تاثیر ورود بانک‌های جدید بر بی‌ثباتی مالی بانک‌ها

گروه بازار پول- نتایج یک پژوهش که به «رابطه تمرکززدایی از نظام بانکی» با «ثبات بیشتر بانک‌ها» پرداخته نشان می‌دهد «ورود بانک‌های جدید و کاهش بیشتر تمرکز در نظام بانکی می‌تواند سبب بی‌ثباتی مالی بانک‌ها شود.» در این پژوهش عنوان شده که «افزایش تمرکز می‌تواند نسبت مطالعات معوق را کمتر کند و در نتیجه ثبات مالی بانک‌ها را افزایش دهد.» این پژوهش حاصل کار جمعی مهرداد سپه‌وند مشاور رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی، اکبر چشمی سرپرست موسسه عالی بانکداری در مشهد و مجید اجلافی کارشناس ارشد موسسه عالی بانکداری در همایش اخیر بانکداری اسلامی است و در آن با تشریح یک چارچوب علمی برای پی بردن به رابطه تمرکز با ثبات نظام مالی، به موضوع افزایش صدور مجوز برای بانک‌های خصوصی پرداخته شده است.

در این پژوهش با اشاره به اینکه یکی از راه‌های افزایش رقابت، اجازه ورود بنگاه‌های جدید به بازار است که موجب کاهش تمرکز در بازار می‌شود، اضافه شده: همانند سایر صنایع در شبکه بانکداری نیز رقابت برای حداکثرسازی رفاه اجتماعی و ایجاد بهره وری لازم است. با این حال بخش بانکداری ویژگی خاصی دارد که آن را از سایر صنایع متمرکز می‌سازد. این ویژگی که از طبیعت واسطه گری بانک‌ها ناشی می‌شود، این است که هر گونه بی‌ثباتی در شبکه بانکی به صورت بالقوه می‌تواند منجر به بی‌ثباتی مالی و بحران اقتصادی شود و هزینه‌های اجتماعی بزرگی را به جامعه تحمیل کند. پژوهشگران با طرح این پرسش‌ها که آیا رابطه‌ای بین تمرکز و ثبات مالی بانک‌ها در ایران وجود دارد؟ یا در صورت وجود رابطه آیا این رابطه مثبت است یا منفی و آیا رابطه بین تمرکز و ثبات مالی بانک‌ها رابطه‌ای غیر‌خطی است؟ سعی در پاسخگویی به این ابهام‌ها داشته‌اند.

تمرکز چیست؟

تمرکز وضعیتی در بازار است که در آن بازار به وسیله شمار کمی از تولید‌کنندگان پیشرو یا بزرگ که در آن صنعت فعال اند، کنترل می‌شود. شرایط ورود از عوامل موثر بر تمرکز بازار بوده و بیانگر سختی یا سهولت ورود به یک بازار است. هر چه ورود به یک صنعت برای بنگاه‌های جدید سخت تر باشد؛ بنگاه‌های موجود در صنعت قادر به همکاری و در پیش گرفتن رفتار غیر‌رقابتی خواهند بود. در یک بازار انحصاری تمرکز به شدت بالاست و در بازار رقابت کامل تمرکز کاهش پیدا می‌کند. تمرکز بازار بیانگر وضعیت تعداد بنگاه و توزیع بازار در میان بنگاه‌های موجود در آن بازار است. هر چه بازار ناعادلانه تر بین بنگاه‌ها توزیع شده باشد، تمرکز بیشتر است. در صورت ثابت بودن تمامی شرایط، هر چه تعداد بنگاه‌ها توزیع شده باشد؛ تمرکز بیشتر است. در صورت ثابت بودن تمامی شرایط هر چه تعداد بنگاه‌ها بیشتر باشد، تمرکز کمتر خواهد بود. از این رو برای قضاوت در مورد میزان رقابت و انحصار در بازار، یک روش منطقی این است که اول آن که به تعداد بنگاه‌های فعال در بازار و دوم آنکه به نحوه توزیع بازار بین آنها توجه شود. هر چه بخش وسیعی از بازار در اختیار تعداد محدودی از بنگاه‌ها باشد، ساختار بازار به انحصار نزدیک تر است.

