ادعای اتحاد کمپانی‌های نفتی علیه ایران

طرح و تصویب لایحه اجرای پنج قرارداد جدید نفت در مجلس قبل از انقلاب- ۹

سخنان دکتر الموتی در مجلس شورای ملی ۱۳۴۳ در حالی که پیرامون قراردادهای جدید نفتی عنوان می‌‌شد، اما وی با بسط دادن مسائل صنعتی، تکنولوژی و حتی سیاسی به این قراردادهای حقوقی، خواهان اعتلای بیشتر ایران در بازارهای بین‌المللی نفت شد. در ادامه این مبحث که ۸ قسمت آن در اسفند ۱۳۸۸ تقدیم خوانندگان محترم شد، به مسائل دیگری از جمله ادعاهای اعراب بر خلیج فارس پرداخت و در ادامه تاکید کرد ایران باید به دنبال بازاریابی در نقاط مختلف دنیا برای نفتش باشد. بخش دیگری از این قرارداد تاریخی که برگرفته از کتاب «تاریخچه و متن قراردادهای مربوط به نفت ایران» است، در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود. در مورد صدور نفت خام البته آقایان اطلاع دارند که مقدار تولید نفت نسبت به مقدار مصرف نفت در دنیای‌ امروز زیادتر است؛ یعنی در سال‌جاری بیست درصد مقدار عرضه از مقدار تقاضا زیادتر بوده است به همین دلیل است که مقداری از فروشندگان نفت نفتشان را در بازار عرضه می‌کنند و با تخفیف می‌فروشند که این تخفیف به ۳۵ سنت از هر بشکه رسیده، یعنی اگر تقاضا بیش از عرضه بود مسلما قیمت بالا می‌رفت، ولی چون تقاضا کمتر از عرضه است قیمت پایین می‌آید و فروشندگان نفت ناچار هستند نفت خود را به قیمت ارزان‌تری عرضه بکنند تا بتوانند بفروشند. از این جهت یکی از دلایلی که شاید خیلی از مجلات نفتی دنیا را متحیر کرده بود در چنین شرایطی از بازار چطور ممکن است چنین قراردادی منعقد کنند همین بوده که در وضع فعلی دنیا که عرضه بیش از تقاضا است منابع جدید نفتی با این امتیاز چطور ممکن است شروع به کار بکنند؛ ولی این خوشبختی ملت ایران است که توانسته در چنین شرایطی از زمان که مقدار عرضه نفت زیادتر از تقاضا است چنین قراردادی منعقد بکند و اگر روزی مقدار عرضه کمتر از مقدار تقاضا باشد که امیدواریم یک چنین شرایطی پیش بیاید که بتوانیم با شرایط بهتری قراردادهایمان را منعقد کنیم. این را عرض کردم در قراردادهای سیریپ و آیپک کمپانی‌‌ها به هیچ وجه متعهد نیستند که سهم نفت ایران را خریداری بکنند یعنی اگر ایران نتوانست سهم نفت خودش را بفروشد ممکن است روی دستش بماند؛ ولی این شرکت‌های نفتی متعهد هستند که نفت خام ایران را بر اساس قیمت نیمه راه بخرند و بنابراین هیچ وقت از نظر سهم ایران نگرانی برای فروش وجود ندارد. نکته‌ای که در قرارداد بود لازم است که این جا اشاره بشود؛ چون این قرارداد بر اساس مشارکت است به محض اینکه در آیپک نفت به مقدار تجارتی کشف شد شرکت ملی نفت ایران و دولت ایران متعهد است سرمایه خودش را بپردازد و چنان که در سیریپ و آیپک پرداخت و اخیرا هم یک لایحه‌ای آمد اینجا و تصویب هم شد ولی در این قراردادها ایران تعهدی از نظر تامین سرمایه ندارد خود کمپانی‌‌ها قبول کرده‌اند سرمایه ایران را بپردازند، سرمایه سهم ایران را خودشان می‌دهند با یک بهره‌ عادلانه‌ای. حتی در یک مورد گویا کمپانی شل هست که قبول کرده از ایران بهره‌ای هم نگیرد؛ یعنی سرمایه سهم ایران را بدون بهره بپردازد. این هم به نظر من یک پذیره است و یک امتیازی است به نفع ایران.

