱-۱۹۴۱» را تالیف و در سال ۱۹۸۲ منتشر کرد. علاوه بر آن مقالات متعددی نیز از او در نشریات تخصصی چاپ شده است. همان‌گونه که اشاره شد والتر لوی در سال ۱۹۵۱م/۱۳۳۰ ش همراه یک هیات آمریکایی به منظور میانجیگری بین ایران و بریتانیا در مورد وضعیت شرکت نفت ایران و انگلیس رهسپار تهران شد. به نوشته مصطفی علم:

«والتر لوی [به عنوان] یک کارشناس نفتی آمریکایی پیشنهاد کرد... با هر دو طرف وارد گفت‌وگو شود. بریتانیا نمی‌خواست از طریق اتکای بر یک واحد، آزادی عمل خود را از دست بدهد. با این وجود فورلانگ [رییس اداره امور شرق در وزارت خارجه بریتانیا] عقیده داشت که بهتر است از لوی به عنوان یکی از اعضای آن سوی میز (طرف ایرانی) استفاده شود. او می‌گفت: به این ترتیب چون تصور می‌رود که لوی به انگلیسی‌ها تمایل داشته باشد، انگلیس از راه مذاکره می‌تواند او را بخرد و نتیجه را به نفع خودش پایان دهد.

به نظر انگلیسی‌ها چنین می‌رسید ایرانی‌ها از داشتن لوی به عنوان مشاور در تیم خویش راضی خواهند بود، چه او در مذاکرات ونزوئلا با کمپانی‌های نفتی نیز توانسته بود حق‌الامتیاز را به نفع دولت ونزوئلا بالا ببرد.»

ولی در نهایت انگلیسی‌ها با پیشنهاد لوی مخالفت کردند و بدین ترتیب زمینه لازم برای حضور او در مذاکرات نفتی ایران و بریتانیا آن زمان فراهم نشد. ولی افزون بر یک ماه بعد، پس از ارسال پیام ترومن رییس‌جمهور آمریکا به دکتر مصدق در هشتم ژوئیه ۱۹۵۱ (۱۷ تیر ۱۳۳۰) مبنی بر اعزام یک هیات میانجی آمریکایی برای حل اختلافات ایران و بریتانیا، نام والترلوی نیز در فهرست هیات مزبور نوشته شد. او و هیات آمریکایی در ۱۵ ژوئیه ۱۹۵۱ (۲۴ تیر ۱۳۳۰) وارد تهران شدند. تهرانی که تظاهرات شدید گروه‌های چپ در آن جریان داشت و در نتیجه آن، ۱۵ نفر و از جمله ۴ مامور پلیس کشته و ۲۰۰ نفر مجروح شدند. والتر لوی همراه با هریمن تا ۲۷ ژوئیه (۵ مرداد ماه) مذاکرات مهمی را با مقامات ایرانی و مقامات سفارت بریتانیا در تهران انجام دادند. ولی بدون حصول نتیجه‌ای، به پایان رسید. در بازگشت به آمریکا، هیات هریمن در لندن توقف کرد و نظرات خود را با مقامات بریتانیایی در میان گذارد. به نوشته مصطفی‌علم: «در این میان والتر لوی به ایرانیان، مشکلات و پیچیدگی‌های صنایع نفت و عدم توانایی‌های آنان را در اینکه بتوانند به تنهایی آن را اداره کنند، تفهیم کرده بود.» او به انگلیسی‌ها تفهیم کرد که در ایران با چه مشکلاتی مواجه هستند. در جلسه‌ای که با حضور نماینده دولت انگلیس و نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس در لندن تشکیل شد، به آنان گفت شرکت مزبور عملا هیچ زمینه‌ای برای چانه‌زدن در تهران ندارد و این نکته را به تاکید تشریح کرد که «در مساله ملی شدن نفت، تمام کشور یکپارچه از ملی شدن حمایت می‌کند.» او سپس اضافه کرد: «خوشحال است به اعضای جلسه اطلاع دهد که با ترساندن ایرانیان از مشکلات موجود در کار اداره نفت، توانسته است موافقت آنان را با انجام مذاکره جلب کند و همچنین موافقت هیات ایرانی را، در مورد اینکه یک کمپانی خارجی به نمایندگی از طرف ایران اداره عملیات را به عهده بگیرد، به دست آورده است.» لوی به این نکته اشاره کرد: عاقلانه نیست راه‌حلی به سادگی براساس ۵۰-۵۰ به ایران پیشنهاد شود، بلکه انگلیسی‌ها باید ترتیبات مذاکره را طوری بدهند که در پایان نتیجه کار همان تقسیم ۵۰-۵۰ منافع باشد. لوی همچنین پیشنهاد کرد از آنجا که شرکت نفت ایران و انگلیس دیگر به تنهایی قادر به انجام عملیات در ایران نخواهد بود، ولو آنکه تغییر شکل و هیات دهد، بهتر است با افزودن عناصر جدید بی‌طرفی، به آن فرم تازه‌ای داده شده و در کمپانی جدید، سهام دولت انگلیس یا حذف شود یا به صورتی بسیار استادانه استفاده گردد. وی در پایان اظهار داشت ممکن است ایرانیان ترجیح دهند اصولا از خیر صنایع نفت خود بگذرند یا حتی از کارشناسان روس دعوت کنند تا آنکه از خر شیطان پایین آمده و دوباره به اطاعت از شرکت نفت ایران و انگلیس گردن نهند. او مخصوصا گفت: «گرچه عدم علاقه ایرانی‌ها به روس‌ها شدید است، اما نفرتشان از شرکت مزبور خیلی شدیدتر است.»

