ادیسون و جاسوس‌هایی که از او استفاده کردند

ادیسون و جاسوس‌هایی که از او استفاده کردند

آ.ن.و.آ.ر که یقینا اداره ثبت اختراعات را زیر نظر خود خواهد گرفت، باید از کارهای علمی حداکثر استفاده را استخراج و در اختیار صنایع قرار دهد. وظایف این اداره بسیار حساس است. او باید اختراعات را پیدا کند و کار واسطه‌ را بین مخترع و صنایع انجام دهد و بنابراین موفقیت آن بستگی دارد به شخصیت و نفوذی که روسای آن اداره بین دانشمندان و مدیران صنایع داشته باشند و از این نظر در انتخاب مدیر آن باید دقت زیاد بشود.

این قبیل ادارات و موسسات تازه تشکیل می‌شوند و سابق؛ یعنی در قرن نوزدهم از آنها خبری نبود؛ حتی در عصر ما هم بین دو جنگ جهانی وجود نداشتند و با این سبب اغلب مخترعین هدف تصادم بین شرکت‌ها و کمپانی‌ها و تراست‌ها قرار می‌گرفتند و به اهمیت واقعی آنها اعتنایی نمی‌شد و در نتیجه مکتوم نگهداشتن اختراعات متداول بود.

برای درک صحیح اهمیت جاسوسی صنعتی در اواخر قرن نوزدهم باید با این نکته توجه داشت که در همین دوران بود که شرکت‌هایی تشکیل یافت که اختراع سفارشی انجام می‌دادند. امروزه این سیستم کار مفید وسعتی یافته و ما از ادیسون باید ممنون باشیم که مبتکر چنین سیستمی است. بی‌اغراق می‌توان گفت که اختراعات سفارشی مهم‌تر از هر اختراع فردی بدون سفارش قبلی است و این فکر در وضع به خصوصی به مغز ادیسون راه یافت.

قضیه از این قرار بود: در سال ۱۸۷۰ ادیسون را برای کار در یک کمپانی خرید و فروش طلا به نیویورک دعوت کردند و پیشنهاد کردند دستگاه تله تایپ بسازد، چیزی شبیه تلکس امروزی. این کمپانی‌ مرتبا بهای طلا را به تمام جهان مخابره می‌کرد. چندی پس از آنکه ادیسون در آن کمپانی شروع به کار کرد، گروهی از محتکرین سفته باز موفق شدند تراستی تشکیل بدهند و تجارت طلا را در تمام آمریکا در انحصار خود درآوردند و با این عمل شدیدترین بحران در تاریخ اقتصادی و مالی آمریکا را به وجود آورند. از بلندی کابین شیشه خود که با تلگراف بورس را خبر می‌داد ادیسون شاید کتک‌کاری در بورس دیوانه شدن بانکداری که پنج نفر با زحمت توانستند او را مهار کنند و فریادهای عمومی بود.

در یادداشت‌های خود می‌نویسد در این موقع تلگرافچی کمپانی «وسترن یونیون» وارد کابین من شد و گفت «چقدر فقر خوب است، آدم چیزی ندارد که از دست بدهد» در همان موقع بود که ادیسون نتیجه گرفت که از تله تایپ که در آن موقع کند وگاهی اشتباه کار می‌کرد، می‌تواند خوب پول به دست آورد و شش روز بعد از کار خود استعفا داد و شرکتی تشکیل داد برای تکمیل تله تایپ وقتی خواست اساسنامه شرکت خود را به ثبت برساند مجبور بود شغل خود را تعیین کند؛ لذا خود را «مهندس‌برق» معرفی کرد که امروزه اصطلاح متداولی است.

ادیسون را می‌توان اولین مهندس برق و اولین مبتکر اختراعات سفارشی نامید. در ۲۵ سال آخر قرن نوزدهم چندین شرکت از این نوع تشکیل شد که البته هدف جاسوسان صنعتی قرار گرفتند.

ایالت نیویورک اولین ایالتی بوده که قانون حفاظت اسرار صنعتی را تصویب کرد و به دنبال آن سایر ایالات آمریکا نیز چنین قانونی را تصویب نمودند. با وجود این بر عده جاسوسان صنعتی افزوده می‌شد و گاهی این با خرابکاری و کارشکنی توام بود. یکی از نمونه‌های آن را می‌نویسم: کارخانه‌دار معروف اسلحه‌سازی رمنگیتون برای ملاقات پادشاه پروس رفت، آن پادشاه قرار بود بیست‌هزار تفنگ از رمنگیتون خریداری کند. تفنگی را که همراه برده بود به دست پادشاه داد که از آن تیری خالی کند، پادشاه پروس عصبانی شده تفنگ را به دور انداخت و قرارداد را پاره کرد. خرابکاران از طرف کمپانی‌های رقیب فشنگ‌های قلابی داخل تفنگ گذارده بودند.

با وجود این رمنگیتون مایوس نشد موقع محاصره پاریس به وسیله آلمان‌ها در سال ۱۸۷۵ از موقعیت استفاده کرد و به وسیله نماینده خود رانیلدز در فرانسه به آلمان‌ها پیشنهاد فروش تفنگ کرد و بالاخره سفارشی برای فروش تفنگ گرفت. این موضوع در آمریکا جلب توجه کرد تا حدی که سنای آمریکا کمیته تحقیق و بررسی تعیین نمود که نتیجه تحقیقات آن کمیته این بود که باید قانون ضدتراست به تصویب برسد.

کمیته تحقیق مطالبی را کشف کرد که تا آن روز کاملا مکتوم بود. یکی از آنها وجود تجربه کافی در صنایع اسلحه‌سازی آمریکا و دیگری مبارزات و رقابت‌ها بین کارخانجات اسلحه‌سازی اروپا و فروش اسلحه در آمریکای جنوبی بود که یکی از آن مبارزات شدید مبارزه بین شنایدر و کروپ بود.

در سال ۱۹۵۲ کارخانه اسلحه‌سازی شنایدر کوشش کرد توپ‌های ۷۵میلی‌متری به دولت برزیل بفروشد؛ ولی در آستانه آزمایش توپ‌ها در انبار توپ‌ها آتش‌سوزی رخ داد و آزمایش انجام نگرفت.

شنایدر توانست ثابت کند که این عمل را ماموران مخفی کروپ صورت دادند. یک‌سال بعد فرانسوی‌ها بالاخره توانستند تجهیزات نظامی در ساحل برزیل پیاده کنند؛ ولی راه‌آهن برزیل از حمل آنها به داخل کشور خودداری کرد؛ زیرا آن محموله را برای راه‌آهن خطرناک تشخیص داد. مع‌ذلک کروپ آرام ننشست. ماموران مخفی او به دولت برزیل گزارش کاذب دادند که فرانسوی‌ها به کشور پرو که آن زمان دشمن برزیل بود، اسلحه می‌فروشند؛ ولی کذب گزارش آنها به زودی فاش شد؛ چون به دولت برزیل پیشنهاد کردند بهتر است از کروپ اسلحه خریداری کنید تا برای دفاع از پرو آماده باشید.

برای فروشندگان اسلحه دوران رمانتیک بود، چون هیچ دولتی فروش اسلحه را تحریم نکرده بود و فروشندگان توپ از اواخر قرن نوزدهم تا جنگ اول جهانی به این حرفه افتخار می‌کردند و بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آنها سربازیل زاخارف بود که از شرکای عمده کارخانه انگلیسی اسلحه‌سازی ویگرز بود.