Untitled-2 copy

بررسی‌های یک پژوهش نشان می‌دهد که نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران همانند سایر کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، پایین بوده و حدود یک‌چهارم مردان است. در سال‌های 2005 تا 2022 نرخ مشارکت زنان بین 15درصد تا 25درصد متغیر بوده؛ درحالی‌که در همین بازه زمانی نرخ مشارکت مردان بالای 85درصد باقی مانده است. پس از آغاز ویروس کرونا مشارکت نیروی زنان خیلی شدیدتر از مردان کاهش پیدا کرد. در چندماه ابتدایی شیوع کرونا یعنی در بهار سال2020 نرخ مشارکت حدود 15درصد کاهش یافت و در سال2021 این کاهش به بیش از 20درصد رسید. در این بازه زمانی، نرخ مشارکت مردان تنها 3درصد کاهش یافته است. با این حال کاهش مشارکت نیروی کار زنان در زمان شیوع ویروس کرونا علاوه بر مسائل مربوط به پاندمی می‌توانند متاثر از تحریم‌های اقتصادی سال2018 نیز باشد. جواد صالحی‌اصفهانی، اقتصاددان، در پژوهشی با عنوان «تاثیرات کووید-19 بر مشارکت نیروی کار زنان در ایران» ابعاد مختلف این مساله را مورد بررسی قرار داده است.

این پژوهش از نرخ مرگ‌ومیر بیش از حد استانی در یک فصل به‌عنوان نشانه‌ای برای شدت همه‌گیری استفاده کرده است. توجیه اندازه‌گیری شوک همه‌گیری بر بازارهای کار با استفاده از مرگ‌ومیر بیش از حد این است که حتی در غیاب تعطیلی‌ها، خانواده‌ها مزایای رفتن به بازار کار یا فرستادن فرزندانشان به مدرسه را در برابر خطرات ابتلا به بیماری می‌سنجند؛ درحالی‌که برخی کارگران می‌توانند از خانه کار کنند و اشتغال خود را حفظ کنند، برخی ممکن است مجبور به ترک کار خود شوند یا از نیروی کار خارج شوند.

به‌عنوان مثال، کارگران خدماتی کم‌مهارت که نمی‌توانند از راه دور کار کنند و برای آنها مزایای ماندن در خانه بیشتر از رفتن به کار و مواجهه با خطر ابتلا به بیماری است، ممکن است شغل خود را ترک کنند. این مساله به‌ویژه برای زنانی با کودکان مدرسه‌ای مهم است که با توجه به هنجارهای جنسیتی پدرسالارانه در ایران، احتمالا بیشتر در خانه می‌مانند تا از کودکان مراقبت کنند و با وظایف بیش از حد خانگی که همه‌گیری تحمیل کرده است، برخورد کنند. فرض بر آن است که نرخ مرگ‌ومیر بیش از حد یک معیار خوب برای درک خطرات ادراک‌شده‌ای است که بر تصمیمات خانوادگی درباره رفتن به کار و فرستادن فرزندان به مدرسه تاثیر می‌گذارد.

شکاف جنسیتی در کشورهای فقیر

بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد که پاندمی کووید-19 نابرابری‌های جنسیتی در بسیاری از کشورها را تشدید کرده است. همچنین می‌توان گفت که در این زمان اشتغال زنان و درآمد آنها بیش از مردان تحت تاثیر قرار گرفته است. با این حال مطالعات انجام‌شده در زمینه تاثیرات کرونا بر اشتغال بیشتر بر کشورهای ثروتمند متمرکز بوده و مطالعات قابل توجهی درباره کشورهای فقیر انجام نشده است که می‌تواند به‌دلیل کمبود داده‌های نظرسنجی ملی این کشورها در زمینه پاندمی باشد.  مطالعات نشان‌دهنده آن است که تاثیرات کرونا بر افزایش شکاف جنسیتی در کشورهای فقیر بیشتر از کشورهای ثروتمند بوده است. برای مثال تاثیرات پاندمی در هند نشان می‌دهد که در اوت سال2020 نسبت به آوریل سال2019 احتمال شاغل بودن زنانی که تا پیش از پاندمی نیز دارای شغل بوده‌اند، 9درصد کمتر از مردان بوده است.  البته این شکاف جنسیتی در اشتغال هند تا دسامبر سال2020 به دوران پیش از آغاز کرونا بازگشت. همچنین مطالعات نشان می‌دهد که قرنطینه‌های اعمال‌شده در اوگاندا اشتغال زنان را 69درصد و اشتغال مردان را 45درصد کاهش داده و این شکاف ایجادشده تا 18ماه پس از شروع پاندمی باقی مانده است.