البته مقررات استخدامی هم هست که اینجا قبول کرده‌اند که آنچه شرکت نفت نسبت به کارمندان خود انجام می‌دهد انجام بدهند؛ ولی سیریپ و پان آمریکن در قراردادهایشان تعهدی ندارند و مثل این است که اقداماتی شده که آنها هم این شرایط را قبول بکنند برای اینکه در یک مملکت دو نرخ نمی‌شود. اگر یک کسی در شرکت نفت کار می‌کند یا شرکت سیریپ باید به یک اندازه و به یک نحو از مقررات استخدامی برخوردار بشود آنها هم عضو این مملکت هستند. ما بایستی کاری بکنیم که شبکه‌های نفتی در مملکت ما توسعه پیدا بکند و مردم بروند در این زمینه‌ها فعالیت بکنند چون صنایع زنده و آماده‌ای است.

مطلب دیگری که باز برای ایران امتیازی است مربوط به مشارکت ایران است در مورد تصفیه- حمل- بازاریابی یعنی شرکت ملی نفت ایران با این کمپانی‌ها در این امور هم شریک خواهد بود چون ممکن است که ما نفت داریم وسیله هم داریم؛ ولی گرفتار بازار بد بشویم و در این مملکت یک کشتی مسخره‌ای به نام رزماری را آوردند اینجا و یک مقدار هم نفت در آن ریختند آن قدر هیاهو و تبلیغ کردند که ما نفت فروختیم که حدی بر آن متصور نیست. ما حالا در سال ۸۰ میلیون تن نفت می‌فروشیم هیچ هیاهویی هم ندارد و روز‌به‌روز هم استفاده ما بیشتر می‌شود و بنده آماری را دارم و آخرین آمار را هم گرفتم. خوشبختانه در ماه مشابه دسامبر امسال و سال قبل از آن از نظر پورسانت در خاورمیانه اول می‌شود نه از نظر مقدار، این را بعدا بنده آمارش را عرض می‌کنم برای این که ما دوره جدید نفت را شروع کرده‌ایم بنده آماری گرفتم که ببینم بعد از ملی شدن نفت چه فعالیتی در امر آن شده، دیدم حفاری‌هایی که در امر نفت شده در دوره کنسرسیوم ۱۳۰ حلقه چاه حفر شده که از ۱۱۷ چاهش بهره‌برداری شده، هر یک از این چاه‌ها که حفر بشود یک مقدار بر درآمد ایران اضافه می‌شود و هر چاهی که به نفت می‌رسد یک موفقیت بیشتری برای ایران است؛ البته در حوزه کنسرسیوم اگر باشد کمتر نصیب ایران می‌شود و اگر در حوزه قرارداد جدید باشد بیشتر نصیب ایران خواهد شد در منطقه‌ای که شرکت سیریپ استخراج می‌کند ۷ چاه حفر شده در منطقه پان‌آمریکن ۱۸ چاه حفر شده که الان از چاه‌های داریوش دارند استخراج می‌کنند.

بنده خیلی خوشوقت شدم از این اسم داریوش در خلیج‌فارس و دلم می‌خواست که یک روز اقتضا می‌کرد که ما کانال سوئز را بگوییم کانال داریوش. برای اینکه وقتی به تاریخ مراجعه می‌کنیم می‌بینیم داریوش اولین کسی بود که کانال سوئز را حفر کرد. اگر انصاف داشته باشند اسم این کانال داریوش است و بایستی ما پیشنهاد بکنیم که از این به بعد کانال سوئز به نام کانال داریوش باشد زیرا در کتاب (هردوت) هست و کتیبه آن هم موجود می‌باشد و طرحی خواهیم داد که در تمام نشریات ایران اسم این کانال را ایجاد کرده و حفر کرده و سالیان دراز هم در آنجا حکومت داشته، سلطنت داشته. اقلا آنها بدانند که اگر پیش خودشان یک اسم تحریف شده به نام خلیج‌ [عربی] درمی‌آورند ما تاریخ مسلم برای این کانال داریم منتهی ملت نجیبی هستیم می‌گوییم امروز دنیا دنیایی نیست که ما دنبال مسائل ارضی برویم. اگر بخواهیم دعاوی ارضی داشته باشیم تاریخی که خود مصری‌ها نوشته‌اند نشان می‌دهد ایران چند سال بر مصر حاکمیت داشته است.

