احسان باقری

تولید و استفاده از آمار با حرفه بانکداری پیوندی ناگسستنی دارد. هرگونه اقدام بانکی منجر به تولید آمارهای جدیدی در عرصه اقتصادی خواهد شد. همان‌گونه که هر تغییری در آمارهای اقتصادی بر روند فعالیت بانکی اثر می‌گذارد. حتی تولید و استفاده از آمار تنها در سطح یک بانک هم مؤید این پیوند ناگسستنی است. البته استفاده از آمار برای سطوح مختلف سازمانی از اهمیت یکسانی برخوردار نیست.

ضرورت و اهمیت آمار به خصوص برای حرفه بانکداری بر کسی پوشیده نیست، اما مانند استفاده از هر ابزار دیگری باید در استفاده از آن دقت کرد تا خطایی در تولید و استفاده از آن رخ ندهد. این خطاها در سطوح مختلف و با درجه اهمیت می‌تواند اثرات متفاوت و مختلفی را بر جای گذارند. در این مجال کوتاه به نمونه‌هایی از این خطاها اشاره می‌کنیم.

۱ - باید در استفاده از نمونه‌ها دقت کرد. نمونه‌گیری تنها در سطح انتخاب تعدادی تصادفی از جامعه آماری خلاصه نمی‌شود. سوالاتی که ما انتخاب می‌کنیم نیز خود نمونه‌ای از سوالاتی است که می‌توانستیم از آن بهره گیریم. حتی جوابی را هم که به پرسش‌ها داده می‌شود نیز نمونه‌ای از جواب‌هایی است که می‌توانسته به سوالات ما داده شود. پس با رعایت تمام اصول به این نکته توجه داشته باشیم که نمونه‌ها گرایشی ذاتی به ارائه نادرست اطلاعات دارند.

۲ - امروزه استفاده از متوسط‌ها به عنوان شاخص‌های مرکزی رواج بسیار دارد، اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، آن است که تنها در توزیع‌های نرمال استفاده از انواع این شاخص‌ها تفاوت چندانی با هم ندارد. یعنی شما می‌توانید میانه و مد و میانگین را به جای هم استفاده کنید. در بسیاری از مواقع که توزیع‌ها نرمال نیست، استفاده شاخص‌ها به جای هم می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

۳ - نمودارها کاربردهای بسیاری در علم آمار دارند. استفاده آسان از آن و امکانات بسیار باعث رواج استفاده از آن به خصوص برای ذی‌نفعان شده است، اما این نمودارها و جداول امکان بالقوه بسیاری برای اشتباهات دارند. به عنوان مثال گاهی در نمودارهای منتشرشده اتفاق می‌افتد که اعداد یک بعد از نمودار مبهم است یا قسمتی از نمودار بزرگ، کوچک یا بریده شده است. به هر طریق نمایش بخشی از نمودار گمراه‌کننده است. فراموش نکنیم باید به چنین نمودارهایی با توجه و دقت‌، نظر کنیم.

۴ - استفاده از آمارهای کم‌ارتباط شگرد و راهکاری است برای اثبات و توجه مسائلی که نمی‌توان آنها را به طور مستقیم اثبات کرد. استفاده غیرمستقیم مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما اینکه این اثبات بر پایه ارتباطات کم استوار باشد، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. تله دیگر آن است که ما نمی‌توانیم موضوعات شبیه به هم را که واقعا یکی نیستند، مقایسه کنیم.

۵ - موضوع گمراه‌کننده دیگر آن است که همیشه وجود همبستگی نشان از رابطه علی و معلولی نیست. همبستگی‌ها ممکن است تصادفی باشند. گاهی هم با وجود همبستگی نتیجه‌گیری‌هایی انجام می‌دهیم که مجاز نیستیم آنها را انجام دهیم.

۶ -دستکاری آماری هم از خطاهای رایج است. دستکاری همیشه برای رسیدن به هدف خاصی صورت می‌گیرد. ساده‌لوحانه است که این دستکاری‌ها را تصادفی یا ناشی از ساده‌لوحی بدانیم. عدم تمایز بین درصدها، ارائه آمار بدون یکی شدن پایه‌هایی که نسبت‌ها بر اساس آن تهیه شده‌اند و بهره‌گیری از اعشار و درصدها از راه‌های متداول در دستکاری آماری‌اند.

خطاهای متنوع و متداولی داریم، اما نکته اینجا است که ما به عنوان بانکدار با شاخص‌های ارزش شناخته شده، صداقت و دقت،‌ حق نداریم آمار را ابزاری برای تبلیغات نادرست و گزارش‌های مالی و مدیریتی دور از واقع مورد استفاده قرار دهیم. از سوی دیگر نباید تنها به آمار نگاه کنیم یا آن را بشنویم. ما در مواجهه با آمار،‌ نیازمند تفکر عقلایی هستیم. بدین معنی که از طریق حواسمان آن را درک می‌کنیم و با معیارهای علمی و منطقی می‌سنجیم بعد در مورد مفید و مناسب بودن آمار تصمیم می‌گیریم. حتی از اطلاعات آن به عنوان موضوعاتی قطعی یاد نمی‌کنیم و همیشه شک معقول را در مورد آنها رعایت می‌کنیم و به کار می‌گیریم. صداقت و دقت بانکی به همراه هوشمندی می‌تواند تضمین‌کننده خلق آمارهای درست و مفید برای اقتصاد جامعه باشد و آمارها و گزارش‌های درست دیگر نهادها را برای تصمیمات خود انتخاب و به کار گیرد.

خطاها برگرفته از کتاب «چگونه با آمار دروغ می‌گویند» اثر تارل هاف است.

Ehsanbagheri۲@yahoo.com