سلامت در تنگنای ثبات اقتصادی

طبق تعریف اتحادیه رفاه کودکان آمریکا، ثبات اقتصادی به معنای داشتن درآمدی باثبات و کافی برای برآوردن نیازهای اولیه زندگی است. در مقابل، عدم‌امنیت اقتصادی به معنای زندگی در خانواده‌‌‌ای با درآمد کمتر از دو برابر  سطح فقر کشور است. در آمریکا حدود یک‌سوم افراد عدم‌امنیت اقتصادی را تجربه می‌کنند. امنیت اقتصادی خانوار یک کشور برای سلامت و رفاه خانواده‌‌‌ها، افراد ساکن در همسایگی آنها، منطقه زندگی آنها و کشور اقامتشان ضروری است.

ثبات اقتصادی همچنین می‌‌‌تواند به شکل توانایی دستیابی به منابع موردنیاز برای زندگی و رفاه افراد معنا شود. سطح فقر خانوار، استانداردی برای اندازه‌‌‌گیری این است که آیا افراد یا خانواده‌‌‌ها فقیر هستند و آیا افراد توانایی تامین نیازهای اولیه اقتصادی خود را دارند یا خیر. طبق گزارش بانک جهانی، حدود ۱۰میلیون نفر از جمعیت ایران در فقر کامل و ۴۰‌درصد از مردم ایران در معرض فقر هستند. این مساله به این معناست که تقریبا ۵۰‌درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر یا در سطح فقر قرار دارند. اگر خط فقر را به‌عنوان یکی از معیارهای مهم ارزیابی ثبات اقتصادی بپذیریم، آمار بانک جهانی از نبود ثبات اقتصادی در کشور حکایت دارد.

طرح سلامت عمومی ۲۰۳۰ آمریکا چهار محور کلی را به عنوان عوامل اساسی ثبات اقتصادی شناسایی کرده است که عبارتند از: اشتغال، عدم‌امنیت غذایی، بی‌‌‌ثباتی مسکن و فقر. مطالعات انجام‌‌‌شده از وجود هم‌‌‌بستگی بالا میان افزایش نرخ بیکاری و افزایش نرخ بیماری و مرگ زودرس حکایت دارد. همچنین، نداشتن غذای کافی یا ‌دسترسی نداشتن به مواد مغذی موردنیاز بدن می‌تواند موجب پیدایش مشکلات زیادی در زمینه سلامت افراد شود. پژوهش‌‌‌ها نشان می‌دهند بی‌‌‌ثباتی مسکن نیز با بدترشدن وضعیت سلامت افراد مانند افزایش فشار خون، بیماری‌‌‌های تنفسی و بیماری‌‌‌های عفونی مرتبط است. در انتها، فقر یکی از مولفه‌‌‌های اصلی مرتبط با ثبات اقتصادی است و اثری قوی‌‌‌ بر سلامت افراد دارد. چهار محور مطرح‌شده همچنین می‌‌‌توانند بر میزان آمادگی افراد و واکنش آنها در شرایط اضطراری اثر بگذارند. برای مثال، بسیاری از مردم، از جمله آنهایی که با درآمد کم یا ثابت زندگی می‌کنند، ممکن است توانایی مالی برای تخلیه قبل از یک وضعیت اضطراری را نداشته باشند.

Untitled-1 copy

متاسفانه بررسی وضعیت ثبات اقتصادی در ایران براساس چهار محور مطرح‌شده نیز نمای مطلوبی از وضعیت ایران نشان نمی‌‌‌دهد. طبق گزارش فصلی مرکز آمار ایران، وضعیت اشتغال در تابستان 1402 اندکی بهتر شده، اما نسبت اشتغال زنان 12‌درصد است و این درحالی‌‌‌است که بیش‌‌‌از دو سوم زنان بیکار دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.

وضعیت مسکن خانوارهای کشور نیز چندان مطلوب نیست. درحال حاضر در شهر تهران هزینه مسکن بیش از نیمی از سبد مصرفی خانوار را تشکیل می‌دهد. این درحالی‌‌‌ است که هزینه مسکن نباید سهمی بیش‌‌‌از 25‌درصد از بودجه خانوار را شامل شود. همچنین، بررسی استان به استان وضعیت مسکن و میزان دسترسی افراد به امکاناتی مانند سیستم دفع فاضلاب و مساحت زیربنا از کمبود شدید امکانات و تسهیلات در برخی استان‌‌‌ها و عدم‌توزیع عادلانه این امکانات

 حکایت دارد. همچنین طبق گزارش روزنامه «دنیای‌اقتصاد» در 24آبان سال‌جاری تحت عنوان «امنیت غذایی در محدوده خطر»، به‌‌‌نظر می‌رسد افزایش وزن مواد خوراکی در بین هزینه خانوارهای ایرانی، نشان می‌دهد که گروه‌‌‌های مختلف درآمدی به سطح حداقل معیشت نزدیک‌‌‌تر می‌‌‌شوند.

گروه‌‌‌های مختلف درآمدی در شهرها و روستاها بین ۶۰تا ۷۵‌‌‌درصد از مجموع هزینه خود را برای مسکن و خوراک خرج می‌کنند؛ این یعنی حداقل موارد لازم که انسان برای ادامه زندگی نیازمند آن است. همچنین آمارها نشان می‌دهد حتی با چشم‌‌‌پوشی‌‌‌کردن از بخش‌‌‌های مختلف بودجه‌‌‌خانوار به نفع مصرف خوراکی، رقمی که حداقل شش‌دهک کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درآمد خانوار شهری هزینه خورد و خوراک کرده‌‌‌اند چندان با سرانه استاندارد جهانی برای مصرف مواد غذایی مورد‌‌‌نیاز متناسب نیست و شهروندان باید در مصرف مواد غذایی نیز گروه‌‌‌های کالایی خاصی را فدای گروه دیگر کنند.