توریست‌های فقیر یا ثروتمند؟

دکتر مصطفی عمادزاده مدیر گروه مدیریت جهانگردی دانشگاه شیخ بهایی اصفهان گردشگری طی نیم قرن اخیر از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است و حتی گفته شده که بعد از صنعت نفت و خودروسازی، به‌عنوان سومین صنعت درآمدزا و اشتغال‌آفرین جهان به‌شمار می‌آید. در متون اقتصاد گردشگری نیز آمده که ورود گردشگران خارجی از مزایای زیربرخوردار است: گردشگری منشا درآمد، اشتغال، ارزآوری، فقرزدایی، برقراری صلح و امنیت و زمینه‌ساز توسعه اقتصادی و اجتماعی است. براساس شواهد موجود، کشورهایی نظیر ترکیه و مالزی به‌زودی درآمد ناشی از گردشگری‌شان از درآمدهای نفت و گاز ما فزونی خواهد یافت. از سوی دیگر بدیهی است که سرمایه‌گذاری در گردشگری هم بر درآمدهای داخلی می‌افزاید و هم درآمدهای ارزی را افزایش خواهد داد. علاوه براین گردشگری از جمله خدماتی بسیار اشتغال‌زا است و گفته می‌شود ۱۰ درصد مشاغل در دنیا در بخش گردشگری ایجاد می‌شود. به علاوه، مشاغلی که گردشگری به‌وجود می‌آورد، پویا و انعطاف پذیرند. به این معنی که در این بخش مشاغل نیمه‌وقت، پاره وقت و ساعتی امکان‌پذیر است و می‌تواند بسیاری از جوانان جویای کار را به‌خود جذب کند. وانگهی بخش مهمی از مشاغلی که در گردشگری ایجاد می‌شود برای زنان نیز مناسب است. درصد قابل توجهی از زنان امروزه در این بخش به فعالیت مشغولند.

یکی از مسائل کنونی کشورهای درحال توسعه آن است که بسیاری از این جوامع، تنها متکی به یک منبع درآمد ارزی هستند. برای مثال، حدود ۸۰ درصد صادرات کشور ما و عربستان‌سعودی، ناشی از صادرات نفت و گاز است. از آنجا که درآمدهای ناشی از منابع طبیعی از نوسان زیادی برخوردار است و برای مثال، قیمت هر بشکه نفت خام در چهار سال گذشته، بین ۸۰ تا ۱۴۰ دلار در تغییر بوده، امروزه غالب کشورها به دنبال متنوع ساختن منابع ارزی خود هستند و گردشگری به یکی از فعالیت‌هایی تبدیل شده که درآمد ارزی مطمئن و قابل توجهی با خود به همراه می‌آورد.

اما غالبا گفته می‌شود که ورود گردشگران خارجی موجب ارزآوری است. پرسش آن است که آیا در کشور ما نیز چنین است؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است به چند نکته توجه شود. ابتدا آنکه بخش مهمی از گردشگران خارجی راهمسایگان شرقی ما تشکیل می‌دهند. واقعیت آن است که گردشگران پاکستانی و افغانستانی غالبا ارز قابل ملاحظه‌ای با خود به همراه ندارند و درآمد ارزی زیادی برای ما ایجاد نمی‌کنند. دوم آنکه در کشور ما بین گردشگران ورودی و خروجی یک بیلان منفی وجود دارد؛ به این معنی که تعداد ایرانی‌هایی که از کشور خارج می‌شوند، بیش از گردشگرانی است که به کشور وارد می‌شوند. البته در اینجا باید حساب مسافران وارد شده/ خارج شده را از گردشگران واردشده/ خارج شده، جدا کنیم. بر همین اساس به نظر می‌رسد مقدار ارزی که گردشگران از کشور خارج می‌کنند، بیش از مقدار ارزی است که به کشور وارد می‌شود. هر ساله مسافران قابل توجهی به عربستان، عراق، امارات، ترکیه و دیگر کشورها می‌روند که علاوه بر سهمیه تعیین شده از سوی دولت، از بازار آزاد ارز نیز دلار خریداری می‌کند.

