حسن خوشپور
مدیر سابق امور بنگاه‌ها و خصوصى‌سازى سازمان مدیریت و برنامه

پس از گذشت 16 سال از تجمیع (ونه ادغام) سازمان برنامه و بودجه با سازمان امور اداری و استخدامی و شکل‌گیری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور و بعد از انحلال و احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی مجددا سازمان‌های برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی از طریق تجزیه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در حال شکل‌گیری مجدد است. صرف‌نظر از اینکه از اجرای تصمیمات و اتفاقات رخ داده طی 16 سال گذشته می‌توان به میزان و کیفیت اثرگذاری، حساسیت و نیاز کشور به نهادهای برنامه‌ریز و نظارتی پی برد، اثرات و پیامدهای تصمیمات گذشته برای ادغام، انحلال، احیا و تجزیه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به شرح زیر قابل ذکر است:

۱- تجمیع (ادغام) سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی

فکر ادغام و یکپارچه کردن نظام برنامه‌ریزی و مدیریت کشور برای بهبود انجام ماموریت‌ها و کارآیی عملکردها از طریق شکل دادن مدیریت واحد بر آنها از بیش از دو دهه قبل مطرح شد. از آنجا که عوامل سازماندهی و تجهیز عوامل تولید و طراحی نقشه‌های راه و برنامه‌های توسعه کشور مرتبط، وابسته و لازم و ملزوم یکدیگر برای پرهیز از تداخل، دوباره‌کاری و عدم کارآیی در تامین منابع مالی و اقتصادی است، بسیار ضروری است که دو نهاد متولی برنامه‌ریزی توسعه و سازماندهی نهادها، تشکیلات و امور استخدامی کشور در یکدیگر ادغام شوند تا هم کارآیی در مرحله برنامه‌ریزی ارتقا یابد وهم در تامین منابع دقت لازم به‌عمل آید و هم در مرحله نظارت، اثر بخشی تحقق برنامه‌ها امکان‌پذیر باشد و مهم‌تر آنکه از مزایای تمرکز در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری استفاده شود.

به‌طور مسلم سازمان یا نهادی که با اجرای برنامه ادغام پدید می‌آید، مولود و محصولی است که ضمن دربرداشتن خصوصیات و ویژگی‌های مثبت و نقاط‌قوت سازمان‌های ادغام شده، کاملا شبیه هیچ‌یک از آنها نباشد؛ یعنی دارای عناصر تکراری نباشد و عصاره آنها محسوب شود. ولی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی محصول ادغام سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی نشد، بلکه نتیجه تجمیع آنها بود. به‌رغم آنکه در ابتدای تجمیع، تضاد و ناهمگنی‌های ایجادشده حتی در سطح چهره ظاهری و رفتار سازمانی و عملکرد نهادهای داخلی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به‌طور کامل مشاهده می‌شد، این انتظار وجود داشت که با گذشت زمان و تحقق تجربیات جدید پس از مدتی ادغام واقعی تحقق یابد و نهاد عالی مدیریت و برنامه‌ریزی کشور به‌عنوان اتاق فکر جامعه با ساختار، مقیاس و عملکرد منطقی خود شکل گیرد.

۲- انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور

آنان که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را منحل کردند، ضعف توان تخصصی، هرج و مرج داخلی سازمان، تعدد مراجع تصمیم‌گیری و وجود روحیه غرور و خودشیفتگی بدنه کارشناسی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را بهانه قرار دادند و هدف اصلی خود را تحت این موضوعات پنهان کردند. آنها به‌طور واقعی درصدد متلاشی کردن نهاد عالی برنامه‌ریزی، نظارت و اتاق فکر جامعه بودند. پس از گذشت حدود 5 سال از شکل‌گیری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، انجام اصلاحات ساختاری، مهندسی مجدد فرآیندها و بازنگری در مقیاس سازمان یک امر ضروری و بدیهی بود که در صورت تداوم حضور متفکران اصلی ادغام دو سازمان این امر اتفاق می‌افتاد ولی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران وقت که ادبیات، وقوف و طرز فکر متفاوتی داشتند، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را از میان برداشتند. عملکرد نامطلوب سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی موجب بروز اختلالات و نارسایی‌هایی مختلفی می‌شد، ولی از میان برداشتن آن منجر به بروز فجایعی بزرگ در نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریت کشور شد که هم‌اکنون نیز جامعه در حال تحمل زیان‌های ناشی از آنهاست.