در هر حال چاه‌هایی از نفت در نفت شاه وجود دارد و در گیلان غرب و در البرز هم من دیدم چندین حلقه چاه نفت حفر شده و در گرگان و مازندران هم اکتشاف ادامه دارد و اینها روز‌به‌روز موجب می‌شود که افزایش تولید نفت ایران زیادتر بشود و جمع چاه‌ها به ۱۸۲ حلقه رسیده است و به همین دلیل است که ما به ۸۰ میلیون تن در سال رسیدیم. بنده یک مجله نفتی را می‌دیدم نمی‌دانم تا چه اندازه درست باشد دیدم آمار نفت ایران را در سال ۱۹۴۰ در سال ۶۶ میلیون بشکه نوشته بود. در سال ۱۹۵۰-۲۴۲ میلیون بشکه نوشته بود در سال ۱۹۵۲ هشت میلیون بشکه بود که آن هم مصرف داخلی بود اگر مردم هم نمی‌خریدند این رقم به صفر می‌رسد چون کاری نمی‌توانستند بکنند؛ ولی در سال ۱۹۶۴ به ۶۰۶ میلیون بشکه رسیده یعنی به طور فوق‌العاده ایران توانسته است استخراجش را اضافه بکند. بنده یک آمار دیگر هم گرفتم که در دسامبر ۱۹۶۴ نفت خام ایران در ماه ۵۶ میلیون بشکه بوده که نسبت به دسامبر سال ۱۹۶۳ در حدود ۴۶/۲۱ درصد افزایش داشته است در حالی که در آن ماه کویت ۳/۱۱ درصد و عربستان ۵۱/۱۰ درصد و عراق ۸ درصد اضافه استخراج داشته است و از لحاظ میزان استخراج ایران در خاورمیانه مقام اول را داشته یعنی اگر ما فعالیت نفتیمان را همین‌طور توسعه بدهیم ممکن است در ردیف اول استخراج قرار بگیریم. الان از نظر مقدار استخراج کویت در خاورمیانه اول است که صدهزار تن تولید می‌کنند و ایران خوشبختانه دوم شده چون قبلا سوم بود و حالا عربستان سعودی سوم شده است و اگر همین‌طور فعالیت ادامه داشته باشد ظرف مدت کوتاهی ایران خواهد توانست به مقام اول برسد به همان وضعی که در سال ۱۹۵۰ داشت به همان وضع برسد.

(در این موقع که پنجاه دقیقه از ظهر گذشته بود جلسه به‌عنوان تنفس تعطیل و ساعت سه بعدازظهر مجددا تشکیل گردید).

