ملی کردن نفت معنایش بیکاری مردم فقیر است

بخشی از سخنان فروهر در جلسه علنی مجلس شورای ملی درباره قرارداد نفت و پاسخ وی به انتقادهایی که مجلسی‌‌ها از دولت می‌کردند را در شماره گذشته خواندید و اکنون بخش دیگر از نطق وی را می‌خوانید. وی می‌گوید: «... ملی کردن نفت، مصادره کردن نیست... نتایج ملی کردن معلوم نیست و...» ***

یکی از آقایان ناطقین محترم خواست با استناد به یک سلسله از مباحث قضایی، بعضی از مطالب را اینجا ثابت نماید، حتی برای اثبات اظهارات خود به حقوق روم و الواح دوازده‌گانه استناد نمود. این همه معلومات و اطلاعات واقعا باعث تحسین است، ولی خوب بود می‌فرمودند که آیا موافق هستند که هر موقع که خلاف قانونی بشود متخلف مجاز خواهد بود که به این اصل از حقوق روم استناد بکند؛ یعنی بگوید نجات ملت ناقض قوانین بوده و من به تشخیص خود حق داشتم قانون را نقض بنمایم. بنده نمی‌خواهم به هیچ وجه وارد این بحث بشوم. چون این بحث خطرناکی است و ممکن است عواقب وخیمی را در بر داشته باشد. زیرا این اصل از حقوق روم که برای یکی از ناطقین محترم هموزن کوه دماوند طلا قیمت داشت، برای دولت و ملتی که می‌خواهد تابع قانون باشد پشیزی ارزش ندارد.

یکی از موضوعاتی که آقایان ناطقین محترم سعی کرده‌اند آن را با استناد به یک سلسله مطالب که به قول خودشان ادله و براهین قطعیه بود و به نظر بنده فقط یک سلسله بیاناتی بیش نیست، این مطلب بود که یک دولتی صرفا از نظر اینکه دارای حق حاکمیت است، می‌تواند زیر امضای خود بزند و تعهداتی را که قبول کرده است از بین ببرد و با استناد به حق حاکمیت خود، قراردادهایی را که امضا نموده است، ملغی‌الاثر تشخیص دهد (دکتربقائی- امضاکننده قرارداد گفت به زور بود) آقایان محترم، من یقین قاطع دارم که شما با اتخاذ چنین رویه موافق نباشید و آن را جایز نشمارید، چه رسد به اینکه آن را تایید کنید. زیرا دولت دائما با اشخاص، اعم از افراد یا شخصیت‌های حقوقی طرف بوده و با آنها پیمان‌هایی منعقد می‌کند. آیا می‌تواند به صرف اینکه ایرادی نسبت به یک پیمان دارد و برای خود حق حاکمیت قائل است، یک‌جانبه قراردادها را باطل کند (دکتر بقائی- باطل است) و معلوم نیست اگر چنین رویه‌ای اتخاذ شود نتیجه آن چه خواهد بود و احترام پیمان‌ها و قراردادها که دولت ایران همیشه معتقد به رعایت آنها بوده است چه خواهد شد؟ (آزاد- هر قراردادی که مخالف منافع ملت ایران باشد ارزش ندارد) (مکی- این بیانات را باید نماینده شرکت نفت بکند).

آقایان محترم، در جلسه قبل مجلس شورای ملی جناب آقای دکتربقائی در ضمن بحث در اطراف نظریات خود و در ضمن اینکه دفاع از ملی شدن نفت می‌کردند، اظهار می‌کردند که ما تصفیه‌خانه نمی‌خواهیم؛ می‌توانیم نفت خام را به فروش برسانیم و حتی از این نیز تجاوز کرده و گفتند احتیاج به چاه نفت نداریم و با همان وسایل فلاحتی قدیم زندگانی خود را ادامه خواهیم داد.