در این پژوهش عنوان شده که براساس نظر اقتصاددانان کاهش تمرکز می‌تواند موجب افزایش رقابت شود، بنابراین می‌توان تمرکز را به عنوان معیاری برای سنجش درجه رقابت به کار برد. در واقع دشواری‌های اندازه‌گیری قدرت انحصاری، بسیاری از پژوهشگران را بر آن داشت تا توجه خود را معطوف به اندازه و توزیع بنگاه‌های فعال در یک صنعت کنند که در ادبیات اقتصادی به عنوان «تمرکز» شناخته می‌شود. دیدگاه رایج و متعارف در ادبیات بانکداری این است که رقابت اثر زیان باری بر ثبات بانک‌ها دارد که گاه منجر به نتایج نامطلوب به شکل ورشکستگی بانک‌ها می‌شد. در مقابل تمرکز و در نتیجه قدرت بازار ثبات بانکی را بهبود می‌بخشد. این دیدگاه با عنوان دیدگاه «تمرکز- ثبات» یا «رقابت- شکنندگی» شناخته می‌شود. این رابطه به مدت طولانی در ادبیات نظری، نظریه غالب بوده است و در میان اقتصاددانان طرفدار زیادی داشته است.

به دلیل ترس ناشی از آثار زیان بار رقابت بر ثبات، سیاستمداران بیشتر تلاش می‌کنند تا از ورود بیش از حد بانک‌ها در بازار خدمات مالی جلوگیری کنند.

دفاع از تمرکز- ثبات

ادبیات نظری که از رابطه تمرکز- ثبات حمایت می‌کند عموما از پنج استدلال مختلف در نظریات خود بهره می‌برد. استدلال اول این است که با توجه به اینکه در مقررات بانکی سراسر جهان دیدگاه غالب این است که ارزش فرانشیز نقش کلیدی در محدود کردن ریسک بانک‌ها دارد؛ بانک‌ها برای حفظ ارزش فرانشیز خود به رفتار محتاطانه‌تر از طریق نگهداری سرمایه سهام بیشتر یا پرتفوی کم‌ریسک‌تر تمایل پیدا می‌کنند که به نوبه خود به ثبات شبکه بانکی کمک می‌کند.

استدلال دومی که از دیدگاه «تمرکز-ثبات» حمایت می‌کند اشاره به تعداد بانک‌هایی دارد که از سوی مقامات مورد نظارت قرار می‌گیرد. برخی کارشناسان بیان می‌کنند که نظام‌های بانکی متمرکزتر که تعداد نسبتا کمی از بانک‌های بزرگ را در خود دارند، به طور قابل توجهی برای نظارت‌کنندگان برای نظارت موثر نسبت به نظام‌های بانکی رقابتی آسان‌تر است. استدلال سوم به این موضوع اشاره دارد که اگر نظام‌های بانکی متمرکز دارای بانک‌های بزرگ‌تر باشند و نیز بانک‌های بزرگ‌تر پرتفوی متنوع‌تری نسبت به بانک‌های کوچک‌تر داشته باشند، در نتیجه نظام‌های بانکی متمرکز باثبات‌تر خواهند بود.

راه دیگری که از طریق آن رقابت می‌تواند ثبات بانکی را تحت‌تاثیر قرار دهد بازار بین بانکی و نظام پرداخت است. هیچ بانکی انگیزه‌ای برای تامین نقدینگی برای بانک‌های مشکل‌دار ندارد. این موضوع موجب می‌شود سرانجام آن بانک با شکست مواجه شود و پیامدهای منفی برای کل بخش به دنبال داشته باشد.

اخیرا دیدگاه جدیدی نیز مطرح شده که بر اساس آن تمرکز بیشتر منجر به بی‌ثباتی بانکی می‌شود. به بیان دیگر بی‌ثباتی مالی با کاهش درجه رقابت افزایش می‌یابد.