بقیه سخنان دکتر الموتی

با کسب اجازه از مقام محترم ریاست بنده بدوا می‌خواهم از حوصله همکاران عزیزم تشکر کنم. چون لایحه نفت است بایستی صحبت کرد به نظر بنده بسیار لازم و ضروری است که وقتی یک لایحه‌ای به این مهمی در مجلس شورای ملی مطرح می‌شود همه ما شب و روز صحبت بکنیم، بحث بکنیم، اظهار عقیده بکنیم تا همان‌طور که در شان این مجلس انقلابی است یک لایحه‌ای با دقت موشکافی بشود، بررسی بشود که وقتی رایی می‌دهیم واقعا از روی قلب بدهیم.این قرارداد جدید نفت برای ملت ایران یک سند افتخار است و در تاریخ نفتی دنیا این قرارداد به‌عنوان یک سند برجسته نفتی به شمار می‌رود و برای اینکه در گذشته با کمال تاسف در خیلی دیگر از ممالک اصل بر مغبون شدن ممالک صاحب نفت و به اصطلاح تجاوز کمپانی‌ها بوده در این قرارداد سعی شده حقوق ملت ایران به نحو کامل تامین شود و این نشان می‌دهد که اگر در دنیا کمپانی‌هایی وجود داشته باشند و حسن‌نیت داشته باشند می‌توانند با صاحبان اصلی نفت براساس تفاهم و براساس دوستی همکاری بکنند. اگر در بعضی ممالک و مدتی هم در خود ایران علیه بعضی از امتیازات صحبت شد، نطق شد و بعضی از قراردادها لغو شد علت این بود که این قراردادها براساس منافع صاحبان اصلی نفت تامین نشده بود. این مطلب به نظر بنده برای صاحبان نفت و کمپانی‌های نفت و به اصطلاح خریداران نفت بایستی یک درس عبرتی باشد. در عصر حاضر که مردم دنیا متمدن شدند در دورترین نقاط دنیا ممالک استقلالشان را به دست آورده‌اند امروز جز بر اصل تساوی نمی‌شود هیچ نوع قراردادی را منعقد کرد. تمام ممالک باید سعی بکنند حقوق یکدیگر را محترم بشمارند. اگر حقوق یکدیگر را محترم بشمرند مسلما قراردادهایی که براساس تساوی حقوق منعقد بشود قراردادهای پابرجایی خواهد بود. در مورد خلیج‌فارس که ما آنقدر به این منطقه از خاک وطن عزیزمان مثل سایر نقاط افتخار می‌کنیم چون منطقه زر خیزی است بایستی به نظر بنده به موازات اینکه از این منطقه بهره‌برداری می‌شود به همین طرز هم کارهای عمرانی انجام بشود و در این مناطق توسعه پیدا بکند که صاحبان اصلی نفت که همه ملت ایران هستند به‌عنوان اینکه همجوار با آن تاسیسات هستند بدانند که این پولی که از زیرزمین درمی‌آید در روی زمین استفاده می‌گردد و به شکل کارخانه یا به‌صورت دیگر نصب می‌شود و نسل آینده و نسل امروز آن استفاده خواهند کرد.

بنده باز هم این جمله را عرض می‌کنم لازم است در خیلی از موارد که پول نفت گرفته می‌شود چون طبق یک مقررات خاصی تقسیم می‌شود مردم از نحوه مصرفش مطلع بشوند. منظور بنده این است که باز هم مبلغ زیادی از پول مردم به جیب ایتال کنسول و جان مولم و امثالهم نرود.

این پول نفت است که نفله می‌شود مجلس بیست‌ویکم اجازه نخواهد داد این قبیل ولخرجی‌ها از مال ملت ایران بشود. این از مطالب خیلی مهم است یعنی به موازاتی که پول نفت گرفته می‌شود ارقام ۲۴۰ میلیون یا ۱۸۰ میلیون دلار به‌عنوان پذیره این پول گرفته شده بایستی در مصرفش هم نظارت بشود.

همان‌طور که امروز ما خوشحالیم و افتخار می‌کنیم به یک چنین قراردادی بایستی به این مطلب هم روزی افتخار کنیم که این پول روزی ازش حداکثر استفاده بشود به اصطلاح این ۲۰۰ میلیون دلار جایی برود که ۱۰۰ میلیون دلار به درآمد ملی ما اضافه بکند.

از جمله مطالبی که بنده صبح به دنبال عرایضم می‌خواستم مورد بحث قرار بدهم این است که: موضوع مهم درباره نفت مساله بازاریابی است. بعد از ملی شدن صنعت نفت یکی از مهم‌ترین دلایلی که نفت ایران یک مثقال هم فروش نمی‌رفت این بود که کمپانی‌های نفتی متحد بودند ما را به بازار راه ندادند. ما نه تانکر داشتیم نه اینکه وسیله فروش داشتیم و نه جایی که بتوانیم این نفت را بفروشیم. به همین دلیل این برای کشورهای نفتی و صاحب نفت مثل ایران لازم است که به هر صورتی هست بازار فروش داشته باشد و از طرفی براساس قراردادهای جدید ما که براساس مشارکت است یک مقداری سهم نفت خام داریم، این نفت خام را بایستی در بازار عرضه بکنیم و بفروشیم، ما بایستی برای نفت بازار پیدا بکنیم. اگر ما بخواهیم همین‌طور به بازار ببریم چون بعضی از شرکت‌های نفتی هستند که هم بازار دارند هم انبار دارند هم تانکر دارند هم پالایشگاه دارند وسیله فروش و توزیع دارند آنها به این سهم ما راهی در بازار نخواهند داد. یک عده از کمپانی‌ها هستند که تصفیه‌خانه دارند و در محل‌های خاصی قرارداد دارند می‌خرند و به موقع معین تحویل می‌گیرند و یک عده شرکت‌های کوچکی هستند که نفتشان تامین نیست و از ممالک مختلف می‌خرند و این سهمی که ما داریم ناچاریم به آنها بفروشیم ولی چون این عده آنهایی هستند که رقابت می‌کنند قیمت نفت را می‌آورند پایین از این جهت ما در هر بشکه نفتی که از ایران صادر می‌شود ناچاریم تا ۳۰ درصد و ۴۰ درصد تخفیف بدهیم تا این نفت به فروش برود.