من نمی‌دانم ایشان تا چه حد در این فکر و عقیده خود راسخ هستند (دکتر بقائی- ماده ۹۰) ولی می‌خواستم بدانم که آیا اگر واقعا نتیجه عملیات و تصمیمات ما بسته شدن تصفیه‌خانه آبادان و مسدود شدن چاه‌های نواحی نفت‌خیز خوزستان (دکتر شایگان- و از کار افتادن جنابعالی) باشد، آیا این کار به نفع و صلاح ملت ایران است؟ (دکتر بقائی- به نفع شما نخواهد بود؛ به نفع ملت ایران خواهد بود.) تصور کنیم امروز مطابق نظر و میل ایشان تصفیه‌خانه آبادان تعطیل شود، آیا نتیجه جز اینکه در حدود سی هزار نفر کارگر بیکار شود برای ما خواهد داشت؟ فرض کنیم استخراج نفت از چاه‌ها از بین رفته و منابع نفتی مسدود شود، آیا این عمل ملازمه با بیکاری هزارها نفر کارگر نخواهد داشت؟ (دکتر بقائی- و شما هم وزیر نخواهید شد.)

تصور کنیم نظر ناطق محترم عملی شود و تمام دستگاه‌های نفت خوزستان و کرمانشاهان تعطیل گردد، آیا بر این تصمیم نتیجه جز آنکه در حدود صد هزار نفر بیکار می‌شوند و در حدود اقلا دویست هزار بستگان و اقوام آنها بی‌نام گردند، مترتب خواهد بود؟ تصور بفرمایید روزی به چنین نتیجه که میل آقایان است برسیم، آیا آن وقت باید مثل قرون سالفه با شتر و کجاوه مسافرت کنیم یا آنکه مجبور بشویم تقریبا یک میلیون تن مواد نفتی را که مصرف سالانه کشور است با دادن میلیون‌ها لیره از خارجه وارد کنیم؛ من می‌خواستم از آقایانی که این مسائل را در اینجا طرح می‌کنند، سوال کنم، بر فرض رسیدن به این منظوری که آقایان دارند، ممکن است به من بگویند که ما واردات کشور را در چنین روزی از کجا و از چه منبع باید تامین کرده و با چه ارزی باید احتیاجات یومیه و اولیه خود را از خارج بخریم؟ آقایان گفتن این مطالب بسیار سهل و ساده است اما مواجه شدن با خطر بیکاری و بی‌نانی هزاران هزار نفر و به هم خوردن و متلاشی شدن وضع بازرگانی و اقتصادی کشور مسائل و مشکلاتی است که در صورت بروز و حدوث، مسلط شدن بر آن کاری بس مشکل و عظیم است (دکتر بقائی- ولی وقتی که دست‌خائنین کوتاه شد آسان می‌شود) (صالح- اینها سفسطه است).

در این موقع لازم می‌دانم توجه حضار محترم را به یک نکته اساسی معطوف دارم و آن این است:

آقایانی که طرح ملی کردن نفت را پیشنهاد کرده‌اند و در اطراف آن استدلال نموده‌اند، این قسم جلوه داده‌اند که ملی کردن یعنی مصادره کردن و خواسته‌اند با این عبارت اذهان را مشوب نموده و این‌طور وانمود بکنند که چنانچه تصمیمی بر ملی شدن نفت گرفته شود، تمام دستگاه‌ها و موسسات نفتی جنوب بلاعوض در تصرف دولت درآمده و از آن بابت یک شاهی و یک دینار نباید پرداخت. حال آنکه آقایان نمایندگان محترم به خوبی مسبوقند که مقصود از ملی کردن صنایع