نرخ مشارکت زنان در ایران

بررسی مطالعات این پژوهش نشان‌دهنده آن است که نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران از پایین‌‌ترین نرخ‌ها در جهان است.  داده‌ها نشان‌دهنده آن است نرخ مشارکت نیروی کار زنان ایرانی در حدود 14درصد است که کمتر از یک‌سوم میانگین جهانی یعنی 46درصد است. در واقع می‌توان گفت که نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران حتی کمتر از میانگین منقطه خاورمیانه و شمال آفریقا یعنی 19درصد است. از سوی دیگر می‌توان گفت که ایران به مدت طولانی با تحریم‌های بین‌المللی مواجه بوده است. اگر پاندمی همه بخش‌های اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده باشد، همان‌طور که کشورهای ثروتمند را تحت تاثیر قرار داده است، احتمالا زنان به‌طور شدیدتری تحت تاثیر قرار گرفته‌اند.

 بررسی بازار کار ایران نشان‌دهنده ناهمگونی‌هایی نیز هست. برای مثال افراد تحصیل‌کرده احتمال بیشتری برای اشتغال دارند. همچنین احتمال اشتغال افراد طلاق‌گرفته نسبت به متاهل‌ها بیشتر است. با این حال می‌توان گفت که تاثیرات پاندمی کرونا بر بازار کار ایران به تنهایی مشخص نیست.  برای مثال در زمان همه‌گیری ویروس کرونا، شوک‌های خارجی دیگری نیز اقتصاد ایران را تکان داد که ممکن است تاثیرات نامتقارن مشابهی بر بازار کار زنان و مردان داشته باشد. برای مثال کارزار فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران در سال2018 شرایط اقتصادی ایران را در سال‌های 2019 و 2020 بدتر کرد.

مشارکت پایین زنان در کشورهای فقیر

همانند سایر کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران پایین بوده و حدود یک‌چهارم مردم است. در سال‌های 2005 تا 2022 نرخ مشارکت زنان بین 15درصد تا 25درصد متغیر بوده؛ درحالی‌که نرخ مشارکت مردان بالای 85درصد باقی مانده است. پس از آغاز شیوع ویروس کرونا مشارکت نیروی زنان خیلی شدیدتر از مردان کاهش پیدا کرد. در چندماه ابتدایی شیوع کرونا یعنی در بهار سال2020 نرخ مشارکت زنان حدود 15درصد کاهش یافت و در سال2021 این کاهش به بیش از 20درصد رسید.

در این بازه زمانی، نرخ مشارکت مردان تنها 3درصد کاهش یافته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد ویژگی‌های فردی مانند سن و تحصیلات بر مشارکت نیروی کار زنان در بازار کار تاثیر می‌گذارند و این ویژگی‌ها می‌توانند شدت تاثیرات کرونا بر نتایج بازار کار را تحت تاثیر قرار دهند. در منقطه خاورمیانه و شمال آفریقا، شاید وضعیت تاهل مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده اشتغال باشد. برای مثال اکثر زنان عرب پس از ازدواج شغل خود را ترک می‌کنند. در ایران نیز دوگانگی مشخصی در رفتار بازار زنان بر اساس وضعیت تاهل وجود دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که زنان مجرد و طلاق‌گرفته در زمینه اشتغال رفتار مشابهی داشته و نرخ مشارکت نیروی کار این افراد حدود 40درصد است. این در حالی است که نرخ مشارکت نیروی کار زنان بیوه و متاهل حدود نیمی از این عدد است.

بنابراین باتوجه به هنجارهای جنسیتی موجود و تقسیم کار، باید انتظار داشت که تاثیر کرونا بر اساس وضعیت تاهل آنها متفاوت باشد. بررسی نرخ‌های مشارکت زنان و مردان مجرد نشان می‌دهد که تجربه اولیه مردان و زنان مجرد در زمان پاندمی بسیار مشابه بوده، اما با گذشت زمان از هم فاصله گرفته است. نرخ مشارکت مردان مجرد پس از کاهش اولیه افزایش یافته است؛ هرچند که تا سال 2022 به سطح قبل از پاندمی نرسید. این در حالی است که کاهش مشارکت زنان مداوم بوده است. در مقابل تاثیر همه‌گیری ویروس کرونا بر زنان و مردان متاهل از ابتدا متفاوت بوده است. مردان متاهل کمترین کاهش مشارکت را تجربه کرده‌اند؛ درحالی‌که کاهش مشارکت زنان متاهل قابل توجه بوده است.

تحصیلات نیز یکی از مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده‌های مهم مشارکت در بازار کار به‌ویژه برای زنان است. برای مثال نرخ مشارکت زنان با تحصیلات دانشگاهی به‌طور کلی بالا بوده اما در طول زمان کاهش یافته و از 70درصد در سال2005 به 50درصد در سال2016 رسیده است. ممکن است کاهش در مشارکت به‌دلیل آن باشد که حضور زنان در دانشگاه‌ها از سال2005 افزایش یافته است.