به همین جهت بود که روی مطالعات دقیق که چند وقت پیش در ۲۸ اسفند ۱۳۳۹ گفته شدکه «یکی از کوشش‌های ما این است که خود ما سعی کنیم کم‌کم وارد بازارهای نفتی بشویم. این مملکت با ذخایر مهم نفتی که دارد با افراد متخصص و تحصیلکرده‌ای که دارد می‌تواند در آینده از هر شرکت نفتی که امروز در دنیا به کار مشغول است مهم‌تر گردد».

منظور اصلی این است که ما به موازات اینکه امروز منابع نفتی خودمان را توسعه می‌دهیم یک سهمی عاید ما خواهد شد. ما باید بتوانیم این نفت خودمان را در یک محل دیگر ببریم و عرضه بکنیم و به قیمت روز بفروشیم، چون ما از دو قرارداد که با سیریپ و آیپک داریم الان که در مراحل اولیه است هر روز حدود ۶۵ هزار بشکه سهم ما است، این ۶۵ هزار بشکه نفت به ایران داده می‌شود. طبق آمار ناشنال سیتی‌بانکی نیویورک، فروش نفت در سال گذشته به‌طور متوسط ۳۵ سنت در هر بشکه نسبت به قیمت رسمی تخفیف داشته است؛ یعنی مجبور بودند ارزان بفروشند. زیرا عرضه نفت در دنیا ۲۰ درصد از تقاضا زیادتر می‌باشد به‌علاوه عده زیادی از شرکت‌ها هم نفت خام هم تصفیه هم پخش و هم باربری دارند. همچنین عده‌ای تصفیه‌کننده هستند که طبق قراردادهای طویل‌المدت نفت خامشان تامین است. عده کمی تصفیه‌خانه هستند که نفت خام ندارند همه به آنجا عرضه می‌کنند و قیمت می‌آید پایین. به همین دلیل بود که از چندی پیش به فکر افتادیم که ما بایستی برای خودمان تصفیه‌خانه در خارج داشته باشیم. اوایل هم که من مطالعه می‌کردم فکر می‌کردم ما در یک مملکتی که خودمان احتیاج به سرمایه داریم و می‌خواهیم صنایع را توسعه بدهیم چرا برویم در یک کشور دیگری سرمایه‌گذاری کنیم؟ اگر قرار است ما چندین میلیون دلار خرج بکنیم و تصفیه‌خانه بسازیم چرا در خود ایران نسازیم که مردم بیایند کار بکنند؟ ولی فلسفه اصلی و اساسی ساختن تصفیه‌خانه در خارج همین بود که ما بتوانیم یک بازار آماده و یک نقطه خارج فراهم کنیم. اما چرا هندوستان انتخاب شد؟ این خودش یک فلسفه‌ای دارد. از مطالعاتی که شد دیدند در فرانسه، در انگلستان، در ایتالیا ظرفیت تکمیل است؛ یعنی بازار ندارد و نفتی که ما داریم نمی‌توانیم عرضه بداریم. خودشان قرارداد دارند نفتشان را می‌آورند تصفیه می‌کنند پس ما نمی‌توانیم وارد آن بازار بشویم. در آمریکای لاتین هم ظرفیت تصفیه بیش از تقاضا است پس آنجا هم رفتن ما مورد نداشت. وضع آفریقا مطالعه شد خوب بود ولی به‌علت کمی مصرف باز هم ما نمی‌توانستیم آن مقدار نفت را که می‌خواهیم عرضه کنیم. در آسیا و اقیانوسیه ظرفیت تصفیه‌خانه با تقاضا برابر است. تنها جایی که خوب بود آسیا است و اقیانوسیه که تازه اینجا ظرفیتشان برابر است. به همین دلیل آسیا را انتخاب کردند.