هوشنگ نادریان* این روزها با توجه به انتصاب ریاست محترم دیوان محاسبات به سمت وزیر کشور، کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اقدام به فراخوان و پذیرش اسامی داوطلبان ریاست دیوان کرده و مجلس در معرض آزمونی مهم به منظور جایگزینی ریاست دیوان است. در این راستا با استناد به مجموعه قوانین و مقررات و تجارب نکاتی را ارائه می‌کنم «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.» دیوان محاسبات به موجب قانون اساسی، مرجع رسیدگی یا «حسابرسی» کلیه «حساب‌های» دستگاه‌هایی است که به نحوی از بودجه کل کشور استفاده می‌کنند تا هیچ «هزینه‌ای» از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر «وجهی» در محل خود به مصرف رسیده باشد. هدف دیوان محاسبات طبق قانون دیوان، اعمال کنترل و «نظارت مستمر مالی» به منظور پاسداری از بیت المال از طریق کنترل عملیات و «فعالیت‌های مالی» دستگاه‌ها، بررسی و «حسابرسی» وجوه مصرف شده، درآمدها و سایر منابع در ارتباط با «سیاست‌های مالی» تعیین شده و تهیه و تدوین «گزارش تفریغ بودجه» است. وظایف دیوان محاسبات طبق قانون دیوان، «حسابرسی» یا رسیدگی به «حساب‌های» درآمدها و هزینه‌ها و ... «صورت‌های مالی» دستگاه‌ها، بررسی وقوع عملیات مالی دستگاه‌ها، رسیدگی به موجودی «حساب اموال» و دارایی‌ها، اطمینان از برقراری روش‌ها و دستورالعمل‌های مناسب «مالی» دستگاه‌ها، اعلام نظر نسبت به لزوم وجود مرجع کنترل‌کننده داخلی یا عدم کفایت کنترل‌کننده موجود و رسیدگی به حساب کسری ابواب جمعی و تخلفات مالی و اختلاف حساب ماموران دولتی است. موارد یادشده و بررسی سایر مفاد قانون و مقررات حاکم بر دیوان به ویژه نحوه کار هیات مستشاری دیوان، حاکی از غلبه امور مالی در وظایف دیوان است. البته این امر مانع از توجه دیوان در راستای پاسداری از بیت‌المال به مسائل مدیریتی مانند کارآیی، اثربخشی و صرفه‌های اقتصادی نیست که خوشبختانه دیوان در سال‌های اخیر به این مهم نیز در قالب حسابرسی عملکرد پرداخته است. اما وجه غالب کار دیوان محاسبات کشور، مسائل امور مالی، حسابرسی مالی و رعایت قوانین و مقررات مالی و محاسباتی است. متاسفانه در قانون محاسبات کشور، شرایط احراز برای ریاست دیوان مشاهده نمی‌شود، بنابراین وظیفه کمیسیون برنامه و بودجه در ابتدا و نمایندگان محترم مجلس در نهایت است که با توجه به جمیع شرایط و مقتضیات نسبت به این انتخاب مهم حساسیت نشان‌ دهند و فردی را به این کار حساس بگمارند که توان اجرای وظایف محوله را به بهترین وجه دارا باشد. با توجه به مراتب یادشده و برگرفته از تجارب و دانش موجود، به نظر می‌رسد اولویت‌ها برای تصدی این سمت مهم می‌تواند موارد ذیل باشد: ۱-بحث استقلال رای و عدم تابعیت از جریان‌های سیاسی در انتخاب ریاست دیوان، نقش کلیدی و اساسی را ایفا می‌کند، استقلال در حسابرسی آنقدر مهم است که به پسوند نام حسابرسان افزوده شده است (حسابرس مستقل)، نداشتن استقلال و عدول از جاده عدالت و بی‌طرفی در برخورد با دستگاه‌ها موجب بی اعتباری دیوان در کشور خواهد شد. ۲-اشراف به مسائل مالی و محاسباتی که وظیفه اصلی دیوان بوده از ضروریات اساسی برای تعیین ریاست است، دور بودن از فضای اصلی کار دیوان موجب انحراف دیوان از وظایف اصلی و به حاشیه راندن آن خواهد شد. ۳- ریاست دیوان باید دارای نگاه راهبردی و بلند‌مدت، الهام بخش و دارای طرح و ایده بهبود برای رشد و تعالی دیوان باشد. ۴-ریاست دیوان باید فردی ارزش مدار، قانون گرا و متعهد به رعایت اخلاق اسلامی و حرفه‌ای باشد. ۵-ریاست دیوان باید مشوق خلاقیت و معتقد به تجهیز دیوان به فن‌آوری‌های روز و ترغیب کننده نوآوری‌ها باشد. ۶-روحیه فساد ستیزی در ریاست دیوان به منظور اصلاح ناراستی‌ها از خصوصیات ضروری است. ۷-ریاست دیوان با توجه به عضویت آن در مجامع بین‌المللی، باید معتقد به ارتقای جایگاه دیوان و ایفای نقش موثر بین‌المللی برای آن باشد. ۸-ریاست دیوان باید روحیه تعامل با سایر نهادهای نظارتی کشور، برقراری ارتباط سازنده با ارکان و مسوولان نظام، پرهیز از افراطی‌گری و توان جلب مشارکت حداکثری همکاران خود در دیوان را داشته باشد. ۹-ریاست دیوان باید معتقد به نقش مهم دیوان در اصلاح امور مالی و مدیریتی دستگاه‌های مورد رسیدگی بوده و حداکثر مساعی را به منظور بهبود نظام حسابدهی و مدیریتی دستگاه‌ها به عمل آورد. *مدیرعامل موسسه حسابرسی مفید راهبر