مقایسه انگلیس و ونزوئلا

تامس‌بایارد سفیر وقت آمریکا در انگلستان

مهاجرانی که به سرزمین بکر و تازه آمریکا رفته بودند، به مرور قدرت تازه‌ای ایجاد کردند که در برابر انگلستان ایستادگی کرد. انگلستان و آمریکا رژیم‌هایی از یک جنس بودند که البته علاقه‌مند به گسترش بودند و منازعات واقعی اتفاق می‌افتاد. نوشته حاضر که از کتاب صلح لیبرالی اخذ شده است، مناسبات دو کشور را بررسی کرده است. از آنجا که هر دو دولت مورد بحث مردم‌‌سالاری لیبرال بودند و بخش قابل توجهی از مردم هر دو کشور دولت دیگر را لیبرال می‌دانستند، در اینجا فرآیندهای سیاست خارجی هر دو کشور را در نظر می‌گیریم.

آمریکاییان شاهد گسترش مردم‌سالاری در انگلستان در دهه ۱۸۸۰ بودند و انتظار برقراری روابط بهتری را با آن کشور داشتند. در دهه ۱۸۹۰ هنوز بسیاری از آمریکاییان، انگلستان را اساسا یک پادشاهی و بنابراین یک دولت غیر مردم سالار می‌دانستند، ولی بقیه پس از آنکه سومین قانون اصلاحات در ۱۸۸۴ حق رای را به شکل بارزی در میان مردم انگلستان گسترش داد، شروع به تردید در این دیدگاه قدیمی کرده بودند. در آن زمان اندرو کارنگی اعلام کرد «از این پس انگلستان یک کشور مردم سالار است» و پیش‌بینی نمود که «مردم‌سالاری انگلستان مسالمت‌‌جو خواهد بود و آموزه عدم مداخله آمریکا به مذاق آن خوش خواهد آمد». در آستانه وقوع بحران ونزوئلا جوزف پولیتسر، ناشر روزنامه نیویورک ورلد از پیشنهاد یکی از سناتورهای آمریکایی دایر بر هم جبهه شدن ایالات متحده با روسیه و درگیر شدن در جنگ با انگلستان به شدت انتقاد کرد: روسیه احتمالا به جز ترکیه بدترین دولت استبدادی است که مدنیت به آن اجازه بقا داده است. انگلستان تنها به درجاتی کمتر از حکومت خود ما نماینده آزادی و پیشرفت آنگلوساکسونی است. ما با انگلیسی‌ها نقاط مشترک بسیاری داریم، ولی با روسیه هیچ وجه مشترکی نداریم.

یک گروه نخبه لیبرال دقیقا از آن رو خواستار روابط حسنه با انگلستان بود که آن کشور به یک مردم‌سالاری مبدل گردیده بود.

بیشتر انگلیسیان در آن زمان ایالات متحده را شایان اعتماد می‌انگاشتند. یکی از دلایل این امر، پایان یافتن برده‌داری در آن کشور بود. گلدوین اسمیت، پژوهشگر در جریان بحران چنین نوشت: «من اعتقاد راسخ دارم که از زمان برچیده شدن بساط برده‌داری، آمریکاییان دیگر هیچ تمایلی به توسعه اراضی ندارند». دلیل دیگر، گسترش مردم‌سالاری در خود انگلستان بود. به نوشته یکی از تاریخ‌دانان «آمریکا‌ستیزی که از دیرباز با نوعی نظم اجتماعی در حال اضمحلال در پیوند بود، مدت‌ها بود که داشت رنگ می‌باخت... از همین رو در تمامی تنش‌هایی که در این دوره بروز کرد و به ویژه در اختلاف ونزوئلا آنچه بیش از همه در جهت دوستی و صلح اعمال نفوذ می‌کرد مردم‌سالاری جدید انگلستان بود». هراس از روسیه و آلمان موید این تمایل به دوستی با آمریکا بود، ولی نکته اینجا است که انگلستان جدید بیش از انگلستان قدیمی تمایل به دوستی با آمریکا داشت. ویلیام ورنن هارکورت، رهبر لیبرال‌ها در مجلس عوام در مکاتباتش با دوست خود جوزف چمبرلین، وزیر لیبرال امور مستعمرات غالبا عبارت «ما نیمه آمریکایی‌ها» را به کار می‌برد. ملت‌پرستی دو آتشه انگلوساکسونی در هر دو سوی اقیانوس اطلس نقش نیرومندی در علاقه‌مندی دو کشور به هم بازی می‌کرد.

لیبرال‌های آمریکایی در طول بحران نیز همچنان انگلستان را یک دولت لیبرال می‌شناختند نه کلیولند و نه اولنی جوز نخبگان آمریکایی هوادار انگلستان نبودند و بیشتر مردم آمریکا در ابتدای بحران خواستار جنگ بودند، ولی تامس بایارد، سفیر ایالات متحده در لندن یک لیبرال هوادار انگلستان بود که ایالات متحده و انگلستان را «دو پاسدار تمدن» می‌دانست. در طول بحران، بایارد بر این اعتقاد معروف خود پای می‌فشرد که باید به انگلستان اعتماد کرد، زیرا برخلاف ونزوئلا کشوری است که تحت حاکمیت قانون قرار دارد. در کنگره، ادوارد وولکت، سناتور ایالت کالورادو از ونزوئلا به عنوان یکی از «جمهوری‌های کذایی» آمریکای جنوبی یاد کرد که در آنها «مستبدان بر سر کارند و حق رای عمومی یک نمایش خنده‌دار است». وی ابراز امیدواری کرد که معادن ونزوئلا تحت حاکمیت «حقوق عرفی انگلستان» که «اجرای آن قطعی است» قرار گیرد، اما بیشتر لیبرال‌های هوادار انگلستان در بیرون از دولت حضور داشتند. برجسته‌ترین چهره در میان اینان پولیتسر بود که در روزنامه نیویورک ورلد وی در ۲۱ دسامبر چنین آمده بود: در میان جنگ‌طلبان حتی یک آدم آتشین‌مزاج هم نیست که نداند احتمال مبدل شدن انگلستان به یک جمهوری بیش از احتمال تبدیل ایالات متحده به یک پادشاهی است. گرایش کلی حکومت انگلستان ظرف پنجاه سال گذشته به سمت مردم‌سالاری بوده است... تاثیر چاشنی مردم‌سالاری را در انگلستان باید در نظر داشت. نشریه نیشن چنین اظهارنظر می‌کرد «در یک کلام، اشاره وزیر امور خارجه آمریکا به دوستی و جمهوری بودن ونزوئلا و دشمنی و پادشاهی بودن انگلستان همان اندازه با واقعیات ارتباط دارد که کره مشتری». لیبرال‌های انگلستان در جریان بحران همچنان ایالات متحده را یک دولت لیبرال می‌دانستند. مطبوعات انگلستان نگرانی مردم را از احتمال جنگ با ایالات متحده بازگو می‌‌کردند. نشریه استاندارد اعتقاد نوعی مردم را چنین بیان می‌کرد: ما مطمئن هستیم که اکثریت وسیعی از آمریکاییان به زودی از آنچه آقای کلیولند انجام داده است عمیقا متاسف خواهند شد. وی اصلی را به مسخره گرفته و زیر پا گذاشته است که برای آنان محترم است و سبب شده است آن جمهوری که همه ما به خاطر هواداری‌اش از صلح و عدم مداخله گرامی می‌داریم در چشم اروپاییان به صورت پرچمدار تجاوزگر، بی‌دلیل وبی‌پروای جنگ جلوه‌گر شود.