از آنجا که آماردقیقی از تعداد مسافران ورودی و خروجی طی دوازده ماه گذشته در دست نیست، به دقت نمی‌توان گفت که درآمد ارزی کشور طی دوازده ماه گذشته، که گردشگران زیادی به کشور آمده‌اند، چقدر بوده است. اما با توجه به آنکه تعداد گردشگر خروجی بیش از ورودی است، بعید است که این بیلان طی این دوران بهبود قابل توجهی پیدا کرده باشد.

این سوال که: آیا کاهش نرخ ارز طی ماه‌های گذشته ناشی از ورود بیشتر گردشگران خارجی است، به نظر پاسخ منفی دارد. علت کاهش نرخ ارز در این ماه‌ها بیش از هر چیز ناشی از ثبات در سیاست خارجی و کاهش تنش‌های سیاسی در داخل و خارج از کشور است. بی‌شک ثبات سیاسی و امید به، به نتیجه رسیدن مذاکرات با کشورهای ۱+۵ و کاهش تحریم‌ها، در پایین آمدن نرخ ارز موثر بوده است. آنچه موجب می‌شود نرخ ارز افزایش یابد، دیدگاه مردم نسبت به آینده است. وقتی مردم افق را روشن ببینند و به آینده خوش‌بین باشند، تقاضا برای ارز کمتر می‌شود. در دولت گذشته که روابط ایران با کشورهای غربی پر تنش بود و ارزش پول داخلی کاهش یافت، تقاضا برای خرید دلار افزایش پیدا کرد وحتی در رسانه‌ها آمده بود که مردم حدود ۱۸ میلیارد دلار اسکناس در منزل خود ذخیره کرده‌اند. امروزه گفته می‌شود که یکی از علل کاهش نرخ ارز، آن است که مردم دیگر حاضر نیستند بیش از این دلارهای خود را در خانه نگاه دارند، چون ارزش آن درحال کاهش است و نهایتا ارزهای خود را به بازار عرضه می‌کنند. عرضه تدریجی این دلارها نیز یکی از علل کاهش نرخ ارز به‌شمار می‌آید.

اینکه «چرا ارزآوری گردشگران خارجی، در کشور ما اندک است؟» پرسشی است که باید در آن تامل شود. واقعیت آن است که ایران برای پذیرش گردشگران خارجی و داخلی، سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی اقتصادی و اجتماعی اندکی انجام داده است. برای مثال، فقط کافی است به محدودیت‌های بخش حمل‌ونقل و شبکه راه‌ها توجه کنید یا به تکمیل شدن ظرفیت‌های هتل‌های ۴و ۵ ستاره شهرهای گردشگرپذیر کشور. در بسیاری از شهرهای کشور اقامتگاه‌ها معدود هستند و از تنوعی برخوردار نیستند.

از سوی دیگر، به نظر می‌آید که در کشور ما تنوع و تعداد خدماتی که به گردشگران خارجی ارائه می‌شود، محدود است. همه کشورها امروزه تلاش می‌کنند تا با ایجاد جاذبه‌های نوین، روزهای بیشتری از گردشگران میزبانی کنند. بسیاری از جوامع، در تدارک همایش‌ها، جشنواره‌ها، فستیوال‌ها و دیگر رویدادهایی هستند که جاذبه گردشگری را افزایش دهد. برای مثال ترکیه سالروز تولد مولانا جلال‌الدین رومی را هر ساله پرشکوه‌تر برگزار می‌کند. آیا ما نمی‌توانیم مشابه چنین رویدادهایی را برای سالروز حکیم فردوسی، عطار نیشابوری، عمرخیام یا شمس تبریزی برگزار کنیم؟

باید تدابیری اندیشیده شود تا مسافران خارجی، روزهای بیشتری در کشور اقامت و از نواحی گوناگون کشور بازدید کنند، با فرهنگ مردم کشور بیشتر آشنا شوند، از میراث تاریخی و طبیعی دیدن و از کالاهای فرهنگی و صنایع‌دستی ما بیشتر استفاده کنند.