۳- تجزیه سازمان مدیریت در برنامه‌ریزی کشور

احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور به‌عنوان یکی از وعده‌ها و تعهدات اساسی رئیس‌جمهور محقق شد و این سازمان مجددا شخصیت اداری و سازمانی خود را در تشکیلات دولت، به‌طور عمده به‌صورت شکلی بازیافت، ولی هنوز به انجام اصلاحات اساسی‌ای نیاز هست که نهاد مدیریت و برنامه‌ریزی کشور ماموریت خود را با کیفیت و کارآیی لازم به انجام رساند.بسیاری از برنامه‌های در دست انجام، بدون کیفیت و کارآیی لازم نهاد برنامه‌ریزی، مدیریت و نظارت محقق نمی‌شود. به‌عنوان مثال نزدیک به یک دهه است که دولت درصدد تحقق و استقرار نظام بودجه‌ریزی و برنامه‌ریزی عملیاتی (بر مبنای عملکرد) است و تاکنون هر سال با تلاش بسیار قسمتی از آن را به اجرا در می‌آورد.بدیهی است بدون هماهنگی نهاد برنامه‌ریزی (مالی و اقتصادی) و نهاد سازماندهی و مدیریت، برنامه‌ریزی عملیاتی امکان تحقق و اجرای موفقیت‌آمیز را ندارد.این موضوع که تجزیه ‌سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و شکل‌دهی مجدد سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی یک عقبگرد، بازگشت به گذشته، اصلاح انحرافات و مهندسی مجدد در جهت اصلاح ساختار کلان سازمان و تشکیلات دولت است، بستگی به جایگاه، نقطه دید و جهت نگرش تحلیل‌کننده و قضاوت‌کننده نسبت به موضوع تجزیه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ا ست.

مجموعه یک سازمان دارای ابعاد، پیچیدگی‌ها، ذی‌نفع و ذی‌نفوذ و دارای ویژگی‌های متنوع و بسیاری است و اگر سازمان مذکور دولتی هم باشد، ابعاد و ویژگی‌های آن متنوع‌تر و پیچیده‌تر نیز خواهد شد.لیکن از دیدگاه کلان و با توجه به راهبردهای اساسی وکلی و جهت‌گیری‌های توسعه‌ای کشور، فرآیند ادغام و یکپارچگی باید ادامه یابد و از این نظر تجزیه‌سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی،‌عقبگرد نیست و یکی از مراحل فرآیند کلی و راهبردی سازماندهی نهاد عالی برنامه‌ریزی، مدیریت و نظارت کشور و اصلاح انحرافات گذشته است که به دلیل نبود تجربه ادغام و شکل‌گیری اراده‌های از میان برداشتن اتاق فکر کشور، پدید آمده است.در این فرآیند، سازمان برنامه‌ و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی مجددا ایجاد می‌شوند، سپس اختلالات و نارسایی‌هایی سازمانی و اداری آنها رفع می‌شود و همزمان با اصلاح قوانین ذی‌ربط یا تدوین قوانین جدید متناسب با شرایط کنونی نظام تصمیم‌گیری و اداره کشور لازم است، مجددا سازمان برنامه و بودجه‌ای شکل گیرد که وظایف و ماموریت‌های سازمان امور اداری و استخدامی جدید (پس از پالایش و اصلاح ناکارآیی‌ها) در آن قرار گیرد.

در حقیقت سازمان برنامه و بودجه جدید که وظیفه برنامه‌ریزی، مدیریت و نظارت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور را دارد، ماموریت‌های سازماندهی و تشکیلات و اموراستخدامی و به‌کارگیری نیروی انسانی را به‌عنوان یکی از پیش‌نیازهای برنامه‌ریزی، در دولت به عهده می‌گیرد. این وضعیت در شرایطی به وقوع می‌پیوندد که بسیاری از وظایف تصدی‌گری دولت به بخش غیردولتی انتقال پیدا کرده و دولت کوچک‌شده و با چابکی و کارآیی به‌طور عمده به اعمال حاکمیت می‌پردازد. اتاق فکر این دولت هم فقط سازمان برنامه و بودجه با ماموریت و شرح وظایف تکمیل شده در راستای مدیریت منابع انسانی و برنامه‌ریزی و نظارت و سازماندهی تشکیلات دولت خواهد بود.