نتیجه

این پژوهش در بخش نتیجه گیری خود عنوان کرده است: با توجه به اجازه ورود بانک‌های خصوصی در سال‌های اخیر، تمرکز در بازار خدمات بانکی تا حد زیادی کاهش یافته است. به طوری که شاخص تمرکز در سال ۹۰ برابر با ۱۲۲۷ بوده که مقایسه آن با نقطه بحرانی محاسبه شده یعنی ۲۵۳۲ نشان می‌دهد که در این حالت ورود بانک‌های جدید و کاهش بیشتر تمرکز می‌تواند موجب بی‌ثباتی مالی بانک‌ها شود. پژوهشگران در این بخش اضافه کرده‌اند: ضریب تمرکز در سال ۹۰ برابر با ۵۲ بوده و با توجه به اینکه از مقدار بحرانی؛ یعنی از ۷۲ کمتر است در این حالت افزایش تمرکز موجب کاهش نسبت مطالبات معوق و در نتیجه افزایش ثبات مالی بانک‌ها می‌شود. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد در شرایط کنونی تداوم سیاست ورود بانک‌های جدید به نفع ثبات مالی بانک‌ها نباشد و افزایش تمرکز در میان بانک‌های تجاری می‌تواند ثبات مالی بانک‌ها را بهبود بخشد. علاوه‌بر ورود و خروج بانک‌ها نحوه توزیع سهم بازار بانک‌ها نیز می‌تواند به صورت مشابه بر شاخص تمرکز و سپس بر ثبات مالی بانک‌ها تاثیرگذار باشد.

چند توصیه

این پژوهش در نهایت به ارائه راهکارهایی برای نظام بانکی فعلی ایران پرداخته و می‌افزاید:«با وجود تاثیر رقابت بر کارآیی بانک‌ها، سیاست‌گذاران بانکی باید تاثیر رقابت بر ریسک بانک‌ها را نیز در تصمیمات خود منظور کنند. ورود بانک‌های جدید تا حدی می‌تواند ریسک اعتباری بانک‌ها را کاهش دهد؛ اما بیش از حد معین این رابطه می‌تواند برعکس شود. یعنی ورود بانک‌های جدید باعث افزایش ریسک اعتباری و در نتیجه بی‌ثباتی بانک‌ها شود.»

از دیدگاه پژوهشگران در حال حاضر در صنعت بانکداری ایران رابطه تمرکز - ثبات حاکم است که در آن افزایش تمرکز موجب ثبات مالی بیشتر بانک‌ها می‌شود. کاهش تمرکز با کاهش سهم بانک‌ها از بازار همراه است که عرصه بانک‌ها را برای گزینش مشتریان خوب هر چه تنگ‌تر کند. از این رو بانک‌ها به منظور جذب منابع و ماندن در صحنه رقابت ناچارند به افراد و بنگاه‌هایی تسهیلات اعطا کنند که ممکن است از نظر رتبه اعتباری خوبی برخوردار نبانشد. این امر خود موجب افزایش مطالبات معوق و متورم شدن آن می‌شود. افزون بر این پس از معوق شدن تسهیلات نیز به دلیل وجود رقابت زیاد بانک‌ها ناچارند تعاملات بیشتری با مشتریان برقرار کنند تا همچنان آنها را به عنوان مشتریان وفادار حفظ کنند.

پژوهشگران اضافه کرده‌اند: «استدلال دیگر در این رابطه این است که افزایش ورود بانک‌های جدید و کاهش تمرکز به صورت بالقوه می‌تواند موجب کوچک تر شدن بانک‌های موجود شود. در نتیجه قدرت بانک‌ها در تنوع بخش پرتفوی تسهیلات کاهش یافته که می‌تواند موجب افزایش ریسک اعتباری و نسبت مطالبات معوق شود.» با توجه به شرایط کنونی در صنعت بانکداری ایران، مجموعه بانک‌های تجاری کشور نسبت به مقادیر بحریانی محاسبه شده تمرکز در رابطه با مطالبات معوق، دارای تمرکز کمتری هستند و در این حالت، کاهش تمرکز موجب بی‌ثباتی بیشتر بانک‌ها می‌شود. از این رو با توجه به یافته‌های این تحقیق می‌توان گفت سیاست ورود بانک‌های جدید می‌تواند تاثیر مطلوبی بر ثبات مالی بانک‌ها داشته باشد. بنابراین پیشنهاد می‌شود سیاست‌گذاران پولی و بانکی در سیاست‌های مربوط به اجازه تاسیس بانک‌های جدید، مناسبات مربوط به تمرکز و ثبات را در تصمیمات خود در نظر بگیرند. علاوه‌بر این، نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که افزایش تمرکز در میان بانک‌های تجاری موجود از طریق ادغام بانک‌ها یا افزایش سهم از بازار بانک‌های بزرگ‌تر، با ثبات در نظر گرفتن سایر عوامل می‌تواند وضعیت مطالبات معوق و در نتیجه ثبات مالی بانک‌ها را بهبود بخشد.