(به معنای فرنگی) و دولتی کردن آن (به معنای ایرانی) مصادره آن نیست؛ بلکه باید موسسات را تقویم کرد و وجه آن را پرداخت و معلوم نیست از چه محل باید این مبلغ را پرداخت. مساله دیگری را که لازم می‌داند که به آن اشاره کند؛ لفظ ملی شدن شاید زیاد دلچسب باشد. اما معلوم نیست نتایج آن چه خواهد بود (دکتر شایگان- شما دیگر وزیر نخواهید بود)؛ زیرا تجربه به ما نشان داده است جایی که مبادرت به ملی کردن نفت نموده است، جز خسران و زیان و ندامت و پشیمانی چیزی ندیده و به دست نیامده و آن مملکت مکزیک است که در سال ۱۹۳۸ تاسیسات نفتی را جبرا از دست صاحب‌امتیاز منتزع ساخته و از آن تاریخ خود به استخراج آن اقدام نمود. دولت مکزیک تصور می‌کرد که این ترتیب فواید اقتصادی زیادی برای آن کشور دربر خواهد داشت و حال آنکه نتایجی که به دست آمد برعکس چیزی بود که امیدوار بودند؛ زیرا بازارهای آن کشور از دست رفته و فروش نفت قابل صدور این کشور در بازارهای خارجی یکی از مشکل‌ترین مسائل دولت مکزیک را تشکیل داد و اگر یکی دو سال قبل از جنگ دولت‌های آلمان و ایتالیا نفت مکزیک را نمی‌خریدند، به کلی بازار خرید آنها از کف می‌رفت. از طرف دیگر محاکم دول غیر، حاضر نبودند عمل دولت مکزیک را غیرقانونی بشناسند و بالنتیجه محمولات نفت‌های مکزیک را جزء دارایی شرکت‌هایی که دولت مکزیک امتیاز را از دست آنها گرفته بود می‌دانستند. کما اینکه یکی از دادگاه‌های کشور فرانسه که به هیچ وجه در مشاجرات و اختلاف مکزیک با صاحبان صنایع نفتی دخیل و علاقه‌مند نبود، در سال ۱۹۳۸ محمولات نفتی را که دولت مکزیک حمل کرده بود، در شمار دارایی‌های یکی از شرکت‌هایی که امتیاز از دست او گرفته شده بود شناختند و رای داد که آن را به شرکت مزبور تسلیم نمایند (دکتر بقائی- شما خودتان باورتان می‌آید؟). ارقام ذیل نتیجه ملی کردن نفت را در مکزیک کاملا در نظر آقایان محترم نمایندگان مجسم می‌سازد. محصول نفت در سال ۱۹۲۱؛ یعنی موقعی که ملی نشده بود در حدود ۲۸ میلیون تن بود و حال آنکه در سال ۱۹۴۹ فقط در حدود ۸ میلیون تن بوده است و متجاوز از ۷۰ درصد کاهش داشته است و حتی کشور مکزیک ناگزیر شده است که مقادیر گزافی مواد نفتی تصفیه شده از کشورهای خارج وارد نماید (دکتر بقائی- هیچ‌کدام از اینها صحیح نیست). ضمنا نکته بسیار مهم و حساس آن است که نمی‌توان بدون فکر و تعمق تصمیمی اتخاذ نمود و سکنه کشور را دچار بدبختی و سرمایه و هستی ملتی را گرفتار ورشکستگی نمود.جای تردید نیست که با وضع کنونی جهانی، ملی کردن صنعت نفت در ایران جز ایجاد بدبختی و بیکار نمودن جمعی مردم مستمند و فقر و فاقه خانواده و کسان آنها نتیجه دیگری نخواهد داشت (آزاد - الان فقر عمومی نتیجه همین است) (دکتر بقائی-از حالا هم بدتر می‌شود؟) چنین مسوولیتی را دولت (دکتر بقائی- دولت انگلستان) نمی‌تواند عهده بگیرد و فقط آن را از نظر تظاهر و خودنمایی تلقی نماید؛ بلکه بایستی صریحا در پیشگاه نمایندگان محترم به عرض برساند که چنین عملی برخلاف مصالح مملکت بوده و هر کس چنین پیشنهادی می‌نماید، مسوولیت بسیار بزرگ و شدیدی را در پیشگاه تاریخ کشور کهنسال ایران عهده‌دار خواهد بود (آزاد- و شرکت نفت) دولت وظیفه دارد (مکی - آقای وزیر بهداری‌تان می‌گوید حق ندارید بگویید دولت، چون من مخالفم) (وزیر بهداری - من به آقای آزاد گفتم؛ چرا به دولت توهین می‌کنید؟) صراحتا از پشت این تریبون این مساله مهم را به اطلاع عموم افراد رسانده و با کمال صمیمت و خلوص نیت بگوید ما نیز مثل همه شماها میهن‌پرست بوده، قلوب ما آگنده از مهر میهن و علاقه به وطن است. وظیفه ماست که این حقایق را با صراحت و به طور قطع به سمع شما برسانیم، تا اگر روزی در نتیجه تبلیغات سوء و بیانات بی‌مورد تصمیماتی اتخاذ شود، مسوولیت آن به عهده دولت نبوده و همه ملت ایران بداند روی چه نظریات و افکاری این قبیل مسائل با وجود تذکر دولت عملی شده است.

مساله نفت امروز به نحوی شده است که هر دقیقه و ساعتی از طرف اقلیت نغمه جدیدی ساز می‌شود. یک روز در کمیسیون نفت، دولت را متخلف از قانون ۲۹ مهرماه ۱۳۲۶ تشخیص داده و قسمت اخیر قانون مزبور را بدین قسم تفسیر می‌کنند.

مقصود مقنن از استیفای حق، الغای قرارداد ۱۹۳۳ بوده است و وقتی که گفته می‌شود این تفسیر قانون است، دولت چنین حقی را نداشته و ندارد و به علاوه امتیاز از تصویب مجلس گذشته و دولت حق ندارد مصوبات مجلس را لغو کند؛ بنا به شهادت اوراق صورت مذاکرات کمیسیون، پس از چند روز تغییر لحن داده و می‌گویند دولت مکلف به الغا نبوده، بلکه موظف بوده است لایحه الغای امتیاز نامه را به مجلس پیشنهاد کند و وقتی که به آنها جواب داده می‌شود که دولت چنین تکلیفی را نداشته و اگر واقعا طرفدار الغا هستند چرا خودشان طرح الغا را پیشنهاد نمی‌کنند؟ یا اگر واقعا معتقد به این مساله هستند وقتی که در ادوار گذشته طرح الغا به آنها پیشنهاد می‌شود، چرا از امضای آن استنکاف می‌نمایند؟ چون جوابی ندارند، می‌گویند مطالعات ما کافی نبوده و موقعی که مواجه با یک استدلالات محکمی می‌شوند و می‌دانند که این اظهاراتشان به هیچ وجه پایه و اساس قانونی ندارد، نغمه جدیدی آغاز کرده و طرح ملی شدن را که آن هم در حقیقت الغای قرارداد است و یقینا هیچ‌گونه مطالعاتی در اطراف آن نکرده‌اند، صرفا برای بازار گرمی پیشنهاد می‌کنند و حتی در پشت تریبون صراحتا می‌گویند با الغا مخالفیم؛ ولی اداره آن را بعد می‌گوییم و به جای اینکه دلیل و برهان بیاورند متصدیان امر را مورد حمله قرارداده و از هیچ گونه استنادی خودداری نمی‌کنند یا اینکه با وجود متن صریح گزارش کمیسیون که خودشان امضا کرده‌اند و به هیچ وجه تصمیمی که گرفته‌اند قرارداد الحاقی را رد نکرده‌اند (دکتر بقائی-پس چی را رد کرده است) و صرفا چون آن را کافی برای استیفای حقوق ایران ندانسته‌اند، مخالفت خود را به آن اظهار داشته‌اند؛ این مساله را در جراید وابسته به خود رد و بطلان قرارداد وانمود می‌کنند و تظاهر به آن می‌نمایند (آزاد- روی شرکت نفت سفید باشد.)