نیازهای بازار برای جهش

سرمایه‌گذاران بازار سهام همیشه در تصمیمات سرمایه‌گذاری خود بازدهی و رفتار بازارهای رقیب را مدنظر دارند. سهامداران به دلیل پذیرش ریسک بیشتر، انتظار بازدهی بالاتر در میان‌مدت و بلندمدت را دارند؛ به‌ویژه در اقتصاد تورمی ایران که دارایی‌های مصرفی مانند ملک و حتی خودرو دارایی سرمایه‌ای محسوب می‌شوند، مقایسه ذهنی قدرت خرید با دارایی‌های بازار رقیب، تصمیمات سرمایه‌گذاری را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. این در حالی است که ابزارهای درآمد ثابت و سپرده بانکی بازدهی واقعی به‌شدت منفی دارند و عملا از گزینه‌‌‌های سرمایه‌گذاری عده زیادی از سرمایه‌گذاران حذف می‌‌‌شوند و همچنان در ماه اخیر در بازار سرمایه شاهد تداوم روند خروج سرمایه حقیقی‌‌‌ها از صندوق‌های درآمد ثابت هستیم. تجربه نشان داده است که معمولا پول خارج‌شده از صندوق‌های درآمد ثابت در شرایط رشد بازار به‌سرعت وارد بازار سهام می‌شود.

علاوه بر این ورود سرمایه به سایر بازارها از جمله دلار، طلا، ملک و خودرو با قیمت‌های فعلی و محدودیت‌های فعلی جذابیت چندانی ندارد و از سوی دیگر وضع قوانین مالیاتی در این بازارها به‌منظور جلوگیری از دلالی، سرمایه‌گذاران را متقاعد کرده است که برای کسب بازدهی در این بازارها با قیمت‌های فعلی بازه زمانی میان‌مدت و بلندمدت را در نظر بگیرند. همچنین با افزایش بی‌رویه قیمت‌ها در بازار املاک امکان سرمایه‌گذاری و ورود به این بازار فقط با داشتن سرمایه‌های بالا امکان‌پذیر است، در حالی که در سال‌های ۹۸ و ۹۹ شرایط به این شکل نبود. در مجموع به نظر می‌رسد با توجه به اینکه در بازارهای موازی طی سه‌سال گذشته شاهد رشدهای چند صد درصدی بودیم و در این مدت بازار سرمایه رشد چندانی نداشته است، رشد دوماه اخیر بازار سرمایه طبیعی به نظر می‌رسد و همین موضوع سبب شده است که سرمایه‌‌‌ها به این بازار که همواره در بلندمدت عملکرد بهتری نسبت به بازارهای موازی در مقابله با تورم داشته است، متمایل شوند.

نکته قابل تامل دیگر که می‌‌‌توان به آن اشاره کرد، افزایش تعداد سهامداران در سال‌های اخیر و به‌ویژه در سال ۹۹ است و اکثر سهامدارانی که در حال حاضر در بازار فعال هستند، با تجربه حداقل حدود سه‌سال بسیار هوشمندانه‌تر عمل می‌کنند. در تایید این موضوع می‌‌‌توان به عدم‌صف‌نشینی به شدت گذشته و گردش سرمایه بین صنایع مختلف اشاره کرد. البته افزایش دامنه نوسان و تعداد صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران غیرمستقیم به بهبود روند تکامل و عملکرد بازار کمک قابل‌توجهی کرده است و در رشد اخیر بازار همچنان شاهد هستیم که سهامداران با مقایسه بازارهای رقیب حاضر به فروش سهم خود در هر قیمتی نیستند و به‌شدت به ارزندگی سهامشان معتقد هستند؛ یعنی بخشی از رشد بازار در برهه کنونی ناشی از نبود فروشنده در هر قیمتی است.

از لحاظ بنیادی در سال ۹۹ که شاخص کل بورس در رقم ۲میلیون و ۱۰۰‌هزار واحد بود، نسبت P/ E بازار حدود ۳۷ بود. از عوامل بنیادی دیگر می‌‌‌توان به‌رسمیت شناخته‌شدن بازار متشکل ارزی و اثرات رشد دلار در گزارش‌های ماهانه شرکت‌ها را برشمرد. همچنین نزدیک‌شدن به فصل مجامع از دیگر عواملی است که موجب سنگینی طرف تقاضا شده است. نرخ دلار از عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار بر تحلیل‌های اقتصادی است. در بازار سهام ایران نیز که اکثر شرکت‌های بزرگ صادرات‌محور هستند، این نرخ به‌شدت بر پیش‌بینی سودآوری شرکت‌ها تاثیر‌گذار است و از سوی دیگر انتظارات تورمی را به‌شدت افزایش داده است. ارزش دلاری بازار سرمایه نیز متغیر دیگری است که باید آن را مدنظر قرار داد. 

به نظر می‌رسد با وجود تجربه‌های اخیر، سیاستگذاران اقتصادی نیز تا حدودی متوجه این موضوع شده‌اند که با توجه به افزایش حجم نقدینگی، ورود این نقدینگی به هر بازاری غیر از سهام می‌‌‌تواند تبعات تورمی بسیار خطرناکی به دنبال داشته باشد؛ اما اینکه سقف بازار کجاست، سوالی است که امکان پاسخگویی به آن وجود ندارد؛ زیرا مفروضات بسیار پیچیده‌ای دارد که هیچ‌کس به طور قطع نمی‌‌‌تواند در مورد آن سخن بگوید. اما آنچه مسلم است این است که رشد بازار در مقطع فعلی منطقی، ناشی از عوامل بنیادی و تغییر دیدگاه سرمایه‌گذاری و تا حد زیادی ناشی از تورم است. دوره‌های رونق بازار سرمایه نیز به‌طور سنتی در بازار ایران معمولا بیش از یک‌سال ادامه داشته و همواره بازدهی بازار سهام از بازارهای رقیب در بلندمدت بیشتر است؛ حتی اگر سایر فاکتورهای اقتصادی وضعیت چندان مطلوبی نداشته باشند، یعنی افزایش قیمت در سهام لزوما به معنای بهبود عملکرد اقتصاد نیست.

تجربه سایر کشورهایی که سال‌ها با تورم‌های دورقمی روبه‌رو بوده‌‌‌اند نیز موید این مطلب است که بازار سهام نسبت به سایر رقبا سپر تورمی بهتری برای سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند. در شرایط فعلی انتظار می‌رود سیاستگذاران حوزه بازار سرمایه نیز از پتانسیل و فرصت به وجود آمده برای عمق بخشیدن به بازار استفاده حداکثری کنند و با تصمیمات صحیح و وضع قوانین مناسب، از جمله تشویق شرکت‌ها به افزایش سرمایه و سهام شناور، پذیرش شرکت‌های جدید و همچنین افزایش دامنه نوسان یا حذف آن به طور کلی، همزمان نیز با آموزش و تشویق سرمایه‌گذاران خرد به سرمایه‌گذاری غیرمستقیم به بهبود عملکرد و کارآیی بازار کمک کنند.