پیشنهادهای والتر لوی از سوی انگلیسی‌ها رد شد و متعاقبا دور جدید مذاکرات انگلیس و ایران با اعزام هیات استوکس (مهردار سلطنتی بریتانیا) به تهران پیگیری شد. در جریان مذاکرات استوکس در تهران، او طی پیامی به مقامات آمریکایی بر این موضوع تکیه کرد که قصد اصلی‌اش تشکیل یک شرکت اجرایی دارای اختیارات مشابه با شرکت نفت ایران و انگلیس، بود. «هریمن» و «لوی» با تشکیل چنین شرکتی موافقت نداشتند. «لوی» استدلال می‌کرد از آنجایی که شرکت نفت ایران و انگلیس در ایران بدنام است، باید به اتفاق کمپانی‌های شل و نفت برمه کنسرسیومی برای خرید نفت ایران تشکیل دهد.

لوی فکر می‌کرد ایرانی‌ها از این طرح استقبال خواهند کرد، چون: «ضعیف‌ترین نقطه در جبهه ایران این است که خودشان قادر به حمل نفت و فروش آن در بازار نیستند.»

اما مخالفت دکتر مصدق با پیشنهادهای فوق و نیز شکست مذاکرات هیات استوکس در تهران، منازعات ایران و بریتانیا در باب نفت را همچنان به قوت خود باقی نگهداشت. در این میان همسو با مقامات و مطبوعات آمریکایی، والتر لوی نیز به عنوان یک کارشناس نفتی، اندیشه مداخله نظامی انگلیس در ایران برای حل منازعات خود با آن کشور را باطل تلقی می‌کرد. او به وزارت خارجه انگلیس اعلام کرد دخالت نظامی آن کشور در ایران به طور قطع مداخله شوروی را در پی خواهد داشت که به این ترتیب پای آمریکا نیز به ماجرا کشیده خواهد شد. او چنین نوشت: «من حتی نمی‌توانم در ذهنم چیزی از این بدتر مجسم کنم که به خاطر یک امتیاز نفتی، انگلیسی که به علت عدم درک و قابلیت سیاسی تاسف‌بار اداره‌کنندگانش دچار مشکلات شده، آمریکا ناگزیر از شرکت در یک جنگ جهانی گردد.»یک سال و نیم بعد در اواسط بهار سال ۱۳۳۲ همسو با نقطه‌نظرهای بخشی از حاکمیت آمریکا، والترلوی پیشنهاد حل اختلاف ایران و انگلیس را بر مبنای روش ملی شدن نفت مکزیک، ارائه کرد. او در توجیه پیشنهاد خود گفت: «در برابر ملی شدن نفت ایران نیز باید همان روشی، در پیش گرفته شود که در مورد نفت مکزیک در پیش گرفته شده است و به وزارت خارجه آمریکا توصیه کرد، پیروی از نمونه مکزیک در مورد مساله غرامت، هم به نفع انگلیس و هم به نفع ایران خواهد بود.»

طبق قراردادی که در سال ۱۹۴۷ میان بریتانیا و مکزیک بسته شد، قرار شد دولت مکزیک ۸۵ میلیون دلار غرامت بدهد. لوی با مقایسه ذخایر و میزان تولید سالانه نفت خام و نفت تصفیه شده موسسات انگلیسی در مکزیک با فعالیت شرکت نفت ایران و انگلیس در ایران پیشنهاد کرد ایران باید کلا مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار غرامت بپردازد و عقیده داشت می‌توان مصدق را ترغیب کرد از نمونه مکزیک پیروی کند و کل مبلغ غرامت را طی یک دوران ۲۰-۱۵ ساله پرداخت نماید.

به نظر لوی از لحاظ متقاعد شدن افکار عمومی در انگلیس باید گفته شود ۸۰۰ میلیون دلار معادل ۱۴ تا ۱۵ برابر عواید خالص شرکت نفت ایران و انگلیس بابت فعالیت‌های نفتی آن در ایران، پس از کسر مالیات، در سال ۱۹۵۰ بوده است و برای مقایسه می‌توان اعلام کرد کمپانی‌های زغال‌سنگ انگلیس پس از ملی شدن، مبلغی معادل ۱۱ تا ۱۲ برابر آخرین رقم عایدات سالانه خود را به‌عنوان غرامت دریافت داشتند. مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار براساس تقسیم میان هر سهم، رقم به مراتب بالاتری را برای هر یک سهم تشکیل می‌دهد که تاکنون به آن نرخ سهام شرکت نفت ایران و انگلیس در بورس لندن به معرض فروش گذارده شده است. به علاوه این مبلغ جوابگوی هزینه‌هایی نیز خواهد بود که کمپانی بابت انتقال محل تولید، تصفیه و تسهیلات دیگر بایستی پرداخت کند.

او می‌گفت حتی اگر این پیشنهاد رد شود، ارائه آن دارای ارزش سیاسی و روانی است؛ چه اینکه نشان خواهد داد کدام‌یک از دو طرف (ایران و انگلیس) خواهان اجرای اصل عدالت و انصاف است.

اندکی بعد لوی با اللهیار صالح سفیر کبیر ایران در واشنگتن ملاقات کرد و پیشنهاد خود را با وی درمیان گذارد. صالح مراتب را به تهران گزارش کرد و دکترمصدق از لوی دعوت به عمل آورد که برای مشاوره به تهران بیاید.

سفری که هیچ‌گاه انجام نشد و وقوع کودتای مرداد و متعاقبا عدم قبول ریاست والترلوی بر هیات آمریکایی که ماموریت حل مساله نفت را به‌عهده داشت، از سوی وزارت خارجه آمریکا نقطه پایانی بر تلاش لوی در منازعات نفتی ایران و انگلیس بود.

والترلوی در این گزارش یادآوری می‌کند که آن را بدون ملاحظات سیاسی نگاشته است، با این حال وی علاقه خود را به چگونگی حفظ منافع شرکت‌های نفتی آمریکا در موقعیت آن روز ایران پنهان نمی‌کند. دخالت ندادن ملاحظات سیاسی بیشتر در عدم توجه به خواست‌های ملی جامعه ایران صورت گرفته و تکیه اصلی او در تنظیم گزارش همانا نگاه حاکم بر نظام سرمایه‌داری، یعنی «صرفه» است.

منبع: فصلنامه مطالعات تاریخی- شماره۳- تابستان ۱۳۸۳

ترجمه: مسعود کوهستانی